حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (چهارشنبه) در دیدار هزاران نفر از قشرهای مختلف مردم، با توصیه به آحاد ملت بخصوص جوانان برای بهره گیری از ظرفیت عمیق و انسان ساز ماه معطر رجب، انتخابات 24 خرداد را آزمون افتخارآمیز دیگری برای ملت ایران دانستند و با تبیین «اهداف متضاد ملت و دشمنان ملت در این انتخابات» تأکید کردند: مردم برای تحقق اهداف خود و ناکام ماندن دشمن، با حضور پرشور و گرم در انتخابات، از میان نامزدهایی که شورای نگهبان براساس معیارهای قانون معرفی می کند، انسانی شایسته، وارسته، مؤمن، انقلابی، «اهل استقامت و عزم و ایستادگی» و برخوردار از همت جهادی را انتخاب کنند که بتواند بهتر از دیگر نامزدها، بار سنگین عزت و پیشرفت کشور را به دوش بکشد و به جلو ببرد.
رهبر انقلاب، انتخابات ماه آینده را مهمترین مسئله کنونی کشور خواندند و با اشاره به تأثیرات کوتاه مدت، و بلندمدت این رویداد خاطرنشان کردند: در این انتخابات یک نفر با رأی ملت، مدت 4 سال بر سرنوشت و مسائل عمده کشور حاکم می شود اما برخی تصمیمات و کارهای خوب یا غیرخوب این فرد، می تواند حتی در 40 سال آینده بر کشور تأثیرگذار باشد و این واقعیت، نشان می دهد که انتخابات ریاست جمهوری، چقدر مهم است.
ایشان در تبیین اهمیت مضاعف انتخابات 24 خرداد افزودند: با وجودی که حدود یک ماه تا انتخابات فاصله داریم این موضوع به یک مسئله مهم بین المللی تبدیل شده، و اتاقهای فکر جهانی و دشمنان ایران، حتی مقدمات آن را با دقت رصد می کنند.
حضرت آیت الله خامنه ای با تأکید بر اینکه دشمنان در قبال این انتخابات اهدافی کاملاً مغایر با اهداف ملت ایران را دنبال می کنند افزودند: مردم ایران به دنبال فرد اصلحی هستند که کشور را با سرعت بیشتری در عرصه های مادی و معنوی به پیش ببرد و ضمن حل مشکلات موجود و ایجاد زندگی بهتر و مرفه تر، عزت و استقلال ایران را در پرتو «شور و شوق و امید مردم» ارتقا بخشد.
ایشان افزودند: اما دشمن به موازات تلاش برای سرد کردن انتخابات، دنبال فردی است که این مختصات را نداشته باشد و ایران را به وابستگی، ضعف، عقب ماندگی در عرصه های مختلف و قرار گرفتن در مسیر سیاستهای بیگانگان بکشاند.
رهبر انقلاب خاطرنشان کردند: البته بیگانگان در درجه اول به دنبال انجام نشدن انتخابات بودند اما حالا که دستشان از این هدف کوتاه است دنبال دلسرد کردن مردم، از رونق انداختن انتخابات و تأثیرگذاری در انتخاب مردم هستند.
ایشان ناامید کردن مردم از شرکت در انتخابات را از تاکتیکهای اصلی دشمن دانستند و افزودند: آنها می خواهند به افکار عمومی القا کنند که رأی دادن و شرکت در انتخابات فایده ای ندارد پس چرا شرکت کنیم؟
حضرت آیت الله خامنه ای با استناد به عملکرد هفته های اخیر «شبکه بزرگ رسانه ها و خبرگزاریهای صهیونیستی» افزودند: بحرانی جلوه دادن اوضاع کشور، بزرگنمایی مشکلات، القای یأس و ناامیدی درباره حل مشکلات و تاریک جلوه دادن آینده ملت از جمله روشهایی است که شبکه بزرگ دروغ پردازی و تحریف، برای بی رونق کردن انتخابات ایران در دستور کار خود قرار داده است.
رهبر انقلاب در همین زمینه افزودند: البته مشکلاتی مانند گرانی و اشتغال در کشور وجود دارد اما کدام کشور است که بدون مشکلات باشد؟ و آیا فریاد کشیدن هر روزه مردم اروپا در خیابانها، نشانه این نیست که کشورهای اروپایی تا خرخره در مشکلات فرو رفته اند؟
حضرت آیت الله خامنه ای در مقایسه ی اوضاع ایران و کشورهای دیگر افزودند: کدام کشور از استقلال ملی و انسجام و وحدت ملت ایران برخوردار است؟ کدام کشور این همه جوان با نشاط دارد که میدانهای عظیم علمی را فتح می کنند؟ کدام ملت توانسته است از «اهمیت و عظمت و تأثیرگذاری ملت ایران» در حوادث منطقه ای و جهانی برخوردار شود؟ و کدام ملت توانسته است همچون مردم ایران عزیز، همه خباثتهای دشمنان را ناکام بگذارد و سرافراز و امیدوار به راه خود ادامه دهد؟
ایشان پس از تشریح صحنه «رویارویی سیاسی ملت و جبهه ضد ملت در انتخابات» تأکید کردند: مردم بدانند که حضور پرشور و پررونق در انتخابات، موجب مصونیت کشور و کاهش طمع بیگانگان برای دست اندازی و خباثت می شود.
رهبر انقلاب در توصیه ای مؤکد به مسئولان، فعالان سیاسی و کسانی که تریبون در اختیار دارند افزودند: به مردم امید بدهید چرا که واقعیات کشور و عزم و اراده ملت، هر انسان منصفی را به آینده امیدوار می کند.
ایشان در نوعی جمعبندی درباره نتیجه رویارویی ملت و دشمنان در عرصه انتخابات افزودند: آنطور که ما مردم ایران را شناخته ایم و لطف و فضل الهی را تجربه کرده ایم، ملت در این نوبت نیز، افتخار دیگری بر افتخارات خود می افزاید و مشت محکمی به دهان دشمن خواهد زد.
رهبر انقلاب در ادامه سخنان خود در نگاهی اجمالی به معیارهای انتخاب نامزد اصلح گفتند تا قبل از انتخابات در این زمینه نکات لازم را بیان خواهم کرد اما نکته مهم این است که برای انتخاب خوب و درست، باید معیارها را شناخت و با مشورت و تفکر، و دست یافتن به حجت شرعی، نامزد اصلح را انتخاب کرد.
رهبر انقلاب با اشاره به ضرورت انتخاب کسانی که همتشان بر حفظ عزت و پیشرفت کشور متمرکز است افزودند: هرچه در این سه دهه بدست آورده ایم به برکت حرکت در جهت اهداف انقلاب بوده است بنابراین کسانی را انتخاب کنیم که در همه شرایط، تحقق این اهداف را سرلوحه خود قرار می دهند.
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به لزوم دقت در شعارهای نامزدها خاطرنشان کردند: گاه برخی برای جلب آرا، شعارهایی خارج از حدود اختیارات رئیس جمهور و امکانات کشور مطرح می کنند اما مردم با هوشمندی دنبال کسانی هستند که شعارهای مبتنی بر واقعیات می دهند و برای حل مشکلات و فوریتها، روشهایی متناسب با ساز و کار کشور را پی می گیرند.
رهبر انقلاب با اشاره به آمدن افراد متعدد به صحنه نامزدی انتخابات افزودند: شورای محترم نگهبان که از انسانهای پرهیزکار، متقی و آگاه تشکیل شده براساس وظایف قانونی خود، کسانی را که برای ریاست جمهوری صالح هستند به مردم معرفی می کنند و مردم از میان نامزدهای معرفی شده، کسی را که صالح تر است و بیشتر به درد ملت می خورد انتخاب خواهند کرد.
حضرت آیت الله خامنه ای بار دیگر بر پایبندی و تبعیت کامل از قانون تأکید کردند و افزودند: عمل به قانون معیاری بسیار خوب و وسیله ای برای آرامش و آسایش ملت و حفظ وحدت ملی است و به هیچ دلیلی نباید کسی از آن تخطی کند.
ایشان حوادث خسارت بار سال 88 را نتیجه تخطی و تخلف عده ای از قانون برشمردند و افزودند: آنها برای اغراض نفسانی یا اهداف سیاسی یا هر هدف دیگر راهی خلاف قانون رفتند و ضمن «صدمه زدن به خودشان و به ملت و کشور»، نگذاشتند مردم طمع شیرین آرای 40 میلیونی را بخوبی بچشند و احساس کنند.
حضرت آیت الله خامنه ای تسلیم در مقابل قانون را تنها راه صحیح خواندند و افزودند: گاه قانون صددرصد صحیح نیست اما از بی قانونی بهتر است.
ایشان افزودند: ممکن است از مجری قانون در یک بخش، خطایی هم سر بزند اما اگر نتوانیم از راه قانونی آن خطا را اصلاح کنیم تحمل آن، از بی قانونی و عمل خلاف قانون بهتر است.
ایشان داشتن حجت شرعی برای انتخاب یک فرد را مایه آرامش دنیوی و اخروی خواندند و افزودند: اگر تصمیمی که با حجت شرعی گرفته شده غلط هم از آب درآمد چون انسان به تکلیف عمل کرده سرافراز است.
رهبر انقلاب اسلامی در بخش دیگری از سخنانشان ماه رجب را آمادگاهی برای افزایش ظرفیت معنوی خواندند و خاطرنشان کردند: اگر در رجب و شعبان، توفیق حضور قلب حاصل شد و انسان خود را در همه احوال در محضر علم بیکران الهی یافت، حضور پاکیزه در ضیافت بی دریغ الهی در ماه مبارک رمضان، امکان پذیر خواهد شد.
ایشان شرکت قشرهای مختلف مردم بویژه جوانان در سنت حسنه اعتکاف در ماه رجب را، منظره ای زیبا دانستند و افزودند: همه برکات و دستاوردهای انقلاب، به پشتوانه همین ذخایر معنوی و روحی حاصل شده است.
حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: ایستادگی، شورانگیزی، حرکت آفرینی و قدرت تحسین برانگیز امام راحل عظیم الشأن در مقابل ستمگران جهانی، متکی به اشکها، عبادات و مناجات خالصانه ای بود که آن عزیز، در نیمه های شب با پروردگار خویش زمزمه می کرد.
رهبر انقلاب رهبانیت در اسلام را به معنای حضور در همه عرصه های زندگی خواندند و با تجلیل از ایمان، احساسات انقلابی و نقش آفرینی جوانان کشور در عرصه های ملی افزودند: حفظ و تعمیق این روحیه، ادامه تفضلات و کمکهای پروردگار را تضمین خواهد کرد.
حضرت آیتالله خامنهای در پیامی، درگذشت عالم جلیلالقدر، مرحوم آیةالله حاج عزالدین حسینی زنجانی را تسلیت گفتند.
متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
رحلت عالم جلیلالقدر مرحوم آیةالله آقای حاجآقا عزالدین حسینی زنجانی رضوان الله تعالی علیه را به عموم ارادتمندان ایشان در مشهد و زنجان و به علمای اعلام و حوزههای علمیه و بطور ویژه به آقازادگان محترم و بیت مکرّم ایشان تسلیت میگویم. این بزرگوار که از عالمان برجسته و ذیفنون به شمار میرفتند، از زنجان و نیز دوران اقامت طولانی در مشهد مقدس، کانون توجّه فرزانگان و اصحاب اندیشه و هنر نیز قرار داشتند و محفل گرم هدایت و افادهی ایشان محل حضور طبقات گوناگون بود. خداوند متعال بر علوّ درجات این عالم جلیل بیفزاید و بازماندگان را مشمول اجر و فضل خود قرار دهد.
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (دوشنبه) در دیدار دست اندرکاران دفاتر ادبیات و هنر مقاومت و ادبیات انقلاب اسلامی حوزه هنری، ایجاد یک حرکت عظیم، الهام بخش و برانگیزاننده در زمینه ادبیات مقاومت و انقلاب اسلامی و همچنین جلوگیری از به ثمر نشستن خواست برخی جریان های معاند انقلاب اسلامی در جهت انزوای مفاهیم و حقایق انقلاب اسلامی را دو ویژگی مهم و شاخص در فعالیت های حوزه هنری خواندند و تأکید کردند: این حرکت پیشرو و موثر، کشور را از ادبیات وارداتی بی نیاز کرد.
حضرت آیتالله خامنهای، با اشاره به برخی تلاش های جریان موسوم به روشنفکری برای وارونه سازی، پنهان سازی و مکتوم نگه داشتن حماسه بزرگ و با شکوه انقلاب اسلامی و مسائل مربوط به آن خاطرنشان کردند: تبیین ظرفیت عظیم معرفتی و معنوی برآمده از انقلاب اسلامی از سوی هنرمندان متعهد، رویه و سنت غلط موجود در آثار روشنفکران و اکتفا به آثار ترجمه ای را تغییر داد و به استغنای در تولیدات و ارائه محصولات بسیار با ارزش و فاخر در زمینه های گوناگون ادبی و هنری منجر شد.
ایشان همچنین با تأکید بر ضرورت تقویت بخش پژوهشی در حوزه ادبیات مقاومت و ادبیات انقلاب اسلامی افزودند: البته این مسئله به معنای منحصر شدن در روشهای تحقیق غربی نیست، بلکه باید در عین استفاده از این روشها، ابتکارات خردمندانه و هوشمندانه ای نیز بخرج داد.
رهبر انقلاب اسلامی همچنین با اشاره به اهمیت سبک «تاریخ شفاهی» در تدوین آثار ادبی بخش مقاومت و انقلاب اسلامی، مسأله ی توجه به حقوق نویسندگان و تهیه کنندگان آثار تولید شده در این عرصه را نیز یادآور شدند و افزودند: نقش تدوین کنندگان آثار در کنار راویان مطالب همچون پرداخت هنرمندانه ای است که اثر هنری را شکل می دهد، به همین دلیل توجه به پدید آورندگان این قبیل آثار هنری، می بایست مورد توجه جدی قرار گیرد.
ایشان ضرورت بررسی های تطبیقی درخصوص دفاع مقدس و سایر جنگ های معاصر و همچنین مقایسه بین انقلاب های بزرگ دنیا و انقلاب اسلامی ایران را نیز مورد تأکید قرار دادند و خاطرنشان کردند: انقلاب اسلامی در مقایسه با سایر انقلاب های بزرگ دنیا از عمق، قوت و کارآمدی بیشتری برخوردار است اما در عین حال بر خلاف سایر انقلاب های بزرگ آن طور که باید به آن پرداخته نشده و لازم است در تدوین کتب تاریخی، رمان و اَمثال آن کارهای بیشتری صورت پذیرد.
رهبر انقلاب اسلامی در ادامه نیز چند نکته مهم را خطاب به دست اندرکاران دفاتر ادبیات مقاومت و ادبیات انقلاب اسلامی حوزه هنری یادآور شدند.
«برنامه ریزی برای انتشار آثار مکتوب خوب تولید شده در قالب سایر محصولات هنری»، «توزیع فراگیر و روشمند محصولات تولید شده»، «لزوم ترجمه آثار فاخر ادبیات مقاومت و انقلاب به زبانهای خارجی»، «وارد کردن ادبیات مقاومت و انقلاب به فضاهای دانشگاهی»، «ضرورت تجلیل از آثار با ارزش و عناصر برجسته ی فعال در حوزه ادبیات مقاومت و انقلاب اسلامی» از نکاتی بود که حضرت آیتالله خامنهای در این جلسه مورد تأکید قرار دادند.
در ابتدای این دیدار، تعدادی از اعضای دست اندرکار دفتر ادبیات مقاومت و ادبیات انقلاب اسلامی به طرح دیدگاههای خود پرداختند.
حضرت آیتالله خامنهای در پیامی، درگذشت مرحوم مغفور آقای حاج محمود مرتضائیفر را تسلیت گفتند.
متن پیام رهبر انقلاب به این شرح است:
بسمه تعالی
درگذشت مرحوم مغفور آقای حاج محمود مرتضائیفر را که از یاران صمیمی انقلاب و خدمتگزار با وفای نماز جمعهی تهران بودند به بازماندگان و دوستان ایشان تسلیت میگویم و رحمت و غفران الهی را برای آن مرحوم مسئلت میکنم.

دیدار اردیبهشتی و اخوانی دفاتر با آقا با سلام و تشکر محسن مؤمنی شروع شد. او از طرف خانوادهی مرحوم فردی هم مأمور به تشکر از آقا برای پیام تسلیت ایشان بود. پس از سلام و تشکر، فیلمی کوتاه پخش شد که یکجور گزارش کار مصوّر و موجز از فعالیتهای این دو دفتر بود. رهبر انقلاب فیلم را بهدقت همراه با بقیه نگاه کردند. حاضران در جلسه حدود 30 نفر میشدند که اعضای این دو دفتر و البته معاونان و مدیران حوزه بودند. یک سمت رهبر انقلاب، آقایان سرهنگی و بهبودی و کمری و محسن مؤمنی نشسته بودند، سمت دیگر هم حاجآقای خاموشی و آقای حمزهزاده.

از فیلم اگر قرار بود فقط یک جمله را انتخاب کنم، همین جملهی سرهنگی را انتخاب میکردم که: «چیزی که نوشته نشود، انگار اصلاً وجود نداشته.» بعد از فیلم، باز هم محسن مؤمنی رشتهی کلام را به دست گرفت که: «مهمترین موضوع حوزهی هنری، انقلاب اسلامی است؛ انقلاب اسلامی نهفقط به عنوان اتفاقی در ظرف زمان، بلکه در حوزهی مفهوم و گفتمان.»

مؤمنی تأکید کرد که با همکارانش تلاش میکنند چهرهی «آدم اهل این انقلاب» را ترسیم کنند. مؤمنی به انتقاداتی اشاره کرد که به ادب و هنر انقلاب میشود و گفت با تمام این انتقادات، با طیّ مسیری پر پیچ و خم، سبک هنر انقلاب دیگر دارای شأن غیر قابل انکار شده است و نمونهاش جریان شعر انقلاب است. اهمیت این شأن و سبک هم در امیدوارشدن هنرمندانِ وابسته و دلبسته به انقلاب است، چرا که در دورههایی حتی مسئولان درجهیک فرهنگ کشور هم نظرشان این بود که جنگ و انقلاب دیگر تمام شده و ادب و هنری هم ندارد و قائل به تعطیلی این دفاتر بودند. امروز اما میبینیم با وجود افت نسبی رونق نمایشگاه کتاب و عدم رضایت عمومی ناشران از استقبال مردم، غرفهی حوزهی هنری از رشد فروش تیراژی و ریالی برخوردار باشد که باعث امیدواری است.

مؤمنی صحبتش را کوتاه کرد و جلسه را به سرهنگی سپرد. آقای سرهنگی سلامی ساده کرد و بیحاشیه رفت سر اصل مطلب: «به خاطر همهی محبتهایی که به دفتر و حوزه هنری دارید، تشکر میکنم. شما از گذشتهی دفتر خبر دارید. جسارت میکنم و چند کلمه دربارهی امروز دفتر و فردای خودمان میگویم. ما امروز روزهای خوبی داریم. شاید در 25 سال گذشته هیچوقت دست ما اینقدر از خاطرات پر نبود. هم نگاه جامعهی خودمان به سمت این ادبیات و خاطرات چرخیده و هم نگاه بینالمللی. فرهنگ هم از راه تجارت و مهاجرت از مرزها عبور میکند و هم از طریق جنگ و طریق جنگ، یک بخشش همین محصولات است و خاطرات. امروز حال خوبی داریم، ولی باید جای خوشحالی به فکر فردا باشیم.»
سرهنگی ادامه داد که: با دانش و تجربهای که در این 25 سال انباشته شده، هر دو ادبیات مقاوت و انقلاب باید راه خودشان را به سمت قسمتهای پژوهشیتر باز کنند. دفترها هم صاحباثر هستند و هم صاحبنظر. دوستانِ هر دو دفتر برای ورود به مرزهای فکری و اندیشهای برنامههایی دارند که بعضی را انجام دادهاند. حالا دنبال تأسیس سومین دفتر هم هستیم؛ دفتر ادبیات اسارت. داربستش را هم زدهایم تا ببینیم کی از آن بالا میرویم. ما حدود 5 هزار نامه از اسیران عراقی به مسئولان خودمان داریم. همینطور چندین هزار نامه از اسیران خودمان به خانوادههایشان. ارتش هم خیلی خوب با ما همکاری کرده و بهجرأت میتوانم بگویم که قوانین و مقررات حاکم به اردوگاههای آنها از کنوانسیونهای ژنو هم متعالی تر بوده.
