آیه قرآن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
وصیت شهدا
وصیت شهدا
آمار و اطلاعات

بازدید امروز :16
بازدید دیروز :1
کل بازدید :95663
تعداد کل یاد داشت ها : 335
آخرین بازدید : 103/2/29    ساعت : 7:55 ع

همزمان با ایام شهادت مظلومانه مولی الموحدین حضرت علی ابن ابیطالب علیه السلام مراسم سوگواری و عزاداری آن حضرت با حضور قشرهای مختلف مردم و رهبر معظم انقلاب اسلامی در حسینیه امام خمینی(ره) برگزار شد.
در این مراسم، بعد از نماز ظهر شرکت کنندگان در عزای شهادت جانکاه و مظلومانه مولای متقیان حضرت علی علیه السلام به سوگواری پرداختند.

توسط : بسیجی |   نظر بدهید
      

حدود هزار نفر از دانشجویان دانشگاهها و مراکز آموزش عالی، عصر امروز در نشستی صمیمانه و صریح با رهبر معظم انقلاب، به بیان دیدگاههای جامعه دانشجویی و تبادل نظر درباره موضوعات مختلف علمی، دانشگاهی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی پرداختند.
در این دیدار که از ساعت 5 بعداز ظهر آغاز شد و تا نماز مغرب و عشا ادامه یافت، 12 نفر از نمایندگان تشکلها و انجمن‌های دانشجویی، مسائل مورد نظر، خواسته ها و مواضع خود را بیان کردند.
حضرت آیت الله خامنه ای نیز ضمن پاسخگویی و بیان برخی نکات درباره مسائل مطرح شده، به تبیین نسبت آرمانها با واقعیتها، وظایف جامعه دانشجویی و راههای ایجاد و افزایش نشاط و تحرک حقیقی در دانشگاهها پرداختند.
ایشان با شکرگزاری به درگاه پروردگار به خاطر دیدار با جمع با صفا، صمیمی و پرنشاط دانشجویان، مطالب بیان شده در این دیدار را غالباً پخته، سنجیده و بسیار خوب خواندند و دستگاههای مختلف را به بررسی راههای تحقق پیشنهادهای دانشجویان توصیه کردند.
رهبر انقلاب در پاسخ به دانشجویی که خواستار تبیین معنای «اعتدال» شده بود، خاطرنشان کردند: رئیس جمهور منتخب که این شعار را مطرح کرده است حتماً معنا و مفهوم مورد نظر خود را درباره مقوله اعتدال بیان خواهد کرد.
حضرت آیت الله خامنه ای همچنین با اشاره به سخنان یکی دیگر از دانشجویان درباره برخورد صحیح با دولتِ رئیس جمهور منتخب افزودند: همچنانکه درباره همه دولتها تأکید شده است باید از این دولت نیز حمایت و به آن کمک کرد.
ایشان افزودند: برخی می گویند اگر دولت اینگونه باشد به او کمک و گرنه انتقاد می کنیم. بنده با انتقاد مخالف نیستم اما اولاً انتقاد با عیبجویی فرق دارد، ثانیاً باید ابتدا فرصت کار و تلاش و تحرک داده شود.
حضرت آیت الله خامنه ای کار قوه مجریه را واقعاً سخت و دشوار برشمردند و خاطرنشان کردند: هیچکس نیست که نقطه ضعف نداشته باشد بنابراین نباید توقعات را به قدری بالا برد که از توان منطقی اشخاص خارج باشد.
رهبر انقلاب با اشاره به ضرورت در نظر گرفتن مشکلات و واقعیتهای کشور افزودند: مجموعه نیروهای فعال سیاسی، کاری و دانشگاهی دست به دست هم دهند تا کارها به فضل الهی به پیش برود.
یکی دیگر از دانشجویان از بروز کدورت در میان دانشجویان به علت اختلاف در تحلیل های سیاسی اجتماعی سخن گفته بود.
حضرت آیت الله خامنه ای با تأکید بر پرهیز کامل از تبدیل اختلاف نظرها به کدورت و خصومت گفتند: جداً از دانشجویان عزیز و طرفداران سلایق گوناگون خواهش می کنم که اجازه ندهند «اختلاف نظر در تحلیل و برداشت و تفسیر»، به کینه و دشمنی بیانجامد.
ایشان در همین زمینه افزودند: به توصیه حضرت امام، مانند طلبه ها باشید که در هنگام مباحثه بسیار جدی هستند اما در بقیه اوقات رفیق و دوست و همراه یکدیگرند.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به مباحثی که برخی دانشجویان درباره فتنه 88 مطرح کردند، افزودند: در بررسی آن حوادث تلخ، مسئله اصلی و عمده، قانون شکنی و رفتار غیر نجیبانه‌ ی جماعتی است که در مقابل جریان قانون ایستادند و به ایران عزیز، لطمه و ضربه و خسارت وارد آوردند.
ایشان افزودند: البته در حاشیه و گوشه و کنار یک حادثه ی بزرگ، ممکن است مسائلی روی داده باشد که گاه یک نفر مظلوم یا ظالم واقع شود اما در هر حال نباید مسئله اصلی بخاطر این مسائل گم شود.
ایشان در همین زمینه این سوال اساسی را مطرح کردند که چرا و به چه دلیل مدعیان تقلب در انتخابات 88 برای مواجهه با مسئله، به خیابانها اردوکشی کردند!؟
رهبر انقلاب خاطرنشان کردند: بارها و بارها این سوال را نه در مجامع عمومی بلکه به شکلی که قابل پاسخ دادن باشد مطرح کرده ایم پس چرا جواب نمی دهند، چرا عذرخواهی نمی کنند؟
حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: در جلسات خصوصی می گویند تقلبی رخ نداده بود، پس به چه علت کشور را دچار آن ضایعات کردید و به لبه پرتگاه بردید؟
ایشان با اشاره به اوضاع پرآشوب و خونین برخی کشورهای منطقه خاطرنشان کردند: می دانید اگر در فتنه 88 خدا کمک نمی کرد و گروههای مردمی به جان هم می افتادند کشور به چه روز و روزگاری می افتاد؟ که البته خداوند نگذاشت و ملت هم بصیرت به خرج دادند.
حضرت آیت الله خامنه ای در پاسخ به دانشجویی دیگر «شدت به خرج دادن» را به معنای جدیت و ایستادگی منطقی در بحث، قابل قبول دانستند اما تأکید کردند: اگر منظور از شدت بخرج دادن مخالفتِ همراه با عنف و زور باشد، کاملاً مخالفم.
رهبر انقلاب، نظر یکی دیگر از دانشجویان درباره ضرورت نظارت بر همه قوا و دستگاهها از جمله مجلس، قوه قضاییه و صدا و سیما را تأیید اما خاطرنشان کردند: چگونگی نظارت بر مجلس و دستگاه قضا، مطلب مهمی است که فعالان دانشجویی می توانند روی آن کار پخته کنند و پیشنهاد دهند.
رهبر انقلاب اسلامی در ادامه سخنان خود با بیان چند سوال و پاسخ های آنها، خواستار بحث های دقیق درخصوص این موضوعات، در دانشگاهها شدند.
اولین سؤال: نسبت دانشجو و عنصر انقلابی با آرمانهای انقلاب چیست؟ رهبر انقلاب در پاسخ به این سؤال ابتدا به تبیین آرمانهای انقلاب و رابطه آنها با واقعیات جامعه پرداختند.
حضرت آیت الله خامنه ای همچنین این نکته را متذکر شدند که دسترسی به آرمانهای انقلاب بدون نیرو و نشاط و جسارت و خط شکنی جوان ها امکان پذیر نیست.
ایشان افزودند: بر همین اساس باید نقش جوانان در تحقق آرمانهای انقلاب، جدی گرفته شود زیرا معتقدم جوانها توانایی گره گشایی دارند.
حضرت آیت الله خامنه ای بعد از این مقدمه، به تبیین آرمانهای انقلاب اسلامی پرداختند و گفتند: نظام اسلامی دارای منظومه ای از آرمانها است که باید برای رسیدن به همه آنها تلاش شود اما این آرمانها دارای رتبه بندی و درجات مختلف هستند.
ایشان رسیدن به جامعه ای «عادلانه، پیشرفته و معنوی» را از آرمانهای اصلی و درجه یک نظام اسلامی دانستند و در تشریح آن، خاطرنشان کردند: جامعه عادلانه، جامعه ای است که هم مسئولان عادلانه رفتار کنند و هم مردم نسبت به یکدیگر عدالت داشته باشند، ضمن آنکه این جامعه در عرصه های علمی، سیاسی و تمدنی، پیشرفته و از نظر معنویت نیز سیراب باشد.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه دستیابی به چنین آرمانی قطعاً قابل تحقق است و تاکنون نیز در این مسیر پیشرفتهای خوبی انجام شده، افزودند: چنین جامعه ای برای کشورهای اسلامی و غیراسلامی الگو خواهد بود.
حضرت آیت الله خامنه ای به برخی آرمانهای دیگر نظام اسلامی که در مراتب بعد از این آرمان اصلی قرار دارد اشاره کردند و گفتند: اقتصاد مقاومتی، سلامت در جامعه، صنعت برتر، کشاورزی برتر، تجارت همراه با رونق، علم پیشرو، نفوذ فرهنگی و سیاسی در جهان، همه در منظومه آرمانهای نظام اسلامی قرار دارند و قابل تحقق نیز هستند.
سؤال دومی که رهبر انقلاب اسلامی در جمع دانشجویان مطرح کردند عبارت بود از «نسبت آرمانها با واقعیات؟»
حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: به عنوان مثال تحریم ها یک واقعیت است و از طرف دیگر پیشرفت اقتصادی یکی از آرمانهای انقلاب است اکنون سؤال این است که پیشرفت اقتصادی با واقعیتی همچون تحریم چگونه امکان پذیر است.
ایشان تأکید کردند: در موضوع نسبت آرمانگرایی با واقعیات، ما هم آرمانگرایی را کاملاً تأیید می کنیم و هم دیدن واقعیات را.
رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: آرمانگرایی بدون دیدن واقعیات، به خیالپردازی و توهم منجر خواهد شد البته باید میان واقعیات و آنچه که تلاش می شود بعنوان واقعیات القاء شود، تفاوت قائل شد.
ایشان یکی از روشهای معمول در جنگ روانی را القاء واقعیت های غیرواقعی خواندند و تأکید کردند: یکی از کارکردهای بصیرت این است که انسان واقعیات را آنطور که هست، ببیند و دچار اشتباه نشود.
رهبر انقلاب اسلامی یکی دیگر از شگردهای جنگ روانی را بزرگنمایی بیش از حد برخی واقعیات و نادیده گرفتن واقعیات دیگر دانستند و گفتند: بعنوان نمونه، یکی از واقعیات این است که بخشی از نخبگان از کشور خارج می شوند اما در کنار آن، واقعیت دیