آیه قرآن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
وصیت شهدا
وصیت شهدا
آمار و اطلاعات

بازدید امروز :14
بازدید دیروز :1
کل بازدید :95661
تعداد کل یاد داشت ها : 335
آخرین بازدید : 103/2/29    ساعت : 6:53 ع

|گفتاری از حجت‌الاسلام‌والمسلمین کاظم صدیقی، استاد اخلاق و امام جمعه‌ی موقت تهران درباره‌ی شخصیت مرحوم آیت‌الله حاج شیخ عزیزالله خوشوقت|

حضرت آیت‌الله خوشوقت علاوه بر داشتن ذاتی پاک و قماشی نورانی که به دیدن بزرگانی مثل علامه‌ی طباطبایی هم مفتخر شده بود، خودش هم اهل عمل بود. ایشان قبل از انقلاب، هم در اصول و هم در حکمت و عرفان و اقتصاد و جامعه‌شناسی و روانشناسی سرآمد بود. مدتی در قم بودند و بعد در مقطعی به تهران آمدند. در عین حال، بیشتر اهل خلوت و تفکر و سکوت بودند.

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_2.gif مرجع بودند، اما خود را مطرح نمی‌کردند
بعد از انقلاب هم همچنان که مشرب امام، مشرب عرفان بود و به‌ خاطر انقلاب وارد مسائل انقلاب شدند، ایشان نیز به فراخور احتیاجی که انقلاب به ایشان داشت، وارد مسائل انقلاب شدند و به فرمان امام خمینی رحمه‌الله به عضویت شورای عالی انقلاب فرهنگی درآمدند. بعدها با اقبال بیشتر جامعه به سوی ایشان، جلسات بانشاط و شیوایی برای تشنگان معرفت الهی ترتیب دادند.

مقام علمی و معنوی مرحوم آقای خوشوقت برای همه‌ی فضلایی که سوابق ایشان را در قم می‌دانستند، روشن بود. ایشان از شاگردان خوب حضرت امام رحمه‌الله بودند و در درس مرحوم آقای آیت‌الله‌العظمی بروجردی شرکت کرده بودند. حتی امکان مرجعیت برای ایشان فراهم بود و می‌توانستند رساله بدهند؛ کما‌این‌که برخی از خواص و افرادی که ایشان را می‌شناختند، از ایشان تقلید می‌کردند و فتوا می‌گرفتند، با این‌که رساله هم نداشتند. در عین حال، ایشان تمایلی به مطرح‌شدن نداشتند.

ایشان اسوه بود و کارهایی که می‌کردند، همچون کار پیامبر اکرم(ص) بود که «طَبیب‌ٌ دَوّارٌ بِطِبّه» این جمله را حضرت امیر (ع) درباره‌ی پیامبر خدا ‌گفتند که ایشان طبیبی بود که در مطبّش نمی‌نشست، بلکه بیماران را در منازل‌ خود آنها معاینه می‌کرد و دنبال بیمارها می‌گشت.

پس از انقلاب، ایشان به غیر از عضویت در شورای عالی انقلاب فرهنگی، به کار تربیت جوانان و پاسخگویی به شبهات اعتقادی و سیاسی آنان می‌پرداختند. خود این کار، بسیار بزرگ بود. ایشان بدون هیچ تکلّفی در اختیار انقلاب بودند و برای انقلاب، نظام و ولایت مایه می‌گذاشتند.

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_2.gif طبیبی بودند در جستجوی مداوای بیماران
آن‌قدر این مرد بزرگ متواضع بود که با آن مقام علمی و معنوی، هیچ حد و حریمی برای خودش قرار نداده بود. بلکه به خانه‌های اشخاص می‌رفت و در مجالس شهرهای کوچک حضور می‌یافت. هر کسی هم از دور و نزدیک می‌خواست ایشان را ببیند، هیچ مشکلی نداشت. یک تواضع و سعه‌ی صدری داشتند که همه‌کس می‌توانست مسائل خودش را با ایشان مطرح بکند. از این جهت من نظیر و شبیهی برای مرحوم آیت‌الله خوشوقت سراغ ندارم.

در گوشه و کنار تهران، مجالسی بود که از ایشان دعوت می‌شد و ایشان بدون هیچ‌گونه تکلفی این مجالس را قبول می‌کردند و می‌رفتند. بسیاری از علما که جزو چهره‌های نورانی بودند، مرکزی داشتند که همه می‌رفتند آن‌جا و اغلب خیلی اهل رفت‌و‌آمد نبودند و یک کانونی داشتند که همه می‌آمدند آن‌جا و استفاده می‌کردند. حضرت آقای خوشوقت اما گاهی برای اداره‌ی جلساتی به ورامین می‌رفتند، گاهی به محلات تشریف می‌بردند. یک عالِم برجسته از تهران مثلاً برود به ورامین تا عده‌ای جوان از ایشان استفاده کنند.

ایشان اسوه بود و کارهایی که می‌کردند، همچون کار پیامبر اکرم صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم بود که «طَبیب‌ٌ دَوّارٌ بِطِبّه»1 این جمله را حضرت امیر علیه‌السلام درباره‌ی پیامبر خدا ‌گفتند که ایشان طبیبی بود که در مطبّش نمی‌نشست، بلکه بیماران را در منازل‌ خود آنها معاینه می‌کرد و دنبال بیمارها می‌گشت.

یکی دیگر از ابعاد وجودی ایشان این بود که مشاور امینی بود برای جوانان و غیر جوانان. هر کسی در هر بُعدی تحیّری داشت، بر سر دوراهی بود و تکلیف خودش را نمی‌دانست، به آیت‌الله خوشوقت مراجعه می‌کرد و با مشورت با ایشان مشکل حل می‌شد.