سرهنگی هم مثل مؤمنی، کوتاه و مختصر حرفهایش را زد؛ بدون مقدمهی طولانی و تعارف و بدون مؤخرهای شبیه به انشاءهای دوران مدرسه که: پس ما نتیجه میگیریم فلان و بهمان!
اصلا جلسه اخوانی تر از این بود که بخواهد صرف حواشی بشود.

علیرضا کمری نفر بعدی بود. صحبتهایش را دستهبندی کرده بود و کاغذی که دستش گرفته بود، نشان میداد حرفهای بسیاری دارد. نخست اشارهای کرد به سابقهی شکلگیری دفتر و انتخاب اسم توسط آقای بهبودی برای آن و درآمدن دفتر ادبیات انقلاب از دل دفتر ادبیات مقاوت و بعدتر، درستشدن نام و نهادی به نام مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگ و ادب پایداری. او توضیح داد در انتخاب همین نام هم معلوم میشود که کار دفاتر کمی رویّهی پژوهشیتر گرفته سمتوسوی تا در کنار تولید متن، امر فکر کردن و پژوهش هم محل توجه باشد.
آقای کمری تأکید کرد که جنگ را باید اندیشید و مطالعه کرد؛ کاری که از نیمهی دوم سال 1367 آغاز شد. کارهای دفتر را هم دستهبندی کرد: اول تصحیح متنهای بازمانده از اهل جنگ، دوم نقد و بررسی آثار موجود، سوم توجه و اهمیتدادن به دانش اطلاعرسانی، کتابشناسی و کتابداری که نهایتاً منجر به تأسیس کتابخانه تخصصی جنگ شده، چهارم مرجعپژوهی در آثار جنگ.
آقای کمری ادعا کرد که دفتر ادبیات مقاوت و پایداری گرانیگاهی شده برای اهل پژوهش در حوزهی جنگ. تازه همهی این حرفها شد مقدمهی او برای رسیدن به حرفهای اصلیتر که مؤمنی تذکر داد بحث را جمع کند. کمری هم تیتروار نکاتی را گفت؛ از جمله اینکه: تجربهی جنگ سزاوار این است که بیشتر از حوزهی ادبیات مورد توجه قرار بگیرد و بیش از ادبیات ظرفیت دارد. او تأکید کرد که زمینههای مختلف علوم انسانی باید جنگ و تجربههایش را مورد توجه قرار دهد.
نکتهی بعدیِ آقای کمری، تعدد نهادهای مختلف در مورد جنگ بود که پراکنده و غیر مرتبط هستند و احتیاج دارند به مرکزیتی برای متمرکزکردن و هماهنگکردن آنها. آخر سر هم تأکید کرد که تحقیق و پژوهش با تعارف به جایی نمیرسد و از آقا خواست که جلسات شبانهی گپ و نشست -که 17-18 سال پیش دایر بود- دوباره احیا شود تا آنها بتوانند در زمانی موسّع دربارهی همهی مسائل با ایشان به جمعبندی برسند.
رهبر انقلاب موافقتشان را با برگزاری آن جلسات اعلام کردند و به مسئولین دفتر تذکر دادند که برنامهریزی شود.

خانم جمشیدی بعد از آقای کمری صحبت کرد: جنگ آزمایشگاه علوم انسانی است. ما باید یاد بگیریم چطور از جنگ سؤال کنیم که علم از آن دربیاید. این برای ما یک امر وجدانشده است که جنگ سرمنشأ علوم بسیاری است. خانم جمشیدی هم کوتاه و مؤثر صحبت کرد. کلمات در بهترین شکل ممکن در خدمت انتقال مفاهیم به کار میرفت و این نشان از ادیب بودن جمع داشت.

بعد از جمشیدی، خانم سیدهاعظم حسینی صحبت کرد. سلام خانوادههای شهدا و ایثارگران را رساند و گفت خیلی تلاش میکند که سُرور و ابتهاجش را از این دیدار کنترل کند. سیده اعظم حسینی پدیدآورندهی کتاب «دا» است؛ کتابی که به همت او کتاب شده. او هم نکاتش را کوتاه و دستهبندی ارائه کرد: عدم به رسمیت شناختن حقوق مؤلفان و پدیدآورندگان حوزهی جنگ، در دسترس نبودن اسناد و مدارک جنگ که یا در اختیار مراکز نظامی است یا در اختیار کسانی که با آن به مثابه کالای تجاری رفتار میکنند، بیرغبتی و کمحوصلگی کسانی که در صحنههای جنگ حضور داشتهاند و به خاطر عدم درک صحیح از اهمیت موضوع، در بازگویی آن نمیکوشند. خانم حسینی از گفتن بقیهی حرفهایش امتناع کرد تا نوبت به بقیه هم برسد.

