رهبر معظم انقلاب در بیانات اخیرشان، تاکید ویژهای بر مسئله فرهنگی و شکل گیری یک «جناح مومن فرهنگی» داشتهاند؛ امر مهمی که در این مقطع بار دیگر مورد توجه قرار گرفته اما در سالهای اخیر همواره مورد تاکید ویژه بوده است اما ایشان در سالهای اخیر به چه محورهایی در این حوزه تاکید کرده است؟
به گزارش «تابناک»؛ حضرت آیت الله خامنهای در بیانات روزهای اخیرشان بر نگرانیهایشان نسبت به حوزه فرهنگ تاکید مجدد داشته اند؛ مسئله ای که منجر به نامه وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت یازدهم در این باره و تاکید بر پیگیری دقیق منویات رهبری شد. این دغدغه ها اما همیشگی بوده و تاکید دوباره بر آنها را میتوان در راستای تحکیم جبهه فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در بمباران فرهنگی که با آن مواجه هستیم، ارزیابی کرد.
«شبیخون فرهنگی»، «تهاجم فرهنگی»، «جهاد فرهنگی» و «تعامل فرهنگی» را می توان مهم ترین کلیدواژههای رهبر معظم انقلاب در سالهای اخیر خواند که ایشان در این محورها، سخنان مفصل و مبسوطی داشتهاند. «تابناک» برخی از محورهای سخنان ایشان در سالهای اخیر را از میان سخنان وسیع ایشان در ارزیابی شرایط و ارائه طریق برای حوزه فرهنگ و اهمیت این پیگیری های یکپارچه مورد توجه قرار داده است.
نکته کلیدی در این بازخوانی آنجاست که رهبری تنها بیانات شان متوجه یک نهاد نظیر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نبوده و از فرهنگیان و معلمان تا بسیجیان و روحانیون مخاطب این سخنان بوده اند و همین امر نشان میدهد نمی توان تنها در این زمینه از یک دستگاه متوقع بود و باید تمامی نهادها سهم خود را در این زمینه ادا کنند. بخشی از مهم ترین فرازهای سخنان رهبری در سالهای اخیر پیرامون دغدغه های فرهنگی ایشان، بدین شرح است:
ادامه مطلب...
پس از پایان پانزدهمین اجلاس رسمی دوره چهارم مجلس خبرگان رهبری
بسماللهالرّحمنالرّحیم
خدا را سپاسگزاریم بر توفیقی که عنایت فرمود که ما زنده بمانیم در یک جلسهی دیگر در این جمع با عظمت حضور پیدا کنیم و مطالبی را بشنویم و مطالبی را عرض کنیم. تشکر میکنم از رئیس محترم مجلس خبرگان(1) که با وجود اینکه برایشان سخت هم هست در عین حال مقیدند که این مجلس را در سر وقت تشکیل بدهند و وقت بگذا
رند و نیرو بگذارند، و همچنین از کلیهی آقایان محترم.
در اهمیت این مجلس خیلی صحبت شده، هم ما عرض کردهایم، هم خود شما آقایان مکرر بیان کردهاید؛ در مجموعهی ارکان نظام اسلامی و نظام جمهوری اسلامی، این مجلس جایگاه ویژهای دارد. لکن گاهی به مناسبتهایی که پیش میآید - چه در اوضاع داخلی، چه در مجموعهی مسائل جهانی - اهمیت این مجلس و اجتماع اینهمه از علما و بزرگان و متنفذینِ روحانی در بلاد و مجتهدین و مانند اینها، اهمیت ویژهای پیدا میکند؛ بهنظر ما دوران کنونی از جملهی این دورانها است، یعنی مسائل مهمی در جریان است در پیرامون ما؛ چه مسائلی که مستقیماً به ما ارتباط پیدا میکند، و چه مسائلی که ولو بهطور مستقیم با ما مربوط نیست لکن نمیتوانیم از کنار آن آسان بگذریم؛ از اینگونه مسائل امروز در دنیا و در منطقه زیاد است. اوضاع عمومی - چه در آسیا، چه در آفریقا، چه در اروپا - اوضاع پیچیدهای است، اوضاع مهمی است؛ و نظام جمهوری اسلامی طبعاً حرفی خواهد داشت در قبال این نظام، و خودنگری و بازیابیِ وظیفه جزو مسئولیتهای همهی ما در این دوران است....
در آستانه روز درختکاری و پس از کاشت یک اصله نهال
بسماللهالرّحمنالرّحیم
اوّلاً از همهى کسانى که در زمینهى گسترش فضاى سبز، در سطح کشور فعّالیّت دارند، بایستى ما تشکّر کنیم و به آنها خدا قوّتى بگوییم. ثانیاً از همهى مسئولان و همهى آحاد مردم عزیزمان بخواهیم که به مسئلهى فضاى سبز اهمّیّت بدهند و مانع بشوند از اینکه کشور و ملّت و زندگى مردم، از این کمک الهى، از این نعمت بزرگ پروردگار - که عبارت است از گیاه و درخت و مانند اینها - محروم بشود.
دانشجویان در نظام اسلامی وظایف و نقشهای گوناگونی را برعهده دارند که متناسب با این جایگاه، مجموعهای از مطالبات و توقعات از این قشر انتظار میرود. شاید مجموعهی این مطالبات کمی بیش از حد معمول تصور شود، اما با توجه به تواناییهای دورهی جوانی و استعدادهای این نسل میباشد: «ما در دیدارهاى دانشجوها معمولاً مطالباتى را مطرح میکنیم؛ آیا این پرتوقعى است؟ این یک سؤال است. اگر انسان مجموعهى عرایضى را که من در دیدارهاى دانشجوئى، چه در ماه رمضانها، چه در دانشگاههائى که من در شهرستانها یا در تهران شرکت کردم، جمع کند، یک فهرست طولانى از مطالبات این حقیر از مجموعهى دانشجویان به وجود مىآید. ممکن است کسى بگوید آقا اینها پرتوقعى است. من عقیده ندارم پرتوقعى است. چرا؟ توجه به نیروى متراکم در دانشگاه، گمان پرتوقعى را نفى میکند. اگر چنانچه شما از یک جوان ورزشکارِ پرنشاطِ نیرومندى بخواهید یک بار سنگینى را از یک جائى بردارد، به یک جاى دیگرى بگذارد، این بههیچوجه توقع زیادى نیست. 1391/5/16
به نظر میرسد در میان مجموعهی این مطالبات «کسب بینش و داشتن قدرت تحلیل سیاسی» نیاز به تبیین و توضیح بیشتری دارد. «در مرحلهی کنونی، آنچه میباید پس از تحصیل علم، در صدر فعالیتهای دانشجوئی قرار گیرد، ارتقاء فکری دانشجویان در زمینهی فرهنگ و سیاست است. 1380/6/10 در این مجال قصد تفصیل این موضوع را داریم:
سه برداشت از سیاسی بودن دانشجو
در مورد سیاسی بودن دانشجو و اینکه آیا لازم است دانشجو علاوه بر فعالیتهای علمی و پژوهشی خویش، مشارکت سیاسی داشته باشد، سه تفکر وجود دارد:
1. عدهای مخالف سیاسی بودن دانشجو و هرگونه فعالیت سیاسی او هستند. «در محیط دانشگاه، بعضیها حوصلهی حرکت ندارند؛ میگویند بگذار کارها را بکنیم، درسمان را بخوانیم، زودتر این ورقپاره را بگیریم و مثلاً دنبال کاری برویم... اینها مشمول... بیداری، خیزش و حرکتی که عنوان دانشجویی دارد، نیستند. 1378/9/1
2. برخی دانشجوی سیاسیِ پیرو و کاملاً فاقد درک و بینش سیاسی میخواهند، تا به عنوان ابزار، افکار آنها را در سطح دانشگاه تبلیغ کند و به اصطلاح به عنوان «توپخانه و مهمات سیاسی» عمل کند. ترویجکنندگان چنین تفکری، عموماً جریانهای سیاسی هستند که تنها در پی کسب قدرت به هر وسیله بوده، با استفاده از جایگاه مهم دانشگاه و موقعیت حساس دانشجویان، اهداف خود را حتی گاهی با نادیده گرفتن امنیت و منافع ملی تعقیب میکنند.
