اوّلاً خیلی خوشآمدید؛ ثانیاً خیلی متشکّرم از این برادر عزیز و محترمی که بدون بلندگو صحبت کردند؛ هم بیانشان بیان روشن و سلیس و روانی بود که همه فهمیدیم ایشان چه میفرمایند، هم صدایشان ماشاءالله صدای بلندی بود که بدون بلندگو به همهی حسینیّه رسید؛ ما هم شنیدیم. خیلی متشکّرم از محبّت ایشان که از راه دور آمدند و همچنین بقیّهی برادران و خواهرانی که احتمالاً از راههای دور تشریف آوردند و این مجلس نورانی را با حضور خودشان منوّر کردند؛ از همهی شما متشکّرم. ادامه مطلب...
اوّلاً خیلی خوشآمدید؛ ثانیاً خیلی متشکّرم از این برادر عزیز و محترمی که بدون بلندگو صحبت کردند؛ هم بیانشان بیان روشن و سلیس و روانی بود که همه فهمیدیم ایشان چه میفرمایند، هم صدایشان ماشاءالله صدای بلندی بود که بدون بلندگو به همهی حسینیّه رسید؛ ما هم شنیدیم. خیلی متشکّرم از محبّت ایشان که از راه دور آمدند و همچنین بقیّهی برادران و خواهرانی که احتمالاً از راههای دور تشریف آوردند و این مجلس نورانی را با حضور خودشان منوّر کردند؛ از همهی شما متشکّرم. ادامه مطلب...
فتوگو با رئیس اتحادیه جهانی علمای مقاومت؛
امت اسلامی باید در مسیر مقاومت قرار گیرد


حادیه، تأکید کردند: وعدهی الهی، نصرت قطعی در مبارزه با رژیم صهیونیستی است.

طبیعتاً کاری که ما امروز انجام میدهیم در همین راستا قرار میگیرد. ما براین باوریم که مسیر صحیح از رهگذر تبیین مقاومت، برگزاری همایشها و اجلاسها و ایراد سخنرانیهای گوناگون، تبیین فرهنگ قرآنی درست و مبارزه با تروریسم، میگذرد. در اینگونه تلاشها باید همگرایی و همافزایی وجود داشته باشد. البته افراد بااخلاصی هم برای انجام چنین کارهایی وجود دارند؛ هرچند که تعدادشان از شمار افراد خبیث کمتر است و البته این هم طبیعی است. خداوند تبارک و تعالی میفرماید: «وَقَلِیلٌ مِّنْ عِبَادِیَ الشَّکُورُ». خداوند همچنین میفرماید: «وَإِن تُطِعْ أَکْثَرَ مَن فِی الْأَرْضِ یُضِلُّوکَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ». و این نیز سخن پروردگار عالَم است که میفرماید: «قُل لَّا یَسْتَوِی الْخَبِیثُ وَالطَّیِّبُ وَلَوْ أَعْجَبَکَ کَثْرَةُ الْخَبِیثِ». بنابراین، اگر گفته میشود که تعداد افراد خبیث بیشتر است، این لزوما به معنای پیروزی نهایی آنها نیست. آنها إنشاءالله قطعا شکست خواهند خورد. بنابراین، برگزاری اجلاسهایی همچون اجلاس جهانی علمای مقاومت در واقع تلاشی برای آگاهیبخشی به امت اسلامی است که این آگاهی إنشاءالله حاصل خواهد شد.
بسماللهالرّحمنالرّحیم
والحمدلله ربّ العالمین والصّلاة والسّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین.
دیدار با شما جوانان عزیز در این مراسم، یک دیدار شیرین و امیدبخش است؛ همیشه همینجور است و هر سال احساس میشود که به توفیق الهی، مجموعهی دانشجویان دانشگاههای افسری در نیروهای چندگانهی ارتش، پیشرفتهای معنوی و مادّی بیشتری دارند. این برای ما جای خرسندی بسیار و بهمعنای حقیقی کلمه، یک مژده است.
