آیه قرآن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
وصیت شهدا
وصیت شهدا
آمار و اطلاعات

بازدید امروز :1
بازدید دیروز :137
کل بازدید :97930
تعداد کل یاد داشت ها : 335
آخرین بازدید : 04/2/3    ساعت : 2:35 ص

چهارمین نشست اندیشه‌های راهبردی با موضوع آزادی

حدود 150 تن از اندیشمندان، نخبگان، اساتید حوزه و دانشگاه، پژوهشگران و مؤلفان آثار علمی، همراه با حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی، شب گذشته (سه شنبه) در چهارمین نشست اندیشه های راهبردی جمهوری اسلامی، به بحث و بررسی درخصوص ابعاد مختلف موضوع «آزادی» پرداختند.
در ابتدای این دیدار 10 نفر از صاحبنظران و اندیشمندان دیدگاههای خود را درباره مقوله آزادی بیان کردند. سپس 17 نفر از اساتید و پژوهشگران به مباحثه و نقد دیدگاههای مطرح شده پرداختند.
رهبر انقلاب اسلامی در ابتدای سخنان خود در این نشست، با اشاره به فضای عمومی کشور و مسائل و مشکلات اقتصادی که به علت درگیر شدن استکبار جهانی با جمهوری اسلامی بوجود آمده است تأکید کردند: طبعاً هیچکس از دغدغه های موجود در زندگی عمومی مردم فارغ نیست اما این نشست به دلیل اهمیت موضوع و بر اساس برنامه ریزی قبلی و به عنوان گامی در پیگیری مقولات بلندمدت، برگزار می شود.
حضرت آیت الله خامنه ای نیاز شدید کشور به تفکر و اندیشه ورزی در مقولات زیربنایی را از اهداف و علل اصلی برگزاری نشستهای راهبردی خواندند و افزودند: ملت ایران که مثل رودخانه ای خروشان در حال پیشرفت است،‌به فکر و اندیشه و فعال شدن اندیشه ها در مقولات مبنایی و اساسی، نیاز مبرمی دارد.
حضرت آیت الله خامنه ای اهمیت ارتباط مستقیم با نخبگان و زمینه سازی برای دست یابی به پاسخ سؤالات مهم در مقولات بنیانی و حیات اجتماعی را از دیگر اهداف اصلی برگزاری نشستهای اندیشه های راهبردی دانستند.
رهبر انقلاب، این نشستها را زمینه سازی برای ایجاد جریانهای عمیق و گسترده فکری خواندند و افزودند: لازم است کار اصلی بعد از این جلسات آغاز شود و پژوهشگران و اندیشمندان خوشفکر حوزه و دانشگاه به مثابه چشمه های جوشنده به اندیشه ورزی در باب مسائل مطرح شده بپردازند.
ایشان با اشاره به خلاءهای فراوان و کمبودهای محسوس در شناخت و تبیین ابعاد مختلف مقوله آزادی در کشور افزودند: بحث آزادی در چند قرن اخیر در غرب نسبت به موضوعات دیگر، مورد توجه فراوان قرار گرفته که علت کلی آن، حوادث و ماجراهایی است که به برپایی نوعی طوفان فکری در این مقوله در غرب منجر شد.
ایشان، «رنسانس، انقلاب صنعتی، انقلاب کبیرفرانسه و انقلاب اکتبر شوروی» را حوادث و عواملی اساسی دانستند که در غرب موجب ایجاد امواج گسترده فکری در زمینه آزادی شد.
رهبر انقلاب افزودند: برخلاف غرب، ما تا پیش از نهضت مشروطیت موقعیتی که در باب آزادی، موج فکری ایجاد کند نداشتیم که این موقعیت نیز به علت یک نقیصه مهم یعنی تقلید روشنفکران از تفکرات غربی، به دستاورد خاصی در مقوله آزادی منجر نشد.
حضرت آیت الله خامنه ای در همین زمینه خاطرنشان کردند: هنگامی که دانش یا انگیزه ای را از دیگران می گیرید اگر با تفکر و اندیشه ورزی توأم شود زایش فکری بوجود می آید اما اگر فکر و اندیشه خاصی را از جایی گرفتید و از آن تقلید کردید طبعاً دیگر زایشی وجود نخواهد داشت و براساس همین واقعیت، تقلید روشنفکران از تفکر غرب در باب آزادی،‌ باعث شد که پس از مشروطه هیچ فکر بدیع و منظومه فکری نو، بوجود نیاید.
رهبر انقلاب با اشاره به منابع فراوانی که درباره آزادی در منابع اسلام وجود دارد افزودند: با وجود این منابع، ‌امروز خلاءهای فراوانی در باب آزادی داریم که باید با تفکر و اندیشه ورزی و پاسخ دادن به همه مسائل و سؤالات مطرح در مقوله آزادی، به سمت منظومه سازی حرکت کنیم.
ایشان تأکید کردند: تحقق این هدف، کار جدی و تسلط بر منابع اسلامی و منابع غربی را می طلبد.
رهبر انقلاب در تبیین موضوع مورد بحث این نشست، خاطرنشان کردند: منظور از آزادی، همین معنای متداول و رایج در محافل دانشگاهی و روشنفکری جهان یعنی آزادیهای فردی و اجتماعی است نه آزادی معنوی و سیر و سلوک الی الله.
ایشان با نقد تفکری که آزادی را رهایی مطلق از هر چیزی می داند افزودند: نباید هنگام بحث درباره آزادی،‌از محدودیت ها ترسید.
رهبر انقلاب با تأکید بر اینکه ما در مقوله آزادی به دنبال شناخت نظر اسلام هستیم، مهمترین تفاوت میان دیدگاه اسلام و غرب درخصوص آزادی را، منشأ و پایه بحث آزادی دانستند و افزودند: در اندیشه لیبرالیستی،‌منشأ آزادی، ‌تفکر انسان گرایی یا همان اومانیسم است در حالیکه در اسلام مبنای آزادی،‌توحید به معنای اعتقاد به خدا و کفر به طاغوت، است.
حضرت آیت الله خامنه ای تأکید کردند:‌در دیدگاه اسلام، انسان از همه قیود به غیر از عبودیت خدا آزاد است.
ایشان کرامت انسانی را از دیگر مبانی اصلی آزادی در اسلام دانستند و با اشاره به طرح بحث آزادی در منابع اسلامی از چهار منظر «حق در قرآن»، «حق در فقه و حقوق»، «تکلیف» و «نظام ارزشی» افزودند: «حق» در قرآن به معنای مجموعه نظام مند و هدفدار است که بر این اساس، عالم تکوین و عالم تشریع، هر دو حق هستند و آزادی انسان حق است و در مقابل باطل قرار می گیرد.
رهبر انقلاب اسلامی آزادی از منظر حق در «فقه و حقوق» را به معنای ایجاد توانایی مطالبه کردن دانستند و درخصوص آزادی از منظر «تکلیف» خاطرنشان کردند: از این منظر، انسان باید به دنبال آزادی خود و دیگران باشد.
حضرت آیت الله خامنه ای در جمع بندی سخنان خود در باب «مفهوم آزادی در اسلام» این سؤال را مطرح کردند که با توجه به تفاوتهای بنیادین و عمیق موجود میان مفهوم آزادی در اسلام و در غرب‌ آیا می توانیم در تحقیق و پژوهش درخصوص «آزادی» به دیدگاهها و نظرات غربی مراجعه کنیم؟
ایشان قبل از پاسخ به این سؤال، به چند نمونه از واقعیات آزادی در جامعه غربی اشاره کردند. «آزادی در حوزه اقتصادی» در صورت قرار گرفتن در مجموعه سرمایه داران اقتصادی و بهره مندی از امتیازات ویژه، «آزادی در صحنه سیاسی» در چارچوب انحصارگرایی دو حزبی و «آزادی در مسائل اخلاقی» با بروز مفاسدی همچون همجنس گرایی، از جمله نتایج آزادی در جامعه غربی بودند که رهبر انقلاب اسلامی به آنها اشاره کردند.
ایشان افزودند: این موضوعات نشان دهنده واقعیات بسیار بد، تلخ،‌زشت و در برخی مواقع، نفرت انگیز، در جامعه غربی است که نتیجه آنها هم تبعیض، زورگویی، جنگ افروزی و برخوردهای گزینشی با مقولات شریفی همچون حقوق بشر و مردم سالاری است.
حضرت آیت الله خامنه ای تأکید کردند: با وجود همه این واقعیات تأسف آور، مراجعه به نظرات متفکران غربی، برای پژوهش در مفهوم آزادی مفید است زیرا غربیها در تدوین منظومه فکری در باب آزادی و تضارب آرا در این خصوص، سابقه زیادی دارند.
ایشان در پایان خاطرنشان کردند: پرهیز از نگاه تقلیدی، شرط اصلی مراجعه به نظرات متفکران غرب است زیرا تقلید در تضاد با آزادی است.
در این نشست قبل از سخنان رهبر انقلاب 10 نفر از صاحب نظران به ارائه خلاصه مقالات خود پرداختند.
دکتر دهقانی فیروز آبادی استاد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی اولین سخنران بود که چکیده مقاله خود با عنوان «آزادی اندیشه و منافع ملی جمهوری اسلامی ایران» را ارائه کرد. وی از افزایش حمایت ملی از تصمیمات حاکمیت در سیاست خارجی و ارتقای سطح اعتماد میان سیاست پیشگان و سیاست پژوهان به عنوان نتایج اندیشه ورزی آزاد در حوزه منافع ملی یاد کرد.
حجت الاسلام دکتر میراحمدی استاد علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی سخنران بعدی این نشست بود که با موضوع «آزادی سیاسی در قرآن»، مهمترین هدف آزادی از منظر قرآن کریم را تحقق توحید،‌عدالت و برخورداری انسان از حق انتخاب، حق نقد و بیان و حق تشکیل اجتماعات دانست.
«مصادر دینی آزادی و عدالت» عنوان مقاله دکتر شجاعی زند استاد جامعه شناسی دانشگاه تربیت مدرس بود. سومین سخنران نشست اندیشه های راهبردی، برداشت تعارضی میان دین و آزادی را نادرست خواند و راه اصلاح این برداشت را بازگشت به ریشه های اصلی آزادی و عدالت در ادیان توحیدی دانست.
حجت الاسلام دکتر یوسفی به عنوان چهارمین سخنران، از زاویه اقتصادی و با موضوع «آزادی اقتصادی انسان محور بر اساس آموزه های اسلامی» به ارائه مقاله خود پرداخت.
این استاد اقتصاد اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، با برشمردن آسیب هایی نظیر تمرکز ثروت و قدرت و آزادی در دست صاحبان سرمایه، دیدگاه اسلام درباره آزادی اقتصادی انسان را مبتنی بر مشارکت عمومی عادلانه در «توزیع، مصرف، مدیریت و سود» دانست.
پنجمین سخنران نشست اندیشه های راهبردی، دکتر برزگر استاد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی بود. این استاد دانشگاه در ارائه مقاله خود با عنوان «آزادی در الگوی سه گانه اسلام» به بررسی آزادی در سه سطح اعتقادی، اخلاقی و سیاسی پرداخت و اثرات متقابل هریک از این سطوح با یکدیگر را به منظور پاسخ به شبهات آزادی غربی تبیین کرد.
خانم محدثه معینی فر دانشجوی دکترای فقه و مبانی حقوق اسلامی، سخنران بعدی بود که به بررسی اثرات نظریه لیبرالیسم در حوزه خانواده پرداخت. بحران های عمیق اجتماعی در غرب، فروپاشی خانواده، روابط آزاد و فساد جنسی، هم جنس گرایی و تولدهای ناشناس از جمله پیامدهایی بود که در این مقاله به عنوان پیامدهای لیبرالیزم جنسی بررسی شد.
«جوانب هنجارهای تلقی اسلامی از آزادی» عنوان مقاله هفتمین سخنران نشست بود. حجت الاسلام دکتر واعظی استاد دانشگاه باقرالعلوم در این مقاله از منظر فلسفی به بحث آزادی پرداخت.
وی نقش آزادی در شبکه مناسبات اجتماعی را اساسی خواند و افزود: نمادسازی، فرهنگ سازی و شناخت پیش نیازها در عرصه های «سیاست، فرهنگ و اقتصاد»، جزو لوازم ایفای این نقش است.
هشتمین سخنران آقای دکتر عماد افروغ دانشیار رشته جامعه شناسی بود که  مقاله ای با عنوان «مفهوم آزادی و مناقشات آن» ارائه کرد. در این مقاله با اشاره به مناقشاتی که درخصوص مفهوم آزادی از منظر «فلسفی»، «انتزاعی و انضمامی» و" انضمامی" وجود دارد، تعریف لیبرالیسم از مفهوم آزادی را مورد نقد قرار داد.
مقاله بعدی با عنوان «مراتب اندیشه آزادی در تکامل بیداری اسلامی و هویت ملی ایران» از طرف آقای دکتر موسی نجفی دانشیار رشته علوم سیاسی ارائه شد.
آقای نجفی در این مقاله با مروری بر دوره های مختلف آزادی در تاریخ سیاسی ایران بویژه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و رشد آزادی در کنار مفهوم دینی، تعریفی از آزادی در اندیشه غرب و آزادی در اندیشه تعالی ارائه کرد.
آقای دکتر مصطفی ملکوتیان استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران آخرین سخنران بود که در مقاله خود به «بررسی مقایسه ای مبانی اندیشه ای و کارکردهای مفهوم آزادی در انقلاب فرانسه و انقلاب اسلامی ایران» پرداخت.
در این مقاله با استفاده از اندیشه های شهید آیت الهی محمد باقر صدر ضمن بررسی مفهوم آزادی در انقلاب فرانسه و انقلاب اسلامی، تعریف انسان و مفهوم آزادی در دو بینش ابزاری و بینش فطری مورد مقایسه قرار گرفت.
در ابتدای این نشست همچنین دکتر واعظ زاده دبیر نشست اندیشه های راهبردی گزارشی از ضرورت ها و مراحل تشکیل این نشست ها بیان کرد و بهره گیری از نظرات مطرح شده در نشست های اندیشه های راهبردی در تدوین الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت را مهمترین دستاورد نشستهای راهبردی عنوان کرد.
هدف از نشست اندیشه های راهبردی که سه جلسه ی قبلی آن با موضوع «الگوی اسلامی – ایرانی پیشرفت»، «عدالت» و «زن و خانواده» برگزار شده است، ایجاد فضایی علمی – تخصصی برای اندیشه ورزی و تضارب آرا در جهت ایجاد گفتمان علمی و کاربردی و تصمیم سازی درباره ی موضوعات «راهبردی و برنامه های بلند مدت» است.


توسط : بسیجی |   نظر بدهید
      

حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی به کنگره بزرگداشت مرحوم آیت‌الله العظمی گلپایگانی تاکید کردند: آن عالم بزرگوار از خصلت ها و خصوصیات برجسته ای برخوردار بود که بارزترین آن، صلابت در امر دین و ایستادگی بر سر مواضعی است که بر اساس تشخیص دین اتخاذ می‌نمودند.
متن این پیام که صبح امروز(پنجشنبه) از سوی حجت‌الاسلام و المسلمین محمدی گلپایگانی رییس دفتر مقام معظم رهبری در مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) قم قرائت شد، بدین شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم
 
مرحوم آیت‌الله العظمی آقای گلپایگانی در شمار برجسته‌ترین مراجع تشیع در نیم قرن اخیرند، دوران مرجعیت طولانی 32 ساله‌ی ایشان مشحون از فعالیت‌ها و اقداماتی است که از یک مرجع ذی‌نفوذ و عظیم‌الشأن مورد انتظار است.
احداث مدارس و مساجد و بیمارستان و نمایندگی در خارج از کشور و ورود در عرصه‌ی نوآوری‌های خدماتی از قبیل کارهای رایانه‌ای و ساختن مدرَس مخصوص تدریس از جمله مجموعه کارهای برجسته آن مرحوم است.
به جز علم و تقوا که شرط اصلی مرجعیت شیعه است، آن بزرگوار از خصلت‌ها و خصوصیات برجسته‌ای برخوردار بود که بارزترین آن صلابت در امر دین و ایستادگی بر سر مواضعی است که بر اساس تشخیص دین اتخاذ می‌نمودند.
رحمت خدا بر این عالم بزرگوار و جزاه الله عن العلم واهله خیرالجزاء


      

حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر امروز (شنبه) با صدور پیامی درگذشت عالم مجاهد آیت الله آقای حاج سید کرامت الله ملک حسینی، نماینده ولی فقیه و نماینده مردم استان کهگیلویه و بویراحمد در مجلس خبرگان رهبری را تسلیت گفتند.
متن پیام به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
رحلت عالم مجاهد آیت الله آقای حاج سید کرامت الله ملک حسینی رحمت الله علیه را به عموم مردم عزیز استانهای فارس و کهگیلویه و بویراحمد و بالخصوص به علماء اعلام و ارادتمندان ایشان و بالاخص به بازماندگان و خاندان مکرم و معزّز ملک حسینی تسلیت میگویم.
در طول دهها سال آشنایی و ارتباط با این عالم بزرگوار، همواره مجاهدت در راه حق و اهتمام بر خدمت به مردم و تلاش برای تعلیم و تربیت متعلمان و جویندگان، همراه با صدق و صفای کم نظیر را از خصوصیات بارز این روحانی بزرگوار شناخته‌ام و این‌گونه خصال نیکو و برجسته، در میزان الهی از برترین حسنات است.
رحمت و رضوان الهی بر روح پر فتوح آن عالم ربانی باد.


توسط : بسیجی |   نظر بدهید
      

 

 

در باب عید غدیرآمده است:

روز عید غدیر عید الله الاکبر و عید آل محمّد(ص) است و در روایتی از امام صادق(ع) آمده است که از آنجناب پرسیده شد آیا مسلمانان را غیر از جمعه و فطر و قربان عیدی هست؟

فرمودند:آری. عیدی هست که حرمتش از هم? اعیاد بیشتر است.

راوی گفت: کدام عید است؟

حضرت فرمودند: روزی است که پیامبر(ص) امیر المومنین علی(ع) را به جانشینی خود نصب فرمود و اعلام کرد: هر که من مولا و آقای اویم، پس علی مولا و آقا و پیشوای اوست و آن روز هیجدهم ذی الحجه است.

راوی گفت: در آن روز چه کار باید انجام داد:

فرمود: باید روزه بدارید و عبادت کنید و محمد و آل محمد(ص) را یاد کنید و بر ایشان صلوات فرستید. رسول خدا(ص)، علی(ع) را وصیّت کرد که این روز را عید گرداند و هر پیامبری به جانشین خویش وصیّت می کرد این روز را عید گرداند.

و در حدیثی از امام رضا(ع) خطاب به ابن ابی نصر بزنطی آ مده است که فرمود: ای پسر ابی نصر! هر کجا که باشی بکوش روز عید غدیر نزد قبر مطهّر حضرت امیر المومنین حاضر شوی. به درستی که خداوند می آمرزد در این روز از هر مرد و زن مومن گناه شصت سال ایشان را؛ و از آتش دوزخ آزاد می کند دو برابر آنچه که در شبهای قدر و فطر و ماه رمضان آزاد کرده است و پرداخت یک درهم در این روز به برادران مومن برابر با هزار درهم در اوقات دیگر است؛ و در این روز به برادران مومن خود نیکی و احسان کن و هر مرد و زن مومن را شاد گردان. به خدا سوگند اگر مردم فضیلت این روز را چنان که باید بدانند، هر آینه فرشتگان با ایشان هر روز ده مرتبه مصافحه کنند.

 

برای این روز شریف اعمال زیادی وارد شده که ما به اختصار به بعضی از این اعمال اشاره می کنیم. (جهت تفصیل بیشتر به کتاب شریف مفاتیح الجنان مراجعه شود.)

1- روزه.

2- غسل کردن.

3- زیارت حضرت علی(ع) که یکی از آنها زیارت "امین الله" است.

4- خواندن دعای "ندبه".

5- چون مؤمنی را ملاقات کند، این تهنیت را بگوید: «الحمد الله الذی جعلنا من المتمسّکین بولایه امیر المومنین و الائمه المعصومین علیهم السلام

 

و برای این امور فضیلت بسیاری ذکر شده است:

پوشیدن لباسهای نیکو - زینت کردن - استعمال بوی خوش - شادی کردن و شاد نمودن شیعیان امیر المومنین - گذشت از تقصیر شیعیان - برآوردن حاجت آنان - صله رحم - اطعام اهل ایمان - شکر و سپاس به خاطر نعمت بزرگ ولایت و......