از دیگر ویژگی‌های برجسته‌ی ایشان، دوام حضور ایشان بود. با این‌که خیلی هم اهل رفت‌و‌آمد بودند و دورش همیشه شلوغ بود و مراجعه‌کننده‌ی زیادی داشتند، اما مصداق آیه‌ی کریمه‌ی «رِجَالٌ لَا تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ»2 بود. هیچ نوع مراوده و رفت‌و‌آمد و صحبتی مانع حضور و اتصال ایشان به مبدأ غیب نبود. همیشه حالت حضور داشتند. برنامه‌های ذکری خودشان را همیشه داشتند. برنامه‌هایی که اهل سیر و سلوک دارند، اذکار محاسبه‌شده‌ای را که به طور مستمر جزو برنامه‌هایشان است، ایشان هیچ‌گاه از یاد نمی‌برد. برنامه‌ی ختم صلوات یکی از برنامه‌های ایشان بود که هم سفره‌ی رحمت الهی بود و هم بهانه‌ای بود که اشخاص آن‌جا جمع بشوند و ایشان برای آنها نورافشانی و روشنگری و رفع ابهام کنند.
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/22072/C/13911202_0122072.jpg
http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_2.gif ماجرای تکریم آیت‌الله خوشوقت توسط رهبر انقلاب
سابقه‌ی آشنایی رهبر انقلاب با حضرت آیت‌الله خوشوقت و علاقه‌ی رهبری به ایشان، به مدرسه‌ی حجتیه‌ی قم بازمی‌گردد. بعد از انقلاب هم مشورت‌هایی با ایشان داشتند. تکریم عجیبی حضرت آقا از ایشان داشتند. یک بار یادم هست که آیت‌الله خوشوقت برای حضور در یکی از مجالس، خدمت حضرت آقا رفته بودند و از در حیاط وارد شده بودند و کفش‌ها را هم همان‌جا گذاشته بودند. بعد از پایان مجلس، همه حرکت کردند برای صرف شام. حضرت آقا و آیت‌الله خوشوقت کنار یکدیگر بودند. حضرت آقا وقتی متوجه شدند که کفش‌های ایشان در آن‌جا نیست، کفش‌های خودشان را برداشتند و مقابل پاهای آیت‌الله خوشوقت جفت کردند. آیت‌الله خوشوقت هرچه اصرار کردند، آقا قبول نکردند. آیت‌الله خوشوقت هم کفش‌های آقا را پوشیدند و بعد، اطرافیان برای حضرت آقا کفش آوردند. حضرت آقا علاقه‌ی فوق‌العاده‌ای به ایشان داشتند. فراتر از علاقه، بلکه اعتقاد بود.

رهبر معظم انقلاب آیت‌الله خوشوقت را جزو کسانی معرفی می‌کردند که جلوی طوفان‌ها را می‌گیرند و نمی‌گذارند دل‌ها را باد ببرد. ایشان فرمودند که طوفان‌ها زیاد است و مقاومت‌کردن در برابر این طوفان‌ها مشکل است. به یک جایی وصل بشوید که این بادها شما را با خودش نبرد. سؤال کردیم مثلاً به چه کسی؟ فرمودند به آیت‌الله خوشوقت.

آیت‌الله خوشوقت همچون دریا بود. ان‌شاءالله خداوند ما را با ایشان که از دستمان رفته است، محشور کند. خداوند ایشان را در دریای رحمتش مُستغرق، و با اولیاء‌الله محشور کند.


توسط : بسیجی |   نظر بدهید
      

گفتار زیر از آیت‌الله حسن ممدوحی، استاد حوزه‌ی علمیه‌ی قم درباره‌ی مراتب شخصیت علمی و اخلاقی مرحوم آیت‌الله خوشوقت است. این عضو مجلس خبرگان رهبری حدود 50 سال با مرحوم آیت‌الله خوشوقت ارتباط نزدیک داشته است:

  
http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_2.gif سابقه‌ی آشنایی
مرحوم آیت‌‌الله خوشوقت، هم‌بحث و هم‌حجره‌ای آیت‌الله حاج‌آقا مجتبی حاج‌‌آخوند از علمای کرمانشاه بودند. حاج‌آقا مجتبی حاج‌‌آخوند تابستان‌ها به کرمانشاه می‌آمد و ما با ایشان آشنا بودیم. ایشان دو سال متوالی آیت‌الله خوشوقت را با خود به کرمانشاه آورد. آن زمان آیت‌الله خوشوقت هنوز مجرد بود و تابستان‌ها حدود یک ماه، یک ماه‌و‌نیم در کرمانشاه می‌ماندند. ما عده‌ای از رفقا بودیم که خدمت ایشان رسیدیم. وقتی من ایشان را دیدم، احساس کردم که وضعیت شخصیتی ایشان با همه فرق دارد. حتی یک جلسه‌ای هم خدمتشان رسیدیم و سؤالاتی را مطرح کردیم، اما آن جلسه به سکوت گذشت. ما تعجب کردیم که ایشان چطور آدمی است و کنجکاوی ما سبب شد که بیشتر دنبال ایشان برویم. گاهی آن‌چنان در فکر فرومی‌رفت که تمام بدنش می‌لرزید.

ایشان در ملاقات‌هایی که داشت، صحبتی نمی‌کردند، مگر خیلی مختصر. ما به سراغ حاج‌آقا مجتبی حاج‌آخوند رفتیم و ایشان گفتند که آقای خوشوقت از خواص علامه‌ی طباطبایی و از شاگردهای عملی ایشان هستند. از همین رو ما با تمام وجود با ایشان مرتبط شدیم. ایشان یک ماه کرمانشاه بود و رفت. وقتی ایشان رفت، این هیجان روحی با ما ماند. باور کنید ما روزشماری می‌کردیم که دوباره تابستان شود و ایشان دوباره بیاید. ایشان سال دیگر هم آمد و به واسطه‌ی ایشان، من شخصاً وارد طلبگی شدم و ایشان به سر من عمامه گذاشتند. اتفاقاً در حجره‌ی خود آقای خوشوقت مستقر شدم، چون ایشان آن سال ازدواج کرد و حاج‌آقا مجتبی به کرمانشاه آمد. ما سه نفر طلبه‌ای که از کرمانشاه آمده بودیم، به حجره‌ی آقای خوشوقت رفتیم. آقای خوشوقت متصدی کار ما بود و در هر هفته دو شب به قم می‌آمد و نقش پدری و تربیتی خویش را در خرد و کلان زندگی ما ایفا می‌کرد. حتی به قفسه‌ی کتاب ما نگاه می‌کرد و از برخی کتاب‌ها سؤال می‌کرد. این را که ما با چه کسی درس برویم، با چه کسی مباحثه کنیم، چه درسی برویم و چه وقتی درس برویم، با ایشان مشورت می‌کردیم.
وقتی از علامه‌ی طباطبایی از آیت‌الله خوشوقت سؤال کردیم، ایشان فرمود: «انصافاً آدمی است که بر کارهای خود مسلط است و انسان مسلطی است.» ایشان در شاگردی علامه‌ی طباطبایی در عرفان عملی، به قله‌ی آن رسیده بود.

آن زمان ما با حاج‌آقا محسن خرازی هم‌بحث بودیم و با هم مَکاسب می‌خواندیم. یک روز حاج‌آقا محسن به من گفت: حاج‌آقا محمد شاه‌آبادی پنجشنبه‌ها فلسفه می‌گوید، بیا با هم برویم. رفتیم. ایشان از کتاب منظومه، بحث اصالت وجود را می‌گفت. روزی آقای خوشوقت آمدند و پرسیدند: چه‌کار می‌کنی؟ گفتم: با حاج‌آقا محسن به درس آقامحمد شاه‌آبادی می‌رویم. آقای خوشوقت گفتند: چه می‌خوانی؟ گفتم: منظومه. گفتند: بحث آن چیست؟ گفتم: أصالة‌الوجود. گفتند: «این وجودی که در فلسفه اصیل است، فوق‌التجرد است و در سراسر وجود، اصیل و واحد است.» این کدی که ایشان در فلسفه به من داد، تا امروز که حدود 50 سال از آن روز می‌گذرد، برای من یک کد علمی و یک مبنای بسیار عجیبی در فهم مسائل فلسفی و حتی مسائل عرفانی شد.
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/22105/02.jpg
روش ایشان همیشه این‌گونه بود که وقتی طرف را می‌دید و با او صحبت می‌کرد و او را برانداز می‌کرد، او را می‌شناخت و بر حسب حال و ظرفیتش صحبت می‌کرد. چند نفری بودیم که شب‌های جمعه پس از نماز مغرب و عشاء، چراغ‌ها خاموش بود و در تاریکی ایشان حدود نیم ساعت برای ما صحبت می‌کرد. همان صحبت‌ها بود که ما را آتش می‌زد و ما را نگه‌می‌داشت و بسیار عجیب بود. حتی گاهی ایشان می‌آمد و با هم پیاده به جمکران می‌رفتیم و برمی‌گشتیم.

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_2.gif مراتب علمی
ایشان از بهترین شاگردان مرحوم آیت‌الله‌العظمی بروجردی بود. یعنی از کسانی بود که وقتی سر درس می‌رفت، صددرصد درس را می‌فهمید. همچنین درس اصول امام خمینی رحمة‌الله‌علیه را هم رفته بود. ایشان در فقه و اصول قطعاً مجتهد بود. گاهی وقتی صحبتی می‌شد، آراء و نظرات خود را می‌گفت و نظرات ایشان بسیار دقیق و عمیق بود. آقای خوشوقت معتقد بود اگر کسی فلسفه نخوانده باشد، در فقه و اصول دچار اعوجاج ذهنی خواهد شد. خودش هم در درس فلسفه بسیار خوب بود. درس مرحوم علامه‌ی طباطبایی را رفته بود. علاوه بر این، آقای خوشوقت با علامه‌ی طباطبایی جلسات خصوصی تربیتی دونفره داشتند. ایشان دست‌پرورده‌ی علامه بود و در شاگردی علامه‌ی طباطبایی در عرفان عملی، به قله‌ی آن رسیده بود. حتی به این خاطر که در خدمت علامه باشد، به تهران رفت. وقتی ما از علامه‌ی طباطبایی سؤال کردیم که آیت‌الله خوشوقت چطور آدمی است؟ ایشان فرمود: «انصافاً آدمی است که بر کارهای خود مسلط است و انسان مسلطی است.» واقعاً هم ایشان همین‌طور بود. در اراده و در عزم، بی‌نظیر بود. یادم هست گاهی تابستان‌ها که به منزل ما تشریف می‌آورد، از اول شب تا صبح نماز شب را دو رکعت دو رکعت می‌خواند و بین نمازها استراحت می‌کرد. یعنی خواب پیوسته نداشت.

ایشان یک دور‌ کامل بحارالانوار را دیده بودند. هر روایتی که در خدمت ایشان صحبت می‌شد، ایشان دیده بودند. تمام کتب اربعه مثل اصول کافی و وسائل و روایات آن‌ها را خوانده و یک دوره اجتهاد تمام‌عیار کرده بود. یک دوره فقه را دیده بود. به المیزان و تفاسیر کاملاً مسلط بود. به علم رجال بسیار آشنا بود. جالب‌تر این‌که ایشان به تاریخ اسلام هم تسلط داشت. انحراف‌ها و اعوجاج‌های تاریخی را می‌فهمید و به‌خوبی تاریخ را تحلیل می‌کرد و نکات بسیار عجیب و لطیف تاریخی را آگاه و آشنا بود. این مرد تخصص‌های فراوان و خوبی داشت.
یکی از خصائص آیت‌الله خوشوقت این بود که نسبت به اهل‌بیت علیهم‌السلام بسیار شدیدالعلاقه بود و به حضرات معصومین عشق می‌ورزید. به‌ طوری که ختم صلوات ایشان هر جمعه تا همین اواخر برقرار بود. ختم صلوات‌هایی که جوانان بسیاری خدمت ایشان جمع می‌شدند.

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_2.gif کارهای ایشان را احدی نمی‌فهمید
تنها کاری که ما از ایشان خواستیم و انجام نداد، این بود که هیچ چیزی ننوشت. می‌فرمود که من تا به‌حال قلم روی کاغذ نگذاشته‌ام. واقعیت این بود که ایشان در کتاب تکوینی خود کار می‌کرد و با کتاب تدوینی کاری نداشت. من در عرض چهل، پنجاه سال که با آقایان علما ارتباط داشته‌ام، مثل آیت‌الله خوشوقت را ندیده‌ام. در این 50 سال که خدمتشان بودیم، هرچه می‌گذشت، تقوای بیشتر، علم بیشتر، درایت بیشتر و معنویت بیشتر را در ایشان حس می‌کردیم. ایشان برکتی از برکت‌های سیاره‌ی زمین بود. مشکلاتی که به واسطه‌ی ایشان حل می‌شد، بسیار بود.

آیت‌الله خوشوقت شخصیتی بود که ما در خُرد و کلان زندگی خود با ایشان مشورت می‌کردیم. مشکلاتی از ما را به‌راحتی حل می‌کرد که هیچ‌کس قادر به حل آن مشکلات نبود. ایشان پیشامدهای روحی افراد را تجزیه و تحلیل می‌کرد. این کارها کار همه‌کس نبود و آقای خوشوقت این توان را از علامه طباطبایی گرفته بود.
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/22105/04.jpg
از عجایب آیت‌الله خوشوقت، اخلاص ایشان بود. کارهای ایشان را احدی نمی‌فهمید و مطلع نمی‌شد. فوق‌العاده کَتوم بودند. یک روز به ایشان گفتم که می‌خواهم ناهار منزل شما بیایم. گفت بیا برویم. یک لیوان شیر خنک و مقداری نان بیات برای من آورد. خود ایشان هم از همان خورد. گاهی می‌دیدم که کنار دست ایشان یک پاکت یا کیسه‌ای نان خشک است. زمانی به من گفتند که من خشن‌خور هستم. منظور همان نان خشک بود که گاهی می‌خورد، ولی همین انسان اگر میهمان کسی بود طور دیگری رفتار می‌کرد. در واقع ایشان زهد خود را پنهان می‌کردند.

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_2.gif ختم صلوات
یکی از خصائص آیت‌الله خوشوقت این بود که نسبت به اهل‌بیت علیهم‌السلام بسیار شدیدالعلاقه بود و به حضرات معصومین عشق می‌ورزید. به‌ طوری که ختم صلوات ایشان هر جمعه تا همین اواخر برقرار بود. ختم صلوات‌هایی که جوانان بسیاری خدمت ایشان جمع می‌شدند. من یکی دو بار بیشتر به آن ختم صلوات نرفته بودم، اما می‌گفتند که جمعیت آن زیاد بود. زیارات ایشان هم ترک نمی‌شد. همین اخیراً ایشان گفته بود که «50 سال است که در مسجد ما روضه خوانده می‌شود و روضه‌ی حضرت رقیه سلام‌الله‌علیها خوانده می‌شود و ما به وسیله‌ی آن‌ها زنده هستیم.»
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/22105/smpf.jpg
ایشان از مریدان امام خمینی بود. معرفتی که ایشان به امام خمینی داشت، ممتاز بود. ایشان با امام خمینی ارتباط روحی داشت و می‌دانست که مراتب روحی و علمی حضرت امام در چه حدی بود. اولاً امام خمینی استاد ایشان بود و ایشان می‌دانست که مراحل علمی امام چقدر بوده. ثانیاً یکی از تخصص‌های فوق‌العاده‌ی امام خمینی عرفان بود. امام فوق تخصص عرفان بودند و در عرفان عملی هم پیش بودند و آیت‌الله خوشوقت این نکته را می‌دانست. بر اساس اندیشه‌ی حضرت امام که آیت‌الله خوشوقت نیز به آن معتقد بود، این حرکت‌های سیاسی و انقلابی بر اساس آن جهت معنوی و خدایی شکل می‌گرفت. یعنی نگاه الهی آنان هدایت‌گر نظام سیاسی بود. آیت‌الله خوشوقت با سعه‌ی وجودی خاصی حرکت می‌کرد و همه چیز را می‌شناخت و لذا حمایت ایشان از انقلاب فوق‌العاده بود.

پس از حضرت امام، رهبر معظم انقلاب هم ایشان را شناختند. یعنی ایشان دانستند که وارث علم و عمل علامه‌ی طباطبایی، آیت‌الله خوشوقت است. معمولاً از آیت‌الله خوشوقت دعوت می‌کردند و نظرات ایشان برای رهبر انقلاب در خیلی جاها کمک بود. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به ایشان عنایت خاصی داشتند.


توسط : بسیجی |   نظر بدهید
      

چندی است که کشورهای اسلامی در منطقه با موج جدید فعالیت‌های گروه‌های تکفیری مواجه شده‌اند. حتی برخی کشورها که از حامیان این گروه‌ها در سوریه بوده‌اند، اکنون نگران رشد فزاینده‌ی آنها هستند؛ ترسی که ناشی از احتمال بروز و ظهور تکفیری‌ها در خود این کشورها است. از طرفی با این متغیر تشدیدشده، موضوع «وحدت اسلامی» نیز دستخوش مسائل جدیدی شده است. محمدصادق الحسینی، کارشناس مسائل منطقه این موضوع را مورد بررسی قرار می‌دهد:


وحدت مسلمانان برای جمهوری اسلامی یک طرح تاکتیکی نیست، بلکه جزئی از اصول انقلاب و سیاست خارجی ایران است. لذا طرح موضوع وحدت تنها برای یک شرایط خاص و برای اهداف موقتی نبوده است. امام خمینی رضوان‌الله‌علیه وقتی بحث وحدت اسلامی را مطرح کردند، هم‌زمان دستور دادند که دو جلد از بحارالانوار علامه مجلسی را که برخی احادیث آن احتمالاً در بحث وحدت اسلامی ایجاد شبهه می‌کرد، از بازار جمع کردند. کتاب کشف‌الأسرار خود ایشان هم دیگر تجدید چاپ نشد. امروزه اما چه چیزهایی اصل اساسی وحدت مسلمین را تهدید می‌کند؟

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_2.gif رویکرد تکفیری
دشمنان همواره دنبال این بوده‌اند که یک عامل ضد وحدت را به جهان اسلام تزریق کنند یا این‌که در بدنه‌ی جهان اسلام رخوتی ایجاد کنند. بهترین گزینه برای این منظور آن بوده که آدم‌هایی از جنس خود مسلمان‌ها را به میدان مقابله بیاورند. چون اگر از خارج یک عامل نامطلوب را مطرح کنند، مسلمانان به‌آسانی و با استحکام بیشتری مقاومت نشان می‌دهند.

عرب‌ها ضرب‌المثلی دارند با این مضمون که «آهن را با آهن حک کنید!» لذا مستکبران هم چیزی شبیه بنیادگرایی ناشی از قرائتی از اسلام را ایجاد کردند؛ با این فرق اساسی که دارای رویکرد تکفیری است و ‌‌نهایتاً به ضد خود تبدیل می‌شود.

آمریکایی‌ها خواستند در برابر قطب پرقدرت حزب‌الله لبنان که در منطقه ایجاد شده و مثل بازوی امام خمینی، جهان را تحت تأثیر قرار داده است، یک غده‌ی بد‌خیم ایجاد کنند که‌‌ همانا سازمان‌های مسلّح سلفی و تکفیری باشند. آمریکا این گروه‌ها را در غرب آسیا و شمال آفریقا ایجاد کرده است و آن‌ها نیز تشکیلات نظامی آهنینی دارند، اما مسلمانان دیگر را تکفیر می‌کنند.
رهبر انقلاب: امروز مشاهده میشود که غربى‌ها یک حرکت تازه‌اى را در آفریقا شروع کرده‌اند براى تسلط بر ملتهاى آفریقا، براى حضور مجدد در زندگى مردم آفریقا. وقتى آتش اختلافات روشن شد، دشمن مجال پیدا میکند که همه کار انجام دهد.(1391/11/10)

برخی گفته‌اند که یک معنی واژه‌ی قاعده در زبان عربی، «پایگاه» است. آمریکایی‌ها با تک‌تک حکومت‌ها مذاکره می‌کردند و آن‌ها را تحت فشار می‌گذاشتند که یا با خطر القاعده مواجه شوند یا قاعده (پایگاه) به آن‌ها واگذار کنند. امروز نیز در مالی‌‌ همین ماجرا اتفاق افتاده است. فرانسوی‌ها پس از این‌که خودشان القاعده‌ای‌ها را در مقابل دولت مرکزی مالی آوردند، به همین بهانه حمله کردند و یک پایگاه بزرگ نظامی در این کشور ایجاد کردند.

غربی‌ها پس از موج بیداری اسلامی، هر جا که توانستند، سلفی‌ها را -که اصلاً اعتقادی به حکومت نداشتند- تحریک به قیام علیه حاکمان کردند؛ حزب تشکیل دادند و تشکیلات راه‌انداختند. آن‌جایی هم که بیداری به شکل بارز اتفاق نیفتاده بود، پایگاه نظامی زدند. بخش قابل توجهی از ذخیره‌ی استراتژیک طلای دنیا در مالی است. اضافه بر این، اورانیم و دیگر معادن گرانبها نیز در آن‌جا وجود دارد، ولی متأسفانه این‌گونه تبلیغ می‌کنند که یک عده‌ای تکفیری رادیکال از جنوب به پایتخت حمله کرده‌اند و چون مردم مالی در خطرند، فرانسوی‌های اهل حقوق‌بشر همراه با آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها برای نجات مردم مالی اقدام کرده‌اند! در صورتی که خود آمریکایی‌ها و غربی‌ها القاعده (گروه‌های تکفیری) را راه‌انداختند. جالب است تنها کشوری که علیه حمله‌ی گروه‌های تکفیری بیانیه داده است، از تکفیری‌های سوریه پشتیبانی می‌کند!

غربی‌ها در یک طراحی استراتژیک برای نجات خود، یک نوع فکر اسلامی را از جنس اندیشه‌ی توحیدی-وحدتی ما ایجاد کردند تا بتوانند مسلمانان را مشغول همدیگر کنند. برای جلوگیری از نظام‌سازی جنبش‌های جدید بیداری اسلامی، آن‌ها لازم دیدند که در مقابل وحدت شیعه و سنّی تفرقه ایجاد کنند. در مقابل یکپارچه حرکت‌کردن جهان اسلام، آنها می‌خواهند جهان اسلام را تکه‌تکه کنند.

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_2.gif رنج تحجّر و رنج وادادگی
ما مسلمانان انقلابی از دو جریان رنج می‌بریم؛ یکی تحجرگرایی و دیگری وادادگی. تحجّر یعنی‌‌ اسلام تکفیری و وادادگی یعنی اسلام لیبرال. امروز دیگر «ایسم»‌ها مفتضح شده‌اند و مسلمانان به این آسانی فریب نمی‌خورند، چون در عصر بیداری هستند و دیگر غربی‌ها به‌آسانی نمی‌توانند انتهای تاریخ فوکویاما یا جنگ تمدن‌های هانتینگتون را به آن‌ها بقبولانند. غربی‌ها می‌خواهند از جنس خود اسلام اصیل و با نام‌های آشنایی مانند «عبیدالله بن جراح» که عهد اصحاب پیامبر را در ذهن مسلمانان عادی منطقه تداعی می‌کند، گروه‌های تکفیری بسازند. انگار که مردم جمهوری اسلامی ایران یا دیگر مسلمانان منطقه که داعیه‌ی وحدت دارند، از مسیر اسلام محمدی منحرف شده‌اند؛ حال آقایان آمده‌اند ما را به خط اسلام برگردانند! به نام فقهِ جهاد که در اسلام یک امر مقدس و برای دفاع از حوزه‌ی اسلام و مسلمین است، به مسلمانان حمله می‌کنند. فکر تکفیری و ارتجاعی با اسلام لاییک همدست شده و به جان مسلمانان و به‌خصوص شیعیان افتاده است.