3. دستهی سوم با رویکردی واقعبینانه به جایگاه دانشگاه و دانشجو و نقش مهم آن در ساختارهای اساسی کشور، بر ارتقای سطح بینش و تحلیل سیاسی دانشجویان، حفظ استقلال و مشارکت سیاسی مناسب با نقش و کارکردهای دانشجویی، تأکید و اهتمام دارند. (محمدی، پگاه حوزه، شماره200)
اگر به صورت کلیتر ببینیم تمام اعضای جامعه باید توانایی درک و تحلیل حوادث و جریاناتی که در اطراف آنان رخ میدهد را داشته باشند. قسمت عظیمی از فتنهها، شکستها، انحرافها و حوادثی که در جامعهی اسلامی رخ داده، ناشی از نداشتن تحلیل سیاسی در میان مردم بوده است که از جملهی آنها میتوان به حوادث مشروطه در تاریخ معاصر و فتنهی خوارج در صدر اسلام اشاره کرد: «علت شکستهای گوناگون در تاریخ، این است که مردم، گاهی قدرت تحلیل را از دست میدهند. هر جا مردم نتوانستند درست تحلیل کنند، آنجا نقطهی خطرناکی است. آنجا جایی است که ممکن است دشمن ضربه را وارد کند. 1372/8/30
«چیزی که امام حسن مجتبی علیهالسلام را شکست داد، نبودن تحلیل سیاسی در مردم بود. مردم، تحلیل سیاسی نداشتند. چیزی که فتنهی خوارج را بهوجود آورد و امیرالمؤمنین علیهالسلام را آنطور زیر فشار قرار داد و قدرتمندترین آدم تاریخ را آنگونه مظلوم کرد، نبودن تحلیل سیاسی در مردم بود و اِلّا همهی مردم که بیدین نبودند. تحلیل سیاسی نداشتند. یک شایعه دشمن میانداخت؛ فوراً این شایعه همهجا پخش میشد و همه آن را قبول میکردند! 1372/8/12»
در این مقطع تاریخی نیز که حجم دشمنیها علیه نظام اسلامی بیشتر و پیچیدهتر شده است، کسب تحلیل و قدرت سیاسی اهمیت ویژهای پیدا کرده است. «قدرت تحلیل که نبود، انسان فریب تحلیلِ فریبگرِ بیگانه را میخورد. در دنیاى سیاست هیچکسى صریحاً نمىآید بگوید که من میخواهم به تو ظلم کنم؛ نه به یک ملت، نه به یک شخص؛ اینطور که نمیگویند. مىآیند با «مغالطههاى سیاسى» کارى میکنند که بتوانند بر او تسلط پیدا کنند. درست مثل مغالطههاى فلسفى، ذهن طرف را با یک چشمبندى علمى -در واقع یک تردستى- منحرف میکنند. یک مغالطهى سیاسى درست میکنند، میخ خودشان را میکوبند. ما باید کارى کنیم که این جوان ما بتواند مغالطه را بشناسد؛ کما اینکه در فلسفه و منطق، شناخت مغالطه یکى از هنرهاست. ما بتوانیم جوان خودمان را آشنا کنیم به اینکه مغالطه چیست، تا بتواند مچ مغالطهکننده را بگیرد. بگوید این قضیهاى که درست کردى، اینجایش اختلال و اشکال دارد. قدرت تحلیل سیاسى این است؛ بایستى این را در جوان به وجود آورد.1385/5/23»


سیاسی بودن فضای دانشگاهها و فعالیت سیاسی دانشجویان به چه معناست و چه الزاماتی دارد؟ «بنده دلم میخواهد این جوانان ما، شما دانشجویان؛ چه دختر، چه پسر و حتی دانشآموزان مدارس -روی این ریزترین پدیدههای سیاسی دنیا فکر کنید و تحلیل بدهید. گیرم که تحلیلی هم بدهید که خلاف واقع باشد؛ باشد! خدا لعنت کند آن دستهایی را که تلاش کردهاند و میکنند که قشر جوان و دانشگاه ما را غیر سیاسی کنند. کشوری که جوانانش سیاسی نباشند، اصلاً توی باغ مسائل سیاسی نیستند، مسائل سیاسی دنیا را نمیفهمند، جریانهای سیاسی دنیا را نمیفهمند و تحلیل درست ندارند، مگر چنین کشوری میتواند بر دوش مردم، حکومت و حرکت و مبارزه و جهاد کند؟! بله، اگر حکومت استبدادی باشد، میشود. حکومتهای مستبد دنیا، صرفهشان به این است که مردم سیاسی نباشند؛ مردم درک و تحلیل و شعور سیاسی نداشته باشند. اما حکومتی که میخواهد به دست مردم کارهای بزرگ را انجام دهد؛ نظام را میخواهد با قدرت بیپایان مردم به سر منزل مقصود برساند و مردم را همه چیز نظام میداند، مگر مردمش -بخصوص جوانان، و بالاخص جوانانِ دانشجویش- میتوانند غیر سیاسی باشند؟! مگر میشود؟! عالِمترین عالِمها و دانشمندترین دانشمندها را هم، اگر مغز و فهم سیاسی نداشته باشند، دشمن با یک آبنبات تُرش میتواند به آن طرف ببرد؛ مجذوب خودش کند و در جهت اهداف خودش قرار دهد! این نکات ریز را باید جوانان ما درک کنند. 1372/8/12»
همچنین باید تفکیکی میان دو مفهوم «سیاستگری» و «سیاستبازی» انجام داد. آنچه که دانشجویان باید به دنبال آن باشند سیاستگری است و نه سیاستبازی: «ما دو کار سیاسى داریم: سیاستزدگى و سیاستبازى؛ این یکجور کار است. این را من به هیچوجه تأیید نمیکنم؛ نه در دانشگاه و نه در بیرون دانشگاه؛ بخصوص در دانشگاه. یکى هم سیاستگرى است؛ یعنى حقیقتاً فهم و قدرت تحلیل سیاسى پیدا کردن؛ که یکى از وظایف تشکلهاى دانشجویى این است. من تأکید میکنم، تشکلهاى دانشجویى -که عمدهی نمایندگان آنها، در اینجا تشریف دارید- نوع برنامهریزى و کار را به کیفیتى قرار دهید که دانشجو قدرت تحلیل سیاسى پیدا کند؛ هر حرفى را به آسانى نپذیرد و هر احتمالى را به آسانى در ذهن خودش راه ندهد یا رد نکند؛ این قدرتِ تحلیل سیاسى، خیلى مهم است. 1385/7/25»


از سوی دیگر معنای سیاسی بودن، قرار گرفتن در برابر نظام و دولت و دستگاههای مختلف نیز نیست: «من که میگویم فعالیت سیاسی، معنایش این نیست که فعالیت سیاسی حتماً باید علیه دولت، علیه مسئولان و علیه نظام باشد. بعضی از بدخواهان، فعالیت سیاسی را اینگونه تعبیر میکنند. فکر میکنند فعالیت سیاسی، یعنی سیاسیکاری! این، یک نوع سیاسیکاری و یک نوع تقلب است که آدم تصور کند فعالیت سیاسی در دانشگاه، فقط با بدگفتن و با فحاشی کردن و با اهانت کردن به این و آن حاصل میشود؛ نه. فعالیت سیاسی، برای پیدا شدن قدرت تحلیل در دانشجوست... بالاخره اگر دانشجویان بخواهند قدرت تحلیل پیدا کنند، باید فعالیت سیاسی بکنند؛ باید سیاست را بخوانند، بنویسند، بگویند، مذاکره و مباحثه کنند. تا این کار نشود، دانشجویان توانایی پیدا نمیکنند. عقیدهی من، هنوز هم همین است. 1377/2/22»