بعد از خانم حسینی، آقای بهبودی رشتهی کلام را به دست گرفت. بعد از سلام، از اتفاقات نهضت مشروطه و جنبش ملی شدن صنعت نفت و نهضت 15 خرداد به عنوان مهمترین وقایع انقلابی معاصر یاد کرد که اولی با کودتای 3 اسفند 1299 کارش تمام شد، دومی با کودتای 28 مرداد 1322 نافرجام ماند و نهضت بهظاهر ناکام 15 خرداد هم به سرانجام 22 بهمن 57 رسید. هر سه این نهضتها قابل بررسی است و از حیث تفاوت قابل مقایسه.
آقای بهبودی ادامه داد که: «امسال در 50اُمین سالگرد 15 خرداد هستیم. به مناسبت اظهار نگرانیای که سال پیش دربارهی این حوزه فرموده بودید، نکاتی را به عرض میرسانم. وقتی انقلاب پیروز شد، در نقطهی صفر بودیم و شاید مبهوت از سرعت اتفاقات. یکدفعه دور و اطرافمان پر شد از آثار ترجمهای که بیشترشان خاطرات سفرای داخل ایران بود و البته بعضی هم مال محققین دانشگاهی خارجی. دههی 60 به همین منوال گذشت، ولی در دههی 70 کمی اوضاع عوض شد. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، مرکز بررسی اسناد تاریخی، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی و ... به وجود آمدند و با رشد و بلوغ محققین و پژوهشگران در پایان دههی 70 توازنی بین آثار داخلی و خارجی برقرار شد. دههی 80 دورهی چربش آثار داخلی نسبت به آثار خارجی بود. اسناد منتشر شد. منابع کافی و وافی برای نگارش تاریخ وجود دارد. الان دست ما برای این کار دست بالاست. بین مؤسسات مختلف رقابت درگرفته برای انتشار کتاب که خیلی خوب است. تاریخهای محلی انقلاب در حال نگارش است. الان انقلاب اسلامی حیثیت ملی ما شده است، چون اتفاقات آن دوره در سیستان و هرمزگان و مازندران و کردستان همه شبیه هم است.
ما کار بسیار سختی پیش رو داشتیم، یک سرِ این انقلاب در آسمان بود و یک سرش در زمین. زبان آکادمیک نمیفهمید که "انقلاب ما انفجار نور بود" یعنی چه و ما باید با او با زبان علمیتر صحبت میکردیم. با توجه به جمیع جهات، موقعیت امروز ما از دیروز خیلی بهتر است و فردا خیلی بهتر از امروز خواهد بود.»
صحبتهای آقای بهبودی که تمام شد، آقا پرسیدند من چه اظهار نگرانیای کرده بودم؟ بهبودی گفت: در مقایسه با ادبیات جنگ، شما برای ادبیات انقلاب کمی نگران بودید. رهبر انقلاب با خنده گفتند: اگر نگرانیای هم بوده برای کارهای شما نبوده، چون همین مقداری هم که دارد کار میشود، کار شماست.

نوبت به آقای فخرزاده رسید؛ مسئول واحد تاریخ شفاهی. توضیح داد که در سال 1372 کار را شروع کردهاند و سه برنامه را پیگیری کردهاند؛ اول ثبت خاطرات افراد مختلف که حدود 6500 ساعت مصاحبه با 905 نفر شده است. دوم انتشار 35 کتاب از همین مصاحبهها و سوم ساماندهی و مدیریت اطلاعات جمع آوریشده برای ارائه به محققان: «اوایل خاطرات را فردمحور جمعآوری میکردیم و بعدتر موضوعمحور شدیم؛ مثل 15 خرداد، تسخیر لانهی جاسوسی، جنبشهای دانشجویی داخل و خارج از کشور. اولین نتیجهاش کتاب جنبش دانشجویان تبریز شد و ماجراهای نوفللوشاتو در حضور 4ماههی امام خمینی.»

بعد از آن نوبت محسن کاظمی شد. آقای کاظمی اگر فقط با کتاب خاطرات عزتشاهی هم شناخته شود، به نظرم بسیار پرارج و قرب باید باشد. او هم دربارهی تاریخ شفاهی صحبت کرد که وجه غالب تاریخ امروز است هم در ایران و هم در دنیا: «تاریخ شفاهی در دنیا هم مدیون جنگ است. بعد از جنگ جهانی دوم در دانشگاه کلمبیا جریانی راه افتاد برای ثبت خاطرات جنگ. در ایران هم همین طور است، با این تفاوت که هیچوقت دانشگاهها وارد این عرصه نشدند و نهادها و سازمانهای انقلابیتر بار این کار را به دوش گرفتند. با این حال، وضع تاریخ شفاهی ما باید از این بهتر شود. مثلاً فقط دو ساعت از مرحوم مرتضاییفر مصاحبه وجود دارد که این یک ضایعه است. ضد انقلاب و اپوزیسیون بیکار نیستند. آنها که عرصهی سیاسی را بهکل باختهاند، حاضر نیستند عرصهی تاریخ را هم ببازند. از طرفی چون دستشان خالی است، با دروغ مشغول تاریخسازی و تسویهحسابهای گروهی و لااقل پاسخدادن به شبهات هستند.