گاهی مسأله‌ ایران‌هراسی است و گاهی شیعه‌هراسی. این‌ها را آزمایش کردند و جواب نداد. حال تنها چیزی که برایشان مانده، این است که بگویند اساساً اسلامتان صحیح نیست. مشکل شما ایرانیان انقلابی با خود اسلام است! تکفیر می‌کنند تا وحدت را بر هم بزنند، ولی ما می‌گوییم همه مسلمانیم. وقتی یونس شفیق بعد از انقلاب به ایران آمد، گفت ما به نمایندگی از ملت مسلمان فلسطین خدمت امام آمده‌ایم، چون احساس می‌کنیم رهبری جهان اسلام از خراسان تا صور در جنوب لبنان که علیه صهیونیست‌ها مبارزه می‌کند، به دست شما افتاده است. چه توصیه‌هایی برای ما دارید؟ امام هم فرمود: من توصیه‌ی خاصی برای شما ندارم، چون احساس می‌کنم من و شما یکی هستیم. دارای یک قرآن هستیم و یک خدا را می‌پرستیم، یک قبله داریم و یک پرچم که‌‌ همان لااله‌الا‌الله، محمد‌رسول‌الله است.
این‌که می‌بینید امروز ژئوپولتیک سنّی توانسته با ژئوپولتیک شیعه یکی شود و در کنار هم به عنوان دو شریک استراتژیک جهان جدید را بسازند، مسأله‌ی پیچ تاریخی جهان اسلام است. لازمه‌ی برند‌ه‌شدن در این امتحان این است که تحمل همدیگر را داشته باشیم.

دشمنان وقتی می‌توانند این پرچم وحدت را زمین بزنند که ما را متهم کنند به کافربودن؛ یعنی مردم شیعه در ایران و عراق و ... را خارج از امت اسلام بدانند. این خطرناک‌ترین سلاحی است که علیه ما به کار می‌برند، چون سلاح فتنه است. چرا گفتند فتنه؟ فتنه یعنی افتنان. وقتی می‌گویند هذا رجلٌ فتنٌ، یعنی این مرد جذابی است. در مرحله‌ی اول مخاطب می‌گوید به‌به چه زیباست! قیافه‌اش و شعارهایی که مطرح می‌کند، جذاب است؛ مثلاً جهاد برای اسلام و برای پیاده‌کردن سنّت پیامبر. سلفی‌ها می‌گویند بعد از این‌که معنویت از دنیای امروزی محو شده، باید با جهاد خود آن را برگردانیم به سنّت. سلاح‌هایی که باید علیه خارجی‌ها و اجنبی‌ها و کفار به کار ببرند،‌‌ همان سلاح را علیه مسلمانان به کار می‌برند! پشت پرده‌ی این ماجرا‌‌ همان کسانی ایستاده‌اند که برای ایجاد ضعف و وهن در جهان اسلام متّحد شده‌اند و برای غربی‌ها مزدوری می‌کنند.

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_2.gif پرهیز از سنّی‌هراسی
از طرف دیگر، در میان شیعیان نیز گاهی تندروی دیده می‌شود. رهبر معظم انقلاب اسلامی همان‌طور که در خیلی از مسائل -از جمله قمه‌زنی- شخصاً وارد شدند، اما همان‌هایی که به دنبال اسلام آمریکایی هستند و شیعه‌هراسی را دنبال می‌کنند، سنی‌هراسی را هم ایجاد می‌کنند. می‌خواهند وانمود کنند که شما شیعیان یک کشور یا یک منطقه‌ی جغرافیایی محصور و در اقلیت هستید؛ پس نمی‌توانید جهان اسلام را رهبری کنید یا الگویی برای جهان اسلام باشید.

دشمنان امت اسلامی، در اقلیت‌بودن و منزوی‌بودن را به این دلیل تلقین می‌کنند که بگویند شما صلاحیت رهبری جهان اسلام را ندارید. به شیعیان هم القا می‌کنند که دنبال سنّی‌ها نروید، چون این‌ها به درد شما نمی‌خورند؛ نه قدرت اجتهاد دارند و نه اهل ولایت ائمه هستند. چرا وقت خود را تلف می‌کنید؟! در‌‌ همان ایران محدود بمانید. به همین دلیل می‌گویند: نه غزّه، نه لبنان، جانم فدای ایران! این‌ها مکمل همدیگر هستند. برای این‌که مقاومت و انقلابی‌بودن را تضعیف کنند، می‌گویند: بیش از یک میلیارد از مسلمان جهان سنّی هستند و محدوده‌ی شما‌‌ تنها قم و نجف و یک مقدار از جنوب لبنان است. پس دیگر شما امت اسلامی نیستید که بخواهید در مقابل دیگر امم و ملل جهان -چینی‌ها، روس‌ها، آمریکایی‌ها و غربی‌ها- بایستید. شما کوچک‌تر از این‌ها هستید.

از طرفی، یکی از مسائل جهان اسلام این است که اهل سنّت چون اکثریت هستند، چندان احساس نیاز به اقلیت نمی‌کنند. از لحاظ ژئوپلتیک هم جهان عرب، مرکز اهل‌ سنّت شد. پس شیعه‌هراسی مکمّل سنّی‌هراسی است تا ما را از هم جدا کنند و یک جدار خوف و دیوار حائل بین قسمت‌های مختلف بدنه‌ی جهان اسلام بگذارند و روح جهان اسلام را خدشه‌دار کنند.

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_2.gif وحدت استراتژیک
یکی از راه‌های کنترل اسلام‌گرایی توسط نظام‌های ارتجاعی منطقه این است که به‌‌ همان سَلَفی‌هایی متوسل شوند که تا دیروز در خانه می‌نشستند و وارد سیاست نمی‌شدند، تا بتوانند با إخوان‌المسلمین ائتلاف کنند و آن‌ها را کنترل کنند تا با ایران همگرایی نداشته باشند. این امر علیرغم آن‌که یک نقطه‌ضعف در هندسه‌ی سیاسی منطقه است، یک نقطه‌ی قوت برای آینده‌ی جهان اسلام هم هست. همین که این گروه‌ها از لاک و زوایه‌ی خود بیرون آمده‌اند، یک نکته‌ی مثبت است. در شمال آفریقا جاهایی مانند حسینیه‌ها و تکایای ما شیعیان وجود دارد که به آن‌ها زاویه می‌گویند، اما در آن منطقه اسلام فردی حاکم است.
یکی از مسائل جهان اسلام این است که اهل سنّت چون اکثریت هستند، چندان احساس نیاز به اقلیت نمی‌کنند. از لحاظ ژئوپلتیک هم جهان عرب، مرکز اهل‌ سنّت شد. پس شیعه‌هراسی مکمّل سنّی‌هراسی است تا یک جدار خوف و دیوار حائل بین قسمت‌های مختلف بدنه‌ی جهان اسلام بگذارند.

ما اسلام را یک منظومه‌ی دولتی‌-حکومتی برای زندگی پویا می‌دانیم و اسلام ما مساوی با زندگی است. امام خمینی چگونه پیروز شد؟ ایشان نیامد به مردم بگوید به عقب برگردید؛ گفت با اسلام زندگی کنید؛ یک اسلام انقلابی را وارد زندگی روزمره مردم کرد. اگر بتوانیم این فکر را صادر کنیم، یعنی انقلاب اسلامی را صادر کرده‌ایم. اصرار و تأکید رهبر انقلاب -به عنوان یک استراتژی و نه یک تاکتیک- بر این‌که امروز مسأله‌ی فلسطین یک مسأله‌ی اصلی و اساسی است، به همین دلیل است. وقتی فقه مقاومت اشاعه پیدا کند، خودبه‌خود و به‌مرور زمان جا خواهد افتاد. در سوریه می‌توانید این وضعیت را ببینید.

دوستان سنّی که تا حالا بر ما خرده می‌گرفتند که چرا از بشار اسد و علوی‌ها دفاع می‌کنید، خودشان امروز به این نتیجه رسیده‌اند که کیان دولت و ملت سوریه در خطر است؛ آن هم از سوی تکفیری‌های تروریست. یعنی اهل سنّت معتدل سوریه -که اکثریت هستند- در خطر افتاده‌اند. حتی مسیحی‌ها و اسماعیلی‌ها هم در خطرند. در حلب سنّی‌های معتدل هم امکان ادامه‌ی زندگی ندارند و معیشت و اقتصادشان به هم خورده است. وقتی آن‌ها هم به این وضع اعتراض کردند، مصری‌ها به این نتیجه رسیدند که تنها راه حل در مسأله‌ی سوریه، سیاسی است. ما هم از اول همین را گفتیم.

اگر این تکفیری‌ها کار سوریه را تمام کنند، بعد می‌آیند سراغ بقیه. جمهوری اسلامی علیرغم این همه مشکلات، به دنبال مسأله‌ی فلسطین است. یعنی دفاع از حکومت سوریه تنها به خاطر طرح‌های سیاسی و اقتصادی بشار اسد نیست. مخالفان ما دنبال فلسطین هستند و اگر این خط مقاومت یک حلقه‌اش بشکند، به سود اسرائیل و آمریکا است.

لذا علیرغم اختلافاتی که ما با حماس در باب مسائل سوریه داریم، باز هم از حماس و از مواضع مردم فلسطین حمایت کنیم. سید حسن نصرالله به رژیم‌های جدید عربی گفت که بیایید خودتان پرچمدار دفاع از فلسطین باشید. اگر شما دفاع کنید، دیگر ایران جلو نمی‌آید. وقتی شما قدم پیش نمی‌گذارید، ایران وظیفه‌ی خود می‌داند که از کیان اسلام و جهان اسلام دفاع کند.

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_2.gif خطر تجزیه‌ی جهان اسلام
درست است که ما با برخی اسلام‌گرایان ترکی و مصری اختلاف نظر داریم، ولی به‌مرور آن‌ها هم خطر ازبین‌رفتن دولت سوریه را -به عنوان یک محور استراتژیک برای آزادی فلسطین- احساس می‌کنند. آنها تازه دارند مواضع خود را تعدیل می‌کنند، چون فهمیده‌اند که نه‌فقط نظام، بلکه کشور سوریه در خطر است. تقسیم‌کردن کشور سوریه به چند کشور، در بلندمدت نتیجه‌اش می‌شود دولت قبائلی در مصر! مطمئن باشید غربی‌ها دنبال همین هم هستند. آن‌ها می‌خواهند ترکیه و عراق را هم تجزیه کنند. اگر آمریکایی‌ها طرح خود در منطقه را پیش ببرند، همه را به دام تجزیه می‌اندازند و آتش تکفیری‌ها همه را می‌سوزاند تا اوضاع این منطقه را به نفع اسرائیل تمام کنند. پس حرکت تکفیری، حرکت ضد وحدت در جهان اسلام است که چه از سوی شیعه بیان شود و چه از سوی سنی، به یک جا می‌انجامد؛ یعنی به تسلط اسرائیل بر همه‌ی جهان اسلام.

رهبری می‌گویند که ما غرب آسیا هستیم و نه خاورمیانه! خاورمیانه مفهومی است که یک ژنرال انگلیسی در سال 1911 ساخته و منطقه را بر اساس دوری و نزدیکی از لندن ترسیم کرده است. آن‌ها که خیلی دور هستند، خاور دور و آن‌ها که نزدیکند، خاور نزدیک. در صورتی که از نگاه ما که در جهان اسلام هستیم، این دوری و نزدیکی بی‌معنی است. در همین آخرین کنفرانس بیداری اسلامی، یکی از تونسی‌ها بحث جالبی درباره‌ی بیداری اسلامی کرد و به اساتید اروپایی گفت به شما چه مربوط است که می‌خواهید روی فرزند ما اسم بگذارید؟! این بیداری اسلامی است، اما به شما چه که اصرار دارید به آن بگویید بهار عربی؟! ما از شما قبول می‌کنیم که وقتی مردم تونس ریختند در خیابان‌ها، گفتند آزادی، عزت و کرامت انسانی می‌خواهیم، ولی اگر این هر سه را با هم جمع کنیم، می‌شود اسلام. مگر اسلام چه می‌خواهد از ما؟ امروز خطرناک‌ترین حربه‌ای که دست مسلمان‌ها را از فرزند سرنوشت‌شان جدا می‌کند، رخوت ضد وحدت است. چرا صهیونیست‌های بین‌المللی که هر سال در اسرائیل جمع می‌شوند، می‌گویند می‌خواهیم یک جنگ هزارساله میان مسلمانان راه‌بیندازیم؟ چون می‌خواهند جهان اسلام را تقسیم کنند و فرقه‌گرایی را جابیندازند. آن وقت اسرائیل و آمریکا با خیال راحت می‌توانند حکومت کنند. هر چه جهان اسلام کوچک‌تر شود، قابل مدیریت‌تر است و این به نفع آنهاست.
جمهوری اسلامی علیرغم این همه مشکلات، به دنبال مسأله‌ی فلسطین است. یعنی دفاع از حکومت سوریه تنها به خاطر طرح‌های سیاسی و اقتصادی بشار اسد نیست. مخالفان ما دنبال فلسطین هستند و اگر این خط مقاومت یک حلقه‌اش بشکند، به سود اسرائیل و آمریکا است.