 


توسط : بسیجی |   نظر بدهید
      

 بسم‌اللّه‌الرّحمن‌الرّحیم‌

  امیدواریم خداوند متعال شما جوانان عزیز و نهالهاى برومند را مشمول دعاى حضرت مهدى (سلام اللّه علیه و عجّل اللّه فرجه) قرار بدهد. سرود و شعر، زیبا؛ آهنگ، زیبا و پرمغز و پرمضمون و متناسب با آن چیزى بود که امروز جوان مسلمانِ با عزم و اراده‌ى ایرانى باید در دل خود، در جان خود داشته باشد. ان‌شاءاللّه موفق باشید.

  اولاً تبریک عرض کنیم عید سعید غدیر را، ولادت حضرت هادى (سلام اللّه علیه) را، و روز سیزدهم آبان را که مظهر چهره‌ى مصمم ملت ایران براى رسیدن به هدفها و ایستادگى در مقابل دشمنان است. غدیر حادثه‌‌ى مصمم ملت ایران براى رسیدن به هدفها و ایستادگى در مقابل دشمنان است. غدیر حادثه‌ى مهمى است؛ یک حادثه‌ى اصولى است؛ ناظر به توجه اسلام به مهمترین رکن تشکیل نظام اسلامى و جامعه‌ى اسلامى است. یعنى مسئله‌ى امامت و مسئله‌ى ولایت و زنده نگهداشتن غدیر، به یک معنا زنده نگهداشتن اسلام است. مسئله فقط مسئله‌ى شیعه و معتقدین به ولایت امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) نیست. اگر ما مردم شیعه و مدعى پیروى از امیرالمؤمنین حقیقت غدیر را درست تبیین کنیم، هم خودمان درک کنیم، هم به دیگران معرفى کنیم، خود مسئله‌ى غدیر میتواند وحدت‌آفرین باشد. بحث اعتقاد قلبى و اتصال یک نحله‌ى دینى و مذهبى به یک اصل اعتقادى، یک بحث است؛ شناخت مسئله، بحث دیگرى است. اسلام عالى‌ترین مسئله در باب تشکیل جامعه‌ى اسلامى و نظام اسلامى و دنیاى اسلامى را در مسئله‌ى غدیر متجلى کرده است. امیدواریم که ما به معناى واقعى کلمه، به دنبال مفهوم و مضمون و معناى حقیقى غدیر و ولایت باشیم؛ که این را شما جوانها باید در ذهنتان داشته باشید و ان‌شاءاللّه در طول زندگى دنبال کنید.

  در مورد مسئله‌ى سیزده آبان که در ادبیات نظام اسلامى ما به عنوان مبارزه‌ى با استکبار نام گرفته است، حرفهاى گفتنى بسیار است. مسئله فقط این نیست که ما یک خاطره‌ى تاریخى را میخواهیم زنده نگه داریم یا به آن افتخار کنیم؛ مضامینى در دل این مسئله وجود دارد. شما میدانید که سیزده آبان حامل سه حادثه‌ى تاریخى است؛ تبعید امام در سال 43، کشتار دانش‌آموزان نوجوان در سال 57، و سرانجام تسخیر لانه‌ى جاسوسى در سال 58. در هر سه حادثه، یک طرف ملت ایران است، احساسات مردم است، مظهر مبارزه یعنى امام بزرگوار است و مردم ایران؛ یک طرف قضیه هم دولت مستکبر آمریکاست. بنابراین یک مبارزه‌اى بین نظام جمهورى اسلامى و انقلاب اسلامى و ملت ایران با این اعتقاد از یک طرف، و دولتمردان آمریکا و حکومت مستکبر آمریکا از طرف دیگر در جریان است.

  این مبارزه از کِى شروع شد؟ شما جوانها با نگاه تاریخى به مسائل کشور، باید روى این مسئله تأمل کنید. دو نکته‌ى اساسى در اینجا وجود دارد که باید مورد بررسى قرار بگیرد: یکى اینکه این مبارزه از کجا شروع شد و چه مراحلى را طى کرد و به کجا رسید؟ دوم اینکه نتیجه‌ى این مبارزه چه شد؟ بالاخره دو گروه، دو دسته، دو انسان وقتى با هم مبارزه میکنند، یکى باید پیروز باشد، یکى باید شکست بخورد. نتیجه چه شد؟ در این مبارزه‌ى طولانى، کى پیروز شد؟ کى شکست خورد؟

  در مورد سؤال اول که مبارزه از کِى شروع شد؟ مبارزه از قبل از سال 43 شروع شد؛ یعنى از سال 32 با کودتاى 28 مرداد که به وسیله‌ى آمریکائى‌ها در ایران انجام گرفت و حکومت دکتر مصدق را سرنگون کردند. مأموران آمریکائى - که اسم و رسم و نام و خصوصیاتشان کاملاً مشخص است، همه هم آنها را میشناسند، کتابها هم در این زمینه نوشته شده - رسماً آمدند ایران، با چمدانهاى پر از دلار، الواط و اوباش و اراذل و بعضى از سیاستمداران خودفروخته را تطمیع کردند و کودتاى 28 مرداد سال 32 را در اینجا راه انداختند و حکومت مصدق را سرنگون کردند. جالب این است که بدانید حکومت مصدق که به وسیله‌ى آمریکائى‌ها سرنگون شد، هیچگونه خصومتى با آمریکائى‌ها نداشت. او در مقابله‌ى با انگلیسى‌ها ایستاده بود و به آمریکائى‌ها اعتماد کرده بود؛ امیدوار بود که  آمریکائى‌ها به او کمک کنند؛ با آنها روابط دوستانه‌اى داشت، به آنها اظهار علاقه میکرد، شاید اظهار کوچکى میکرد. با این دولت، آمریکائى‌ها این کار را کردند. اینجور نبود که دولتى که در تهران سر کار است، یک دولت ضد آمریکائى باشد؛ نه، با آنها دوست بود؛ اما منافع استکبارى اقتضاء کرد، آمریکائى‌ها با انگلیسها همدست شدند، پولها را برداشتند آوردند اینجا و کار خود را کردند. عنصر اصلى کودتا در تهران، یک فرد آمریکائى بود؛ اسمش هم معلوم است، شخصش هم مشخص است، بنده هم کاملاً اطلاع دارم، در کتابها هم نوشته‌اند. بعد که کودتا را به ثمر رساندند و شاه را که فرار کرده بود، به اینجا برگرداندند، شدند همه‌کاره‌ى کشور؛ یعنى زمام اختیار کشور را در دست گرفت.