بارها عرض کردهایم که ثروت واقعی کشور، شما جوانها هستید؛ در هرجا که هستید، ذخیرهای هستید برای عزّت کشور و بقا و استقلال کشور و پیشرفت کشور. البتّه برخی از بخشها اهمّیّت بیشتری دارند، ازجمله بخش حفظ امنیّت کشور که این به عهدهی شما است. شما جوانهای نیروهای مسلّح، یکی از مهمترین و بزرگترین مسئولیّتهای کشور را بر دوش میگیرید. آنهایی که امروز سردوشی گرفتند و آنهایی که امروز درجه گرفتند، در واقع گامهای بلندی را آغاز کردند در یک راهی که حقیقتاً یک راه پُرافتخار است؛ راه حفظ امنیّت و عزّت کشور. اینکه میگوییم امنیّت یکی از مهمترین بخشها است، بهخاطر این است که هر پیشرفت دیگری متوقّف به امنیّت است. اگر امنیّت نباشد پیشرفت علمی هم نیست، پیشرفت صنعتی و اقتصادی هم نیست؛ اگر امنیّت نباشد، آرامش و اطمینان و سکینهی روحی در مردم وجود ندارد. در فضای ناامن، آرزوهای بزرگ و آرمانهای درخشان، در ذهنها فراموش میشود؛ همه به فکرِ حفظِ امنیّتِ جانِ خود هستند. وقتی در کشور امنیّت هست، آنوقت این یک عرصهای است، یک بستری است برای رشدِ همهی عناصرِ رشدِ یک کشور و عناصر پیشرفت یک کشور؛ شما یک چنین مسئولیّتی به عهده دارید.
در زمینههای مختلف، امنیّت مهم است. من بهمناسبت اینکه امروز یکی از مسائل اساسی کشور، مسئلهی اقتصاد و معیشت مردم است، اشاره کنم که اقتصاد هم نیازمند امنیّت است؛ بنای اقتصادی کشور هم بایستی بر یک بنیاد امنی نهاده بشود. مشکل ما، مشکل تاریخی ما، مشکل بازماندهی ما از دورانهای طاغوتی، وابستگی اقتصاد ما به نفت است؛ این موجب شده است که ما در زمینهی مسائل اقتصادی، دغدغهی امنیّت را در همهی دورانها، زیاد داشته باشیم؛ قیمت نفت کم شد، زیاد شد، فروش نفت ممنوع شد، رفتوآمد نفت مشکل شد، فلان مشتری نفت پول ما را نداد. وقتی همه چیز بر محور نفت در اقتصاد میچرخد، اقتصاد ناامن است؛ اقتصاد هم بایستی امن بشود. این جمله را در اینجا گفتم بهخاطر اینکه ولو محیط نظامی، محیط اقتصادی نیست، امّا اهمّیّت امنیّت برای همهی بخشها معلوم بشود؛ حتّی برای مسئلهی اقتصاد که علیالظّاهر به کسوت سربازی و لباس ارتشی و سپاهی ارتباطی ندارد.
بسماللهالرّحمنالرّحیم (1)
والحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّةالله فی الارضین.
خیلی خوش آمدید. خیلی جلسهی شیرین و مطلوبی بود و همیشه برای من همینجور است. از نظر من هم این جلسه الان تمام شد، به این معنا که من حظّ خودم و بهرهی خودم را از این جلسه بردم؛ اوّلاً شماها را دیدم، حرفهایتان را شنفتم، آن همّت و انگیزه و روحیّهای که خوشبختانه انسان در بین جوانها میبیند، این را در شما حس کردم؛ و از حرفهایی که زدید بهره بردم یعنی واقعاً استفاده کردم؛ بنابراین من بهرهی خودم را از جلسه بردم. حالا یک چند جملهای هم ما عرض میکنیم. یادم نرود کسانی را که در این جلسه، امسال نیستند، عدّهی زیادی از برادران و خواهران، عزیزان، نخبگان، قاعدتاً باید در این جلسه میبودند، [ولی] بهخاطر وضعیّت و شرایط، نشد؛ من به آنها هم سلام عرض میکنم.
من همیشه وقتی در بین جوانها هستم -بخصوص جوانهای نخبه- در درجهی اوّل، احساس شکر میکنم؛ شکر خدای متعال؛ ما بِکُم مِن نِعمَةٍ فَمِنَ الله؛(2) شما نعمت خدا هستید برای ما؛ عطیّهی الهی برای دلسوزان نظام محسوب میشوید. برای ما -کسانی که عمر طولانی گذراندهاند- شما جوانها حقیقتاً یک لطف الهی و نعمت الهی هستید؛ شکر. دوّم امید؛ به آیندهی کشور اهمّیّت میدهیم؛ به افقی که در مقابل چشممان هست اهمّیّت میدهیم؛ شما را که انسان میبیند، امیدوار میشود به اینکه این آینده، آنچنان که امید و آرزو داشتیم انشاءالله تحقّق پیدا خواهد کرد.