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_2.gif دیپلماسی وحدت اسلامی
من اخیراً در یک روزنامه‌ی عربی مقاله‌ای نوشته‌ام با عنوان «راه‌رفتن بین نقطه‌های باران». این اصطلاحی است برای اشاره به دیپلماسی و سیاست خارجی خاص ایران. دیپلماسی ایران مانند هنر فرشبافی ایرانیان است. وقتی به کار کسانی که فرش می‌بافند، نگاه کنید، چیز زیادی نمی‌فهمید، اما یک سال دیگر می‌بینید که چه فرش زیبایی شده است. گاهی چند سال صبر می‌کنند تا گره‌های فرش کامل شود. وسط کار احساس می‌کنید همه چیز به هم ریخته است، اما در پایان درمی‌یابید که چه اتفاقی جالبی شکل گرفته است.

این‌که می‌بینید امروز ژئوپولتیک سنّی توانسته با ژئوپولتیک شیعه یکی شود و در کنار هم به عنوان دو شریک استراتژیک جهان جدید را بسازند، مسأله‌ی پیچ تاریخی جهان اسلام است. لازمه‌ی برند‌ه‌شدن در این امتحان این است که تحمل همدیگر را داشته باشیم. اگر هر دو نقش خود را به عنوان مسلمان به‌درستی و مدارا ایفا کنیم، آن نقشه‌ی زیبای فرش جهان اسلام، درخواهد آمد. تنها با یک نغمه‌ی شیعی نمی‌توان یک سمفونی اسلامی نواخت. رهبر انقلاب هم چند بار گفته‌اند: ما نمی‌گوییم که شما بیایید عین حکومت ولایت فقیه را بسازید، بروید با خصوصیت‌های خودتان حکومتی اسلامی شکل بدهید. به هر حال، جامعه‌ی مصر ویژگی‌های پیچیده‌ای دارد و با جمهوری اسلامی ایران فرق می‌کند. خصوصیت‌های فرهنگی و قومی و تاریخی در تشکیل هر حکومتی اثر دارد. همین که جهان عرب از فضای پان‌عربی لاییک و متحد با آمریکا و صهیونیست خارج می‌شود و به عصر اسلام‌گرایی پامی‌گذارد، خودش یک قدم بسیار بزرگ و رو به جلو است.


توسط : بسیجی |   نظر بدهید
      
مراسم ترحیم و بزرگداشت عارف بالله و معلم اخلاق، آیت الله حاج شیخ عزیز الله خوشوقت (رضوان الله علیه) عصر امروز (یکشنبه) از سوی حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در حسینیه امام خمینی(ره) برگزار شد.
در این مراسم که با حضور رهبر معظم انقلاب اسلامی، اعضای خانواده و بستگان و شاگردان آیت الله خوشوقت، رؤسای قوا، رئیس مجلس خبرگان رهبری، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، علما و روحانیون، مسئولان کشوری و لشکری و اقشار مختلف مردم برگزار شد، قاریان قرآن کریم آیاتی از کلام الله مجید را تلاوت کردند و سپس مداحان اهل بیت در رثای حضرت سید الشهدا علیه السلام و در سوگ رحلت مرحوم آیت الله خوشوقت به مرثیه سرایی پرداختند.
در ادامه این مراسم، حجت الاسلام والمسلمین صدیقی در سخنانی با اشاره به زندگی و سلوک عرفانی و تربیتی آیت الله خوشوقت گفت: این عالم ربانی انسان مهذّبی بود که خود را در مسیر نسیم رحمت الهی قرار داد و تا پایان عمر با برکت خود از این مسیر نورانی خارج نشد.
وی همچنین با اشاره به تأکیدات آیت الله خوشوقت بر مراقبه در گفتار و رفتار و پرهیز از گناه افزود: روش تربیتی آیت الله خوشوقت در تربیت نفوس مستعد یک الگوی کامل برای معلمان اخلاق و معرفت است.

توسط : بسیجی |   نظر بدهید
      

در پی رحلت عارف بالله حضرت آیت‌الله خوشوقت رضوان‌الله‌علیه مراسم ترحیمی از سوی رهبر انقلاب برگزار خواهد شد.
این مراسم بعد از ظهر فردا یکشنبه ششم اسفندماه از ساعت 16 تا 17/30 بعد از ظهر در حسینیه امام خمینی واقع در خیابان فلسطین تقاطع آذربایجان برگزار می‌شود.
حضرت آیت‌الله خوشوقت صبح چهارشنبه دوم اسفندماه در مکه مکرمه به ملکوت اعلی پیوست.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در پیام تسلیتی درگذشت این عالِم ربانی، معلم اخلاق و سالک الی‌الله را مصیبتی اندوهبار خواندند و این ثلمه‌ی بزرگ را به بازماندگان و شاگردان ایشان تسلیت گفتند. ایشان همچنین با حضور در مراسم تشییع آیت‌الله خوشوقت، بر پیکر این مرحوم اقامه‌ی نماز کردند.

توسط : بسیجی |   نظر بدهید
      
<      1   2   3   4   5      >