  تقریباً ده سال از این قضیه گذشت، حادثه‌ى قیام مردم در پانزده خرداد و انقلاب اسلامى و مبارزات اسلامى و نهضت اسلامى پیش آمد. یعنى اینها ده سال فشار آوردند، کتک زدند، زندان کردند، اعدام کردند، هر کار خواستند در این کشور کردند؛ بالاخره یک انفجارى در ده سال بعد از این قضیه در خرداد 42 اتفاق افتاد. اینجا هم طرف قضیه اگرچه حکومت ظالم طاغوت و حکومت پهلوى بود، اما آمریکائى‌ها پشت سر این حکومت قرار داشتند؛ آنها بودند که آن را تقویت میکردند و به وسیله‌ى او بر همه‌ى امور کشور ما مسلط شده بودند. این مبارزه ادامه پیدا کرد تا سال 43؛ آمریکائى‌ها ناگزیر شدند مستقیماً داخل مسائل بشوند. امام بزرگوار را در سال 43 تبعید کردند. اینجا هم به حسب ظاهر، آنها توانستند حرف خودشان را پیش ببرند و به خیال خودشان ملت ایران را مغلوب کنند؛ اما ملت ایران مغلوب نشد.

  بعد از سال 43 که حکومت مطلقه‌ى محمدرضا پهلوى به پشتیبانى آمریکائى‌ها در کشور هزاران فاجعه آفرید و آمریکائى‌ها هم هرچه توانستند، به غارت و چپاول و توسعه‌طلبى و تجاوز در ایران ادامه دادند؛ دهها هزار مستشارشان در ایران بردند، خوردند، پول گرفتند، شکنجه تعلیم دادند، هزاران جنایت در ایران کردند، بالاخره در سال 56 و دنباله‌اش سال 57 این حرکت عظیم ملت ایران به رهبرى امام بزرگوار شروع شد. این دفعه، این مبارزه دیگر مبارزه‌اى نبود که امید پیروزى براى دشمن وجود داشته باشد. ملت ایستاد، مقاومت کرد، فداکارى کرد؛ مردانش، زنانش، حتّى دانش‌آموزانش در خیابانها کشته شدند؛ اما سرانجام در سال 1357 ملت ایران پیروز شد. یعنى در این مبارزه‌ى طولانى از سال 32 تا سال 57 - در طول مدت بیست و پنج سال مبارزه - بالاخره آن که پیروز میدان شد، ملت ایران بود. انقلاب اسلامى پیروز شد، حکومت متکى به آمریکا سرنگون شد، حکومت پادشاهىِ طولانى‌مدتِ استبدادىِ خبیثِ فاسدِ وابسته نابود شد و حکومت ملت ایران، حکومت انقلاب و نظام اسلامى بر سر کار آمد.

  از روز اول آمریکائى‌ها شروع کردند به معارضه، به اخلال در کارها؛ مرکز اخلال و مرکز همه‌ى توطئه‌ها هم همین لانه‌ى جاسوسى، یعنى سفارت آمریکا در تهران بود. ارتباط بگیرند، تهدید کنند، تطمیع کنند، قرار مدار بگذارند، انسانهاى ضعیف را به خودشان جذب کنند، براى اینکه شاید بتوانند کارى انجام دهند؛ لیکن در سیزده آبان سال 58 دانشجوها به عنوان زبده‌ترین قشر مبارز ملت ایران، حرکت تسخیر لانه‌‌ترین قشر مبارز ملت ایران، حرکت تسخیر لانه‌ى جاسوسى را انجام دادند. اینجا یک بار دیگر آمریکا در توطئه‌هاى خود در مقابل ملت ایران شکست خورد.

  سلسله‌ى شکستهاى آمریکا ادامه پیدا کرد. در طول این سى و سه چهار سال - یعنى از سال 57 تا امروز - آمریکا به طور دائم در حال اخلال کردن است، براى اینکه شکست سال 57 را جبران کند. این شکست فقط شکست آمریکا در ایران نبود که بگوئیم یک رژیم وابسته‌ى به آمریکا در ایران از بین رفت و آمریکائى‌ها را بیرون کردند، دستشان را قطع کردند؛ این شکست آمریکا در منطقه بود. امروز مردم این شکست را دارند مى‌بینند؛ با حوادث مصر، حوادث تونس، حوادث شمال آفریقا، حوادث این منطقه‌ى عظیم عربى، با نفرتى که ملتها نسبت به آمریکائى‌ها پیدا کرده‌اند. آن روز کسى از آحاد مردم نمیتوانست با دقت این را ببیند؛ اما تئوریسینهاى سیاسىِ آمریکائى میفهمیدند که این انقلاب اگر بماند، اگر ریشه بدواند، اگر از خود بار و برگ صحیح و چشمگیرى نشان بدهد، این حوادث پیش خواهد آمد. لذا هرچه در توان داشتند، تا امروز علیه انقلاب به کار برده‌اند.

  خب، حالا بعد از این مدت مبارزه، کى در این میدان پیروز شده؟ این خیلى مسئله‌ى مهمى است. از سال 32 تا الان که نزدیک سال 92 هستیم - یعنى در طول حدود شصت سال - یک مبارزه بین ملت ایران از یک طرف، و دولت مستکبر آمریکا از طرف دیگر، به راه افتاده؛ این چیز کوچکى نیست، این خیلى حادثه‌ى مهمى است. تا امروز کى پیروز این میدان است؟ این در خور تأمل است. وقتى ما فهمیدیم که در اینجا آن که پیروز شده است، اراده و تصمیم قاطع یک ملت همراه با ایمان و توکل به خداست، این درسى میشود براى همه‌ى ملتها؛ این یک اصلى میشود در همه‌ى تحولات تاریخى؛ فلسفه‌ى جدید تاریخ، مبتنى بر اصول اسلامى، با نگاه کردن به این حادثه، به بار مى‌نشیند، تدوین میشود و مورد قبول همه قرار میگیرد؛ و این واقعیت اتفاق افتاده است؛ یعنى ملت ایران در تمام این مدت و تا امروز، پیروز این میدان عظیم است. به چه دلیل؟ به طرف ایران نگاه کنید؛ دلیلش این است که اینها میخواستند انقلاب را از بین ببرند، اما انقلاب ماند؛ انقلاب نه فقط ماند، بلکه روزبه‌روز قوى‌تر شد. امروز نسل جوان ما که در زمان انقلاب نبوده است، در دوره‌ى جنگ تحمیلى نبوده است، امام را ندیده است، با همان انگیزه و با همان عزم و تصمیمى درس میخواند، کار میکند، زندگى میکند و نفس میکشد که جوان دوران انقلاب با آن عزم و تصمیم، انقلاب را به وجود آورد. اینها نشانه‌هاى بارز زنده بودن انقلاب است.

  علاوه‌ى بر همه‌ى اینها، نظام اسلامى را ملاحظه کنید؛ نظام اسلامى استحکام پیدا کرد، ریشه دوانید، حرف خودش را به دنیا منتقل کرد، ملتها را در مقابل عظمت خود وادار به اذعان و اعتراف کرد، خود را در چشم ملتهاى مسلمان و غیر مسلمان بزرگ کرد. امام بزرگوار ما حتّى در چشم دشمنان خود، یک شخصیت عظیم و عالیرتبه است. ملت ایران به عنوان یک ملت پولادین، یک ملت مقاوم، یک ملت مؤمن، یک ملت بابصیرت، در دنیا معرفى شده است و در کشور، نظام اسلامى توانسته کشور را متحول کند.