تاریخ شفاهی در دنیا در دانشگاهها متمرکز است. الان از محدودهی جغرافیای کشورها هم خارج شده و منطقهای شده است؛ مثلاً تاریخ شفاهی منطقهی آمریکای لاتین. پروژههای این دانشگاهها هم با ثبت تاریخ شفاهی همان دانشگاهها شروع میشود. در ایران فقط دانشگاه اصفهان به همت دکتر نورایی کارهایی کرده و کلّاً دانشگاهها نسبت به این موضوع بیمهر بودهاند. ما هم انجمنی هیأتی و اخوانی به نام انجمن تاریخ شفاهی در حوزه راهانداختهایم که به دلیل بروکراسی پیچیده، ثبت هم نشده. کارهایی هم انجام دادهایم و نشستهایی هم برگزار شده که خبر بعضی از آنها بینالمللی شده است. حتی گروهی از کسانی که در آمریکا کار تاریخ شفاهی میکردند، با دیدن کارهای ما تعجب کردند و گفتند با اینکه شما 30 سال از ما دیرتر شروع کردهاید، ولی عقبتر از ما نیستید.» آخر صحبت هم درخواست کرد که «شفاهیکارها» دیداری با ایشان داشته باشند.

آخرین نفر هم دکتر غنییاری بود که دربارهی دانشنامهی سیاسی زندانهای دورهی پهلوی توضیح داد و اینکه این دانشنامه مبتنی بر تاریخ شفاهی است و به سرانجام رسیده. همینطور دانشنامهی قیام 15 خرداد که تازه شروع شده است.

جلسه که رسید به اینجا، همهی توجهها جلب شد به رهبر انقلاب؛ جلسهی سادهای که روی صندلیهایی ساده در سالنی ساده برگزار میشد و پذیراییاش هم چای و آب و شیرینی خشک ساده بود.
آقا بسمالله گفتند و شروع کردند: «خیلی جلسهی پرفایدهای بود برای من و خیلی استفاده کردم. این را هم بدانید اگر امر دایر باشد به اختیار شخصی خودم که جلسه با امثال شما داشته باشم یا جلسهی سیاسی و اقتصادی و ... حتماً اولویت اول و دوم و سومم جلسه با شماها خواهد بود.»
شنیدن این جمله روی صورت همهی حاضران لبخند کاشت. شاید هم از گرایشهای رهبر انقلاب به حوزهی فرهنگ همین انتظار هم میرفت. آقا ادامه دادند که: «وقتی شما با کمترین و بهترین کلمات، معانی و مفاهیم عمیق را منتقل میکنید، از عمق جان لذت میبرم. گزارش دفتر خودمان و گزارشی را که آقای مؤمنی فرستاده بودند، صبح مطالعه میکردم. در پایان سجدهی شکر بجا آوردم از این همه اتفاقات خوب.
و اما نکاتی که از بین صحبتهای شما یادداشت کردم و نکاتی که از قبل نوشته بودم؛ من طرفدار تحقیق علمی هستم، ولی نکاتی در کار شما هست که نباید از آن غفلت کرد. مثلاً استدلال قیاسی در کار علمی پذیرفته نیست، ولی در کار خاطره گاهی لازم است. مثلاً گاهی خاطرهای از نظر زمانی و مکانی با اطلاعات صحیحی همخوان نیست، خوب حتماً باید اصلاح شود. مسألهی شما اصلاح متون تاریخی نیست و باید ابتکارات و خلاقیت خودتان را هم به کار ببرید.
مسألهی بعد اینکه کار را به سمت دانشگاه پیش ببرید، ولی شما محدود به دانشگاه نیستید. دلیل اینکه خارجیها کار را بردند داخل دانشگاه، این بوده که نهادهای جهادی و انقلابی مثل حوزهی هنری نداشتند. از امکان دانشگاه استفاده کنید، ولی کار را رها نکنید. خودتان را تقویت کنید و پیش بروید. زبان دانش و خرد را هم حفظ کنید، ولی طبیعت کار ادبی شما با زبان احساس و صمیمیت هم رابطهای دارد. این دو را با هم جمع کنید.
در صحبتها شنیدم در مورد حقوق مؤلف و پدیدآورنده صحبت شد. من به این حقوق اعتقاد دارم. هر چند مواد خام کتاب متعلق به صاحب خاطره است، ولی آنچه آن خاطرات و مواد خام را جذاب و خواندنی و کتاب میکند، تلاش نویسنده است. من وقتی کتابی را که آقای بهبودی زحمت کشیده و دربارهی حقیر نوشته بود خواندم، متوجه شدم خودم حتی با کمک اطرافیان هیچوقت نمیتوانستم چنین کاری را انجام دهم. من از کارِ هنرمندانهی این نویسندگان لذت میبرم، ضمن اینکه خانمها هم زیاد شدهاند بین این نویسندگان. همینجا هم باید از آقای سرهنگی تشکر کنم که دفترشان نیروسازی هم داشته. من موافق حفظ حقوق نویسندگان هستم، ولی در مورد چگونگیاش نظری ندارم.