البته معنای این حرف سکوت در برابر اشکالها و انحرافها نیست. دانشجو باید موضع انتقادی خود را حفظ کند که البته انتقاد سازنده با تخریب نیر تفاوت دارد: «نظارت و توجه به اوضاع کشور. نگاه مستفسرانه و دنبالِ پیدا کردن واقعیت، همراه با انتقاد. قبلاً هم عرض کردم که انتقاد هیچ اشکالى ندارد. نگاه منتقدانه هیچ اشکالى ندارد، منتها انتقاد درست؛ بىانصافى نشود. آدم گاهى مىبیند در بعضى از انتقادها، بىانصافى میشود. حالا شما یک خرده تندید و جوان هم هستید و آدم خیلى هم توقع ندارد؛ اما آنهائى که ریش و سبیلشان سفید هم شده، گاهى اوقات انسان مىبیند که بىانصافى میکنند؛ در بیان کردن و گفتن و حرف زدن نسبت به این و آن، بىملاحظگى میکنند. مراقبت کنید بىانصافى نشود. بنابراین نقد مستمر، نظارت مستمر و متعادل بر اوضاع کشور، بر مدیریتها، جزو کارهاى بسیار لازم است؛ البته باید با عقلانیت و با مدارا همراه باشد، بدون افراط، بدون پرخاشگرى؛ اما نگاه نقادانه. به نظر من این هم کار لازم دیگرى است. 1391/5/16»
در نهایت میتوان گفت پس از کسب علم، مهمترین وظیفهی دانشجو فهم سیاسی پیدا کردن است. اما نباید تصور کرد که این مجوزی برای هرگونه عمل و حرکت سیاسی در دانشگاهها است. معنای صحیح سیاسی شدن نیز قدرت تشخیص جبههبندیها، دوستیها و دشمنیها، توانایی تحلیل وقایع و حوادث و در یک عبارت «بصیرت» پیدا کردن است. «در خودتان بصیرت ایجاد کنید. قدرت تحلیل در خودتان ایجاد کنید؛ قدرتی که بتوانید از واقعیتهای جامعه یک جمعبندی ذهنی برای خودتان بهوجود آورید و چیزی را بشناسید. این قدرت تحلیل خیلی مهم است. 1377/11/13»
متن ابلاغیه رهبر انقلاب به رؤسای قوای سه گانه و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام به شرح زیر است:
بسماللّه الرحمن الرحیم
ایران اسلامی با استعدادهای سرشار معنوی و مادی و ذخائر و منابع غنی و متنوع و زیرساختهای گسترده و مهمتر از همه، برخورداری از نیروی انسانی متعهد و کارآمد و دارای عزم راسخ برای پیشرفت، اگر از الگوی اقتصادی بومی و علمی برآمده از فرهنگ انقلابی و اسلامی که همان اقتصاد مقاومتی است، پیروی کند نه تنها بر همه مشکلات اقتصادی فائق میآید و دشمن را که با تحمیل یک جنگ اقتصادی تمام عیار در برابر این ملت بزرگ صفآرایی کرده، به شکست و عقبنشینی وا میدارد، بلکه خواهد توانست در جهانی که مخاطرات و بیاطمینانیهای ناشی از تحولات خارج از اختیار، مانند بحرانهای مالی، اقتصادی، سیاسی و ... در آن رو به افزایش است، با حفظ دستاوردهای کشور در زمینههای مختلف و تداوم پیشرفت و تحقق آرمانها و اصول قانون اساسی و سند چشمانداز بیست ساله، اقتصاد متکی به دانش و فناوری، عدالت بنیان، درونزا و برونگرا، پویا و پیشرو را محقق سازد و الگوئی الهامبخش از نظام اقتصادی اسلام را عینیت بخشد.
اکنون با مداقه لازم و پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام، سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی که در ادامه و تکمیل سیاستهای گذشته، خصوصاً سیاستهای کلی اصل 44 قانون اساسی و با چنین نگاهی تدوین شده و راهبرد حرکت صحیح اقتصاد کشور به سوی این اهداف عالی است، ابلاغ میگردد.
لازم است قوای کشور بیدرنگ و با زمانبندی مشخص، اقدام به اجرای آن کنند و با تهیه قوانین و مقررات لازم و تدوین نقشه راه برای عرصههای مختلف، زمینه و فرصت مناسب برای نقشآفرینی مردم و همه فعالان اقتصادی را در این جهاد مقدس فراهم آورند تا به فضل الهی حماسه اقتصادی ملت بزرگ ایران نیز همچون حماسه سیاسی در برابر چشم جهانیان رخ نماید. از خداوند متعال توفیق همگان را در این امر مهم خواستارم.
سیّدعلی خامنهای
29/ بهمن ماه/ 1392
بسماللهالرحمنالرحیم
سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی
با هدف تأمین رشد پویا و بهبود شاخصهای مقاومت اقتصادی و دستیابی به اهداف سند چشمانداز بیستساله، سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی با رویکردی جهادی، انعطاف پذیر، فرصت ساز، مولد، درونزا، پیشرو و برونگرا ابلاغ میگردد:
1 - تأمین شرایط و فعالسازی کلیه امکانات و منابع مالی و سرمایههای انسانی و علمی کشور به منظور توسعه کارآفرینی و به حداکثر رساندن مشارکت آحاد جامعه در فعالیتهای اقتصادی با تسهیل و تشویق همکاریهای جمعی و تأکید بر ارتقاء درآمد و نقش طبقات کمدرآمد و متوسط.
2 - پیشتازی اقتصاد دانش بنیان، پیادهسازی و اجرای نقشه جامع علمی کشور و ساماندهی نظام ملی نوآوری به منظور ارتقاء جایگاه جهانی کشور و افزایش سهم تولید و صادرات محصولات و خدمات دانشبنیان و دستیابی به رتبه اول اقتصاد دانشبنیان در منطقه.
3- محور قراردادن رشد بهرهوری در اقتصاد با تقویت عوامل تولید، توانمندسازی نیروی کار، تقویتِ رقابتپذیری اقتصاد، ایجاد بستر رقابت بین مناطق و استانها و به کارگیری ظرفیت و قابلیتهای متنوع در جغرافیای مزیتهای مناطق کشور.
4- استفاده از ظرفیت اجرای هدفمندسازی یارانهها در جهت افزایش تولید، اشتغال و بهرهوری، کاهش شدت انرژی و ارتقاء شاخصهای عدالت اجتماعی.
5- سهمبری عادلانه عوامل در زنجیره تولید تا مصرف متناسب با نقش آنها در ایجاد ارزش، بویژه با افزایش سهم سرمایه انسانی از طریق ارتقاء آموزش، مهارت، خلاقیت، کارآفرینی و تجربه.
6- افزایش تولید داخلی نهادهها و کالاهای اساسی(بویژه در اقلام وارداتی)، و اولویت دادن به تولید محصولات و خدمات راهبردی و ایجاد تنوع در مبادی تأمین کالاهای وارداتی با هدف کاهش وابستگی به کشورهای محدود و خاص.
7- تأمین امنیت غذا و درمان و ایجاد ذخایر راهبردی با تأکید بر افزایش کمی و کیفی تولید(مواد اولیه و کالا).
8- مدیریت مصرف با تأکید بر اجرای سیاستهای کلی اصلاح الگوی مصرف و ترویج مصرف کالاهای داخلی همراه با برنامه ریزی برای ارتقاء کیفیت و رقابت پذیری در تولید.
9- اصلاح و تقویت همهجانبه نظام مالی کشور با هدف پاسخگویی به نیازهای اقتصاد ملی، ایجاد ثبات در اقتصاد ملی و پیشگامی در تقویت بخش واقعی.
10- حمایت همه جانبه هدفمند از صادرات کالاها و خدمات به تناسب ارزش افزوده و با خالص ارزآوری مثبت از طریق:
- تسهیل مقررات و گسترش مشوقهای لازم.
- گسترش خدمات تجارت خارجی و ترانزیت و زیرساختهای مورد نیاز.
- تشویق سرمایه گذاری خارجی برای صادرات.
- برنامه ریزی تولید ملی متناسب با نیازهای صادراتی، شکلدهی بازارهای جدید، و تنوع بخشی پیوندهای اقتصادی با کشورها به ویژه با کشورهای منطقه.