  ایرانى که امروز شما مى‌بینید، ایرانِ دوران قبل از انقلاب نیست. ایرانِ دوران قبل از انقلاب، یک کشورِ عقب‌مانده بود؛ یک کشورِ فراموش شده بود؛ یک ملتِ بى‌ابتکار بود. با این همه استعداد، با این همه مواریث تاریخى، با این فرهنگ غنى، این ملت هیچ بروز و ظهورى نه در صحنه‌ى علم دنیا داشت، نه در صحنه‌ى سیاست دنیا داشت، نه در صحنه‌ى فناورى دنیا داشت، نه حرف نوئى براى دنیا داشت، نه ابتکارى در زمینه‌ى مسائل منطقه و مسائل دنیا داشت؛ تابع محض بود. در داخل کشور، بجز یک مناطق معدودى که مورد توجه مسئولان و سردمداران رژیم بود، بقیه‌ى مناطق کشور دچار ویرانى و دچار ناآبادانى بود. امروز از یک گوشه‌ى کشور یک خبر نابسامان میرسد، همه حساس میشوند. آن روز اغلب نقاط کشور، آنجورى بود؛ نابسامان بود، مردم زندگى نداشتند، آب نداشتند، برق نداشتند، جاده نداشتند، از وسائل زندگى برخوردار نبودند. آنهائى که میدانستند، با حسرت نگاه میکردند؛ بسیارى هم اصلاً نمیدانستند چه خبر است؛ در نکبت زندگى میکردند. ایرانِ امروز این پیشرفتها را دارد؛ این کارها، این ابتکارات، این بروز جوانها در میدان علم و سازندگى و حضور قوى در همه‌ى بخشها. این حرفها آن زمان وجود نداشت. کشور پیش رفته؛ این پیروزى است. انقلاب زنده ماند، نظام روزبه‌روز بارورتر و ریشه‌دارتر شد، ملت روزبه‌روز آگاهى‌اش بیشتر شد. آن مقدارى که امروز شما جوانهاى دبیرستانى و نوجوانهاى دوران تحصیل، از مسائل دنیا میفهمید، سرتان میشود، تحلیل میکنید، آن روز خیلى از روشنفکرها این مقدار نمیفهمیدند؛ این مقدار برایشان قابل فهم نبود. امروز بصیرت و آگاهى و تحلیل سیاسى و عمق در مسائل در کشور همگانى شده. ما پیش رفتیم؛ در زمینه‌ى مادى پیش رفتیم، در زمینه‌ى معنوى پیش رفتیم؛ این توجهات معنوى، این حضور در عرصه‌هاى معنوى. دیدید در هفته‌ى گذشته در سرتاسر کشور مراسم دعاى عرفه چه خبر بود. چه کسانى در مراسم دعاى عرفه بودند؟ همه جوان. ایام اعتکاف یک جور، ماه رمضان یک جور، ایام محرم یک جور، عزادارى یک جور، شادى یک جور. آن عرصه‌ى علم، این عرصه‌‌ى علم، این عرصه‌ى مذهب، آن عرصه‌ى سیاست و بصیرت.

  کشور به رغم دشمن، از همه‌ى ابعاد پیشرفت کرد و آباد شد. کشورى که قرنهاى متمادى به حکومت فردى عادت کرده بود، به حکومت استبدادى عادت کرده بود، یکى از بهترین مردم‌سالارى‌ها در این کشور رشد پیدا کرد؛ در حضور هنگام انتخابات، در حضور در مسائل عمومى و مشارکتهاى عمومى. این همان انقلابى است که آمریکائى‌ها میخواستند نباشد، میخواستند نابود شود، میخواستند ضعیف شود، به خودشان وعده میدادند که تا چند ماه دیگر از بین خواهد رفت. آمریکائى‌ها به این نوکرهاى مستبدِ منطقه‌‌ها به این نوکرهاى مستبدِ منطقه‌اى‌شان هى دلخوشى میدادند که تا چند وقت دیگر صبر کنید، انقلاب از بین میرود و نابود میشود! انقلاب روزبه‌روز بحمداللّه رشد کرده. این، این طرف قضیه است.

  آن طرف قضیه، دولتمردان آمریکا هستند؛ دولت مستکبر آمریکاست. در دنیا هیچ کس نیست که شک داشته باشد در این که آمریکا در این سى سال، بیش از سى رتبه از لحاظ اقتدار و وجاهت جهانى سقوط کرده؛ همه این را مى‌بینند و میدانند؛ خود آمریکائى‌ها هم به همین اقرار میکنند. همین سیاستمداران قدیمىِ کهنه‌کارِ آمریکائى، دولتها و دولتمردان فعلى را - که باید گفت دولتمردان و دولتزنان (!) فعلى را - مسخره میکنند که شما آمریکا را از آنجا رساندید به اینجا. راست هم میگویند؛ آمریکا سقوط کرده. امروز هیچ دولتى در دنیا به قدر دولت آمریکا منفور نیست. اگر امروز دولتهاى منطقه‌ى ما و دولتهاى دیگر جرأت کنند و یک روزى را به عنوان روز برائت و نفرت از دولت آمریکا معین کنند و به مردم بگویند در این روز بیائید راهپیمائى کنید، بزرگترین راهپیمائى تاریخ در دنیا اتفاق خواهد افتاد! این از موقعیت آبروئى آمریکا.‌ى ما و دولتهاى دیگر جرأت کنند و یک روزى را به عنوان روز برائت و نفرت از دولت آمریکا معین کنند و به مردم بگویند در این روز بیائید راهپیمائى کنید، بزرگترین راهپیمائى تاریخ در دنیا اتفاق خواهد افتاد! این از موقعیت آبروئى آمریکا.

  از لحاظ موقعیت منطقى و فکرى آمریکا: بالاخره یک دولت و یک ملت متکى است به آن فکر و منطقى که ارائه میدهد. ملتها فقط با پول که در دنیا اعتبار پیدا نمیکنند؛ باید فکر و منطقى وجود داشته باشد. آمریکائى‌ها میگفتند ما یک اصولى داریم - به قول خودشان - ارزشهائى داریم؛ ارزشهاى آمریکائى. براى این اصول و ارزشها، در دنیا هى سر و صدا میکردند. امروز نگاه کنید ببینید وضعیت ارزشهاى آمریکائى به کجا رسیده.

  ادعا میکردند با تروریسم مخالفیم؛ امروز در منطقه‌ى ما و در بسیارى از نقاط دنیا با تروریستها همپیمان میشوند، با تروریستها میروند مى‌نشینند و قرار مدار میگذارند، پول میدهند، اسلحه میدهند که بروند کارهاى تروریستى انجام دهند! گروه منافقین را که خودشان به ترور هزاران نفر در کشور اعتراف کردند، زیر چتر حمایت قرار میدهند؛ به قول خودشان از لیست سیاهِ خودشان خارج میکنند!