نیروی انسانی کشورمان -همانطور که آقای ستّاری گفتند- در دنیا یک نیروی انسانی کمنظیر است؛ لبّ و لبابش و برترین و برجستهترین بخشَش، نخبگان کشور هستند؛ اینها میتوانند در هر انسانی احساس تعهّد را زنده کنند. وقتی که آنها در صراط مستقیم حرکت میکنند و جهتگیریشان جهتگیری خوبی است، احساس تعهّد در همهی کسانی که آنها را میشناسند و میبینند زنده میشود؛ لذا بنده عمیقاً و قویّاً نخبهباور هستم یعنی قبول دارم شما نخبهها را. من امیدم و خواهشم این است که بنیاد نخبگان و خود آقای ستّاری که در دولت هستند و معاون رئیسجمهورند، کوشش کنند تا مسئولین کشور همه به معنای واقعی کلمه نخبهباور بشوند؛ یکی از انتظارات ما این است که نخبهها را باور کنند؛ اوّلاً باور کنند که ما نخبه داریم؛ ثانیاً باور کنند که این نخبه، قادر است سرنوشت کشور را آنچنان که مورد قبول و رضایت و روشنی چشم همه باشد، تغییر بدهد. بعضی از مسئولین ما در این زمینه دچار غفلتند؛ باید اینها را از این غفلت بیرون آورد. خب، من چند نکته در مورد مسئلهی بنیاد نخبگان و مسئلهی نخبگان و مانند اینها عرض میکنم و یک جملهی سیاسی هم در پایان عرض میکنم.
ادامه مطلب...
بسماللهالرّحمنالرّحیم
امروز نام حججی یک نام برجسته و ممتاز و درخشانی در سرتاسر کشور شده، این به برکت مجاهدت جوان شما و شهادت مظلومانهی او است. البتّه شهدای ما همهشان عزیزند و همهشان مظلومند. غیر از محسن شما -محسن ما- شهدای دیگری هم هستند که آنها هم به همین ترتیب به شهادت رسیدند؛ یعنی دشمن سر از تنشان جدا کرده و ضربات کشندهای بر اینها در حال زندگی وارد کرده. شهدایی داریم که ازاینقبیل هستند؛ درجات همهی آنها عالی است، همهی آنها پیش خدای متعال عزیزند. منتها همچنانکه وقتی یک جماعتی، یک جمعی، یک جایی هستند، یک نفر از اینها بهعنوان نماینده حرف میزند و سخنگوی آنها میشود، این شهید محسن نمایندهی همهی این شهدای مظلوم شد؛ در واقع، سخنگوی اینها شد. خدای متعال این شهید را عزیز کرد، بزرگ کرد. البته عزّتی که خدا میدهد به کسی یک دلیلی دارد، یک حکمتی دارد؛ یعنی بیخودوبیجهت نیست. یک خصوصیّاتی در این جوان بود که ممکن است بعضی از آنها را ما خبر داشته باشیم، از خیلی هم خبر نداشته باشیم. خدای متعال بهخاطر این خصوصیّات، این جوان را اینجور عزیز میکند و وقتی عزیز شد، میشود نماینده و سخنگوی همهی این شهیدان؛ یعنی این شهیدانی که از ایران و افغانستان و عراق و جاهای دیگر در این جبههی مبارزهی با اشرار تکفیری و دستنشاندههای آمریکا و انگلیس به شهادت رسیدند، در واقع همهی اینها در این جوان خلاصه میشوند، دیده میشوند و این جوان میشود نمایندهی اینها، میشود نماد شهادت مظلومانه؛ نماد میشود. خدا بچّهی شما را، فرزند شما را، جوان شما را نماد شهادت مظلومانه و شجاعانه کرد.
بحمدالله ملّت ایران [هم] حقیقتاً قدرشناسی کردند. این جمعیّتهایی که برای تشییع این جوان اجتماع کردند -چه در تهران، چه در مشهد، چه در اصفهان، چه در نجفآباد- خیلی معنا دارد؛ این اجتماعات خیلی پُرمعنا است. در تهران، آنطورکه برای ما خبر آوردند آن روزی که ایشان تشییع میشد، افراد گوناگون، زنها، مردها، با زیّ(1) غیر متناسب با این شهادت و جهاد و مانند اینها در تشییع شرکت کرده بودند و عکس این جوان را دستشان گرفته بودند؛ یعنی دلها را خدای متعال کشاند به این سمت، دلها را خدای متعال مجذوب این [شهید کرد]. این عزّتی که خدای متعال به این جوان داد در واقع عزّتی بود که به مردم ایران داد؛ ملّت ایران عزّت پیدا کردند با این حرکتی که انجام گرفت.