- استفاده از ساز و کار مبادلات تهاتری برای تسهیل مبادلات در صورت نیاز.
- ایجاد ثبات رویه و مقررات در مورد صادرات با هدف گسترش پایدار سهم ایران در بازارهای هدف.
11- توسعه حوزه عمل مناطق آزاد و ویژه اقتصادی کشور به منظور انتقال فناوریهای پیشرفته، گسترش و تسهیل تولید، صادرات کالا و خدمات و تأمین نیازهای ضروری و منابع مالی از خارج.
12- افزایش قدرت مقاومت و کاهش آسیب پذیری اقتصاد کشور از طریق:
- توسعه پیوندهای راهبردی و گسترش همکاری و مشارکت با کشورهای منطقه و جهان بویژه همسایگان.
- استفاده از دیپلماسی در جهت حمایت از هدفهای اقتصادی.
- استفاده از ظرفیتهای سازمانهای بینالمللی و منطقهای.
13- مقابله با ضربه پذیری درآمد حاصل از صادرات نفت و گاز از طریق:
- انتخاب مشتریان راهبردی.
- ایجاد تنوع در روشهای فروش.
- مشارکت دادن بخش خصوصی در فروش.
- افزایش صادرات گاز.
- افزایش صادرات برق.
- افزایش صادرات پتروشیمی.
- افزایش صادرات فرآوردههای نفتی.
14- افزایش ذخایر راهبردی نفت وگاز کشور به منظور اثرگذاری در بازار جهانی نفت و گاز و تأکید بر حفظ و توسعه ظرفیتهای تولید نفت و گاز، بویژه در میادین مشترک.
15- افزایش ارزش افزوده از طریق تکمیل زنجیره ارزش صنعت نفت و گاز، توسعه تولید کالاهای دارای بازدهی بهینه(براساس شاخص شدت مصرف انرژی) و بالا بردن صادرات برق، محصولات پتروشیمی و فرآوردههای نفتی با تأکید بر برداشت صیانتی از منابع.
16- صرفه جویی در هزینههای عمومی کشور با تأکید بر تحول اساسی در ساختارها، منطقی سازی اندازه دولت و حذف دستگاههای موازی و غیرضرور و هزینههای زاید.
17- اصلاح نظام درآمدی دولت با افزایش سهم درآمدهای مالیاتی.
18- افزایش سالانه سهم صندوق توسعه ملی از منابع حاصل از صادرات نفت و گاز تا قطع وابستگی بودجه به نفت.
19- شفافسازی اقتصاد و سالمسازی آن و جلوگیری از اقدامات، فعالیتها و زمینههای فسادزا در حوزههای پولی، تجاری، ارزی و ... .
20- تقویت فرهنگ جهادی در ایجاد ارزش افزوده، تولید ثروت، بهرهوری، کارآفرینی، سرمایه گذاری و اشتغال مولد و اعطای نشان اقتصاد مقاومتی به اشخاص دارای خدمات برجسته در این زمینه.
21- تبیین ابعاد اقتصاد مقاومتی و گفتمان سازی آن بویژه در محیطهای علمی، آموزشی و رسانهای و تبدیل آن به گفتمان فراگیر و رایج ملی.
22- دولت مکلف است برای تحقق سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی با هماهنگ سازی و بسیج پویای همه امکانات کشور، اقدامات زیررا معمول دارد:
- شناسایی و بکارگیری ظرفیتهای علمی، فنی و اقتصادی برای دسترسی به توان آفندی و اقدامات مناسب.
- رصد برنامههای تحریم و افزایش هزینه برای دشمن.
- مدیریت مخاطرات اقتصادی از طریق تهیه طرحهای واکنش هوشمند، فعال، سریع و به هنگام در برابر مخاطرات و اختلالهای داخلی و خارجی.
23- شفاف و روان سازی نظام توزیع و قیمتگذاری و روزآمدسازی شیوههای نظارت بر بازار.
24- افزایش پوشش استاندارد برای کلیه محصولات داخلی و ترویج آن.