  ادعا میکنند طرفدار دموکراسى‌اند؛ میگویند ما دنبال مردم‌سالارى و دموکراسى و حق رأى مردم هستیم؛ اما از مستبدترین و دیکتاتورترین حکام دنیا و منطقه با همه‌ى وجود دارند حمایت میکنند! این را همه دارند مى‌بینند؛ این که دیگر پوشیده نیست. سقوط ارزشها این است. دولتى مدعى است که طرفدار حقوق بشر است، طرفدار دموکراسى است، در عین حال بیشترین حمایت او و بیشترین کمک او به دولتهائى است که از دموکراسى بوئى نبرده‌اند!

  ادعا میکنند طرفدار حقوق بشرند - یکى از ارزشهاى آمریکائى که هى رویش سر و صدا میکردند، این است دیگر - پرچم حقوق بشر را اینها در دست گرفته‌اند؛ اما بدترین کارهاى ضد حقوق بشرى دارد زیر چتر حمایت آمریکا اتفاق مى‌افتد و اینها نه فقط مقابله نمیکنند، بلکه حمایت میکنند! شصت و پنج سال است که حقوق ملت فلسطین دارد به طور علنى و آشکار به وسیله‌ى این بى‌عارها و الواطهاى صهیونیست در فلسطین اشغالى پامال میشود؛ آمریکائى‌ها حتّى اخم هم نمیکنند، بلکه حمایت هم میکنند، کمک هم میکنند!

  ادعا میکنند ما طرفدار ملتها هستیم؛ اما هر جائى که ملتها یک حرکت آزادیخواهانه‌اى، اصلاح‌طلبانه‌اى، حرکت انقلابى‌اى بر علیه بدى انجام دهند، اینها نقطه‌ى مقابل ملتها مى‌ایستند!

  ادعا میکنند که ثروتمندترین ملت دنیا و دولت دنیا هستند - البته کشور آمریکا کشور ثروتمندى است؛ امکانات طبیعى، زیرزمینى، روى زمینى، همه چیز دارد - اما اینها کار ملت آمریکا را به جائى رسانده‌اند که امروز مقروض‌ترین دولت دنیا آمریکاست؛ قروض او، بدهکارى‌هاى او به اندازه‌ى تولید ناخالص ملى اوست! براى یک کشور، از این بدتر و بالاتر، فضاحتى نیست.

  ادعا میکنند طرفدار آزادى هستند؛ اما هیچ کشورى در دنیا به قدر آمریکا، به نسبت جمعیت، زندانى ندارد! نزدیک سیصد میلیون جمعیت دارند؛ اما نسبت زندانى‌هاى آنها به این جمعیت، از نسبت زندانى‌هاى همه‌ى کشورهاى دنیا به جمعیتشان بیشتر است. در کنار این مسئله، دادگاه‌هاى فرمایشى و دادگاه‌هاى دروغین هم وجود دارد. البته در فیلمهاى سینمائى و فیلمهاى تلویزیونى، نمایشهاى گوناگونى میدهند؛ دادگاه با آداب و تشریفات؛ خب، اینها هالیوود است؛ اینها بازى ستاره‌ها و بازى هنرپیشه‌ها است؛ واقعیت غیر از این است.

  ادعا میکنند که ملتشان ملت سرافرازى است. امروز دولتهاى آمریکا ملت خود را ذلیل کرده‌اند، گمراه کرده‌اند؛ همان طور که قرآن درباره‌ى فرعون میفرماید: «و اضلّ فرعون قومه و ما هدى».(1) مردمِ خودشان را گمراه کردند؛ نمیگذارند از حقایق مطلع شوند. این حرکت 99 درصدى و حرکت ضد وال استریت که در آمریکا راه افتاده، با توجه به این است که مردم آمریکا از بسیارى از حقایق مطلع نیستند؛ اگر مطلع باشند، این حرکت شاید ده برابر شدیدتر شود. مردمِ خودشان را در اسارت صهیونیستها قرار داده‌اند. این ننگ نیست براى یک دولت که نامزدهاى ریاست جمهورى‌اش در مبارزات و مباحثات انتخاباتى جورى حرف بزنند که دل صهیونیستها را شاد کنند؛ نوکرى و اطاعت خودشان از آنها را اثبات کنند؟! اینکه شما مى‌بینید در مجادلات انتخاباتى که دو نامزد فعلى آمریکا دارند، هر کدام سعى میکنند نسبت به جامعه‌ى یهود فلسطینى و جامعه‌ى صهیونیستها و سرمایه‌دارهاى اسرائیلى بیشتر اظهار اطاعت کنند، براى خاطر این است که اسیر آنهایند. دولتمردانى با یک چنین کشور بزرگى، با یک چنین پیشرفت علمى‌اى، ملت خودشان را اسیر یک مشت صهیونیست کرده‌اند!

  ببینید، اینها همه‌اش عقب‌رفت است. نتیجه‌ى این عقب‌رفت‌ها چیست؟ نتیجه‌ى این عقب‌رفت‌ها این است که در دنیا آبرو ندارند؛ روزبه‌روز دامنه‌ى نفوذ آنها در دنیا محدودتر میشود؛ در جنگهاى عمده شکست میخورند. آمریکائى‌ها در عراق به مقصود خودشان نرسیدند و شکست خوردند؛ در افغانستان همین جور؛ در جنگ علیه مقاومت در لبنان - که صهیونیستهاى متصل به آنها راه انداختند - همین جور؛ در مقابله‌ى با ملتهاى شمال آفریقا همین جور؛ در همه جا شکست خوردند.

  البته در این زمینه‌ها خیلى حرف هست؛ اگر انسان بخواهد همه‌ى جوانب قضیه را بگوید، شاید ساعتها به طول بینجامد؛ اما در یک جمله‌ى کوتاه میشود اینجور نتیجه‌گیرى کرد که قدرت آمریکا، دولت آمریکا، استکبار آمریکا که در مقابل ملت ایران قرار گرفته بود و این مبارزه‌ى طولانى را از سال 32 با ملت ایران شروع کرده بود - که امسال سال 91 است - در این مبارزه، آن که شکست خورده، همان دولت مستکبرِ متکبرِ خودبزرگ‌بین آمریکاست؛ و آن که پیروز شده، ملت سرافرازِ مصممِ مقتدرِ ایران است.

  خب، نتیجه چه؟ نمیخواهیم که رجز بخوانیم، نمیخواهیم که حماسه‌سرائى کنیم؛ میخواهیم یاد بگیریم، میخواهیم درس بگیریم؛ میخواهیم از حقایق و واقعیات عالم، به برکت هدایت اسلامى، راهمان را پیدا کنیم. درس این است که وقتى یک ملتى عازم و مصمم ایستاد و مقاومت کرد و از درون جوشید و به خداى بزرگ اتکال کرد و در میدان مبارزه، از جان و مال و آبرو دریغ نکرد، ولو آن ملت به قدر حریف پول ندارد، به قدر حریف سلاح ندارد، به قدر حریف پیشرفت علمى نداشته است، جمعیتش نسبت به حریف کم است، یک‌صدم حریف رسانه ندارد، این ملت در بزرگترین مبارزات و سخت‌ترین مبارزات، پیروز خواهد شد.