چیزی فرمودید که ماجرای 15 خرداد را با انقلابها و نهضتهای داخلی مقایسه کنید، این البته کار خوبی است، ولی قیاس با انقلابهای خارجی را هم مد نظر داشته باشید. در مورد مشروطه و ملیشدن صنعت نفت هم رمان و تاریخ زیاد است، ولی ما دربارهی انقلاب اسلامی هنوز کم اثر داریم و باید بیشتر کار کرد.
دو نکتهی اساسی دربارهی حوزهی هنری و دفتر ادبیات انقلاب هست. اول اینکه شما ظرفیت برآمده از انقلاب را مورد توجه قرار دادید در برابر جمعی که انقلاب را بایکوت کردند. روشنفکرانی که اهل ادبیات و شعر و ... بودند، در تصمیمی نگفته و ننوشته بنا گذاشتند انقلاب و بعد جنگ را ندیده و مکتوم بگذارند. کارهای شما یک ادعانامهی تاریخی است در برابر سکوت آنها. جریانهای معاند با کارهای شما باید به تاریخ جواب بدهند. اینها میخواستند نگویند تا اینجور به چشم بیاید که انگار اصلاً اتفاقی نیفتاده.
نکتهی دوم هم این است که شما توانستید با این کارِ طولانی و مستمر یک حرکت عظیم فرهنگی در مملکت راهبیندازید. شما با این کارها کشور را از کارهای وارداتی در حوزهی جنگ و انقلاب مستغنی کردید. تولید محتوا کردید؛ برعکس جریان روشنفکری که همهی کارهایش مبتنی بر ترجمه است، حتی وقتی تاریخ ایران مینویسند. این سنت غلط را شما به هم زدید.
چیز دیگری که در چشم من اهمیت دارد و آن را تحسین میکنم، این است که در کار پایداری کردید. گاهی کسی کار خوبی را شروع میکند، ولی رنگ و بوی کارهای دیگر جذبش میکند. در قرآن هم مکرر دربارهی ثبات و استقرار توصیه شده است. باز هم توصیه میکنم همهی عمرتان را بگذارید برای این کار، هم در جریان فرهنگی جامعه مؤثر است و هم آخرت دارد.
به مسألهی نشر و توزیع کارهایتان اهمیت بدهید. نمایشگاه کتاب چند روز است. باید کاری کنید همیشه استقبال از آثارتان وجود داشته باشد. باید فضا را پرکنید. اصلاً یک قرارگاهی برای نشر و توزیع درست کنید. زمینه هم زیاد دارید؛ این همه جوان بسیجی، این همه دانشآموزان خوب، حلقههای مستعد، حوزههای علمیه، این مخاطبین بالقوه را دریابید. من غصهام میشود که میگویند تیراژ دو-سه هزار جلدی. چاپها باید برسد به سی-چهل هزار جلد. امیدوارم به تیراژ میلیونی در چاپ و تیراژ برسید.
مسألهی ترجمه هم مهم است. کتابهای شما اگر ترجمه شود، خیلی مخاطب بینالمللی دارد. یکی از عواملی که فرهنگ و سبک زندگی غربی در کشور ما حضور دارد، ترجمهی آثار آنهاست که همهاش علمی هم نبوده؛ رمان، نمایشنامه، سفرنامه و ... هم بوده. جریان ترجمه را برگردانید به سمت بیرون از مرزها.
مسألهی فوریتها را هم جدی بگیرید. کار شما قوامش به آدمهاست. آدمها هم در معرض مرگ و میر و فراموشی هستند. مطالب را جمع کنید از آدمها؛ هرچند بعداً تنظیم کنید.
مطالعات تطبیقی و مقایسهای را بین جنگ خودمان و دیگران انجام بدهید. از کارهای خوب و آدمهای خوبتان هم در مراسمهایی تجلیل کنید. چند سال پیش جلسهی شب خاطرهای با همین شماها داشتم. بعد از آن در کتابخانهام با یکی از شاعران بزرگ جلسهای داشتم. در آن جلسه آن شاعر گفت شعری بخوانم. گفتم من شاعر نیستم که شعر بخوانم، ولی اگر بودم در وصف کسانی که در این شب خاطره شرکت کردند، قصیده میگفتم.»

آقا رسیده بودند به آخر صحبتها. وقت اذان هم نزدیک بود. جلسهی مفید و پرمطلب و کمحاشیه با بلندشدن آقا از روی صندلیشان رو به اتمام بود. یکی دو نفر برای ایشان نامه و کاغذ بردند. دور رهبر انقلاب پر شد. کسی هجوم نیاورد. همه به رسم ادب و برای خداحافظی جلو آمدند. کاظمی گفت: رتبهی ما در تاریخ شفاهی آسیا دوم است. آقا بیدرنگ جواب دادند: در دنیا باید اول باشید. یک نفر از لزوم وجود کتابخانههای تخصصی گفت. آقا جواب دادند شما حوزهی هنری و سازمان تبلیغات هستید، شما باید کاری کنید؛ «إذا عَلِمتَ فَاعمَل». وقتی میدانید کاری خوب و درست است، اقدام کنید.
بالأخره دقایقی مانده به اذان جلسه تمام شد و آقا رفتند. جمع خندان با هم خوشوبش میکردند. بعضی که عجله داشتند، رفتند و بقیه ماندند و نماز خواندند و نهار میهمان لوبیاپلوی بیت رهبری بودند.