  چالشهاى ما با استکبار جهانى تمام که نشده است - تمام هم نخواهد شد، عیبى هم ندارد - چالش و زورآزمائى، براى یک ملت ورزش است و او را روزبه‌روز قوى‌تر میکند؛ ما با این چالشها قوى میشویم؛ لیکن باید مراقب بود، فهمید که چالش هست، فهمید که حریف چه کار میخواهد بکند، فهمید که راه مقابله‌ى با حریف چیست. اگر اینها را نفهمیدیم، اگر دچار نفهمى شدیم، اگر دچار راحت‌طلبى شدیم، اگر از بیّنات و واضحات غفلت کردیم، شکست میخوریم؛ خدا که با کسى خویشاوندى ندارد. اگر ایستادید - همچنان که تا امروز ایستاده‌اید - و متکى به خدا و دین خدا بودید، قطعاً پیروز میشوید؛ اما اگر ما نایستیم، اگر به شرائط لازمِ یک مبارزه‌ى با این عظمت توجه نکنیم، خب معلوم است که خداى متعال به ملتهاى تنبل، به ملتهاى سرگرم مسائل حقیر، توجهى نمیکند. لطف خدا، عنایت خدا، پشتیبانى خدا شامل ملتهائى میشود که بایستند، بفهمند، بصیرت داشته باشند، تشخیص بدهند، حرکت کنند.

  یکى از کارهاى اساسى ما، حفظ این اراده و عزمِ معطوف به اطاعت از پروردگار عالم است؛ این شرط اول است. یکى‌اش اتحاد ماست، یکى‌اش تلاش ماست. یکى باید تلاش کند درس بخواند، یکى باید تلاش کند تحقیق کند، یکى باید تلاش کند سازندگى کند، یکى باید تلاش ادارى بکند، یکى باید تلاش تجارى بکند، یکى باید تلاش کند براى اینکه به طور منظم و مرتب راه‌هائى پیدا کند براى پیشرفت کشور؛ هر کسى نوعى تلاش دارد؛ همه باید تلاش کنند. وقتى همه تلاش کردند، همه کار کردند، شکوفائى سریع‌تر میشود، پیشرفت بیشتر میشود، پیروزى قطعى‌تر میشود.

  یکى از راه‌ها، ایجاد وحدت است. اختلافات مضر است. هم اختلافات بین مسئولین مضر است؛ هم بدتر از آن، کشاندن اختلاف میان مردم مضر است. این را من به مسئولین، به رؤساى محترم هشدار میدهم. من از رؤساى قوا حمایت کردم، باز هم حمایت میکنم - مسئولند، باید کمکشان کرد - اما به آنها هشدار میدهم، مراقب باشند. نه اینکه این نامه‌نگارى‌ها خیلى مهم باشد؛ نه، صد تا نامه بنویسند؛ کار خودشان را بکنند، اختلافات را به میان مردم نکشانند، چیزهاى جزئى را مایه‌ى جنجال و هیاهو و استفاده‌ى تبلیغاتى دشمن و خوراک تبلیغاتى رادیوهاى بیگانه و تلویزیونهاى بیگانه نکنند، صد تا نامه بنویسند؛ نامه اهمیتى ندارد. مهم این است که همه‌ى ما بدانیم مسئولیتى داریم، همه‌ى ما بدانیم موقعیت حساسى داریم.

  امروز دشمن به خاطر حوادث شمال آفریقا، به خاطر پیشرفت علمى ایران - البته آنها میگویند پیشرفت هسته‌اى، لیکن دروغ میگویند؛ عمده‌ى مشکل آنها پیشرفت علمى شماهاست - به خاطر تأثیرى که ملت ایران بر روى ملتهاى دیگر گذاشته است، به خاطر این بیدارى اسلامى که پیدا شده، ناراحت و عصبانى است. دشمن احساس شکست میکند، احساس ناکامى میکند؛ لذا ناراحت است. البته ژستى که دولتمردان و دولتزنان آمریکا میگیرند، ژست پیروز است؛ که بله، ما چنین و چنان کردیم؛ لیکن خودشان هم میدانند، دیگران هم میدانند، محافل سیاسى و محافل مطبوعاتى دنیا هم میدانند که قضیه چه خبر است؛ میفهمند که دولت آمریکا در این درگیرى، در این مبارزه‌ى کلان، در این حوادث، شکست خورده؛ خب، ناراحتند.

  آنها هى دنبال اینند که یک کارى پیدا کنند. یکى از کارهاى مهم آنها این است که با روشهاى موذیانه و موریانه‌وار، بین ما اختلاف بیندازند؛ این جزو کارهاى رائج اینهاست، این کار را از قدیم انجام میدادند. البته متبحر و کارشناس کامل این کار، انگلیسى‌هاى خبیثند؛ آنها در زمینه‌ى ایجاد اختلاف، از همه کارشناس‌ترند؛ آمریکائى‌ها پیش آنها شاگردى میکنند، از آنها یاد میگیرند! ایجاد اختلاف از راه‌هاى نفوذ، مثل موشهاى دزد، مثل موریانه، وارد شدن و نفوذ کردن؛ اینها جزو کارهاى متعارف آنهاست. ما باید حواسمان جمع باشد. باید اختلافات به حداقل برسد.

  البته اختلاف نظر، فراوان است؛ هیچ اشکالى هم ندارد - دو نفر مسئولند، رفیقند، اختلاف نظر هم دارند؛ همیشه هم بوده است - اما اختلاف نظر نباید به اختلاف در عمل و اختلاف در برخوردهاى گوناگون، به اختلاف علنى، به گریبانگیرى، به مچگیرى در مقابل چشم مردم منتهى شود؛ چون آن اختلافات آنقدر اهمیت ندارد. یک وقت یک چیزهاى مهمى است، خب مردم باید مطلع شوند؛ اما این اختلافاتى که انسان مى‌بیند بین این حضرات هست، چیزهائى نیست که اینقدر اهمیت داشته باشد که حالا با ادعاهاى گوناگون، ما اینها را بزرگ کنیم، جلوى چشم مردم نگه داریم، به اینها اهمیت بدهیم؛ که اهمیتى هم ندارد. اختلافات را نباید علنى کرد؛ اختلافات را نباید به مردم کشاند؛ احساسات مردم را نباید در جهت ایجاد اختلاف تحریک کرد. از امروز تا روز انتخابات، هر کسى احساسات مردم را در جهت ایجاد اختلاف به کار بگیرد، قطعاً به کشور خیانت کرده.

  خوشبختانه مسئولین کشور، مسئولین زحمتکش و دلسوزى هستند؛ میخواهند براى کشور کار کنند. البته ممکن است غفلتهائى انجام بگیرد، اما نیتها ان‌شاءاللّه نیتهائى است براى کار. امیدواریم ان‌شاءاللّه خداى متعال بر اساس این نیتهاى خوب، به همه اجر بدهد و ملت ایران را در همه‌ى میدانها موفق کند و قطعاً ان‌شاءاللّه خواهد کرد.


توسط : بسیجی |   نظر بدهید
      
<   <<   51   52   53   54   55   >>   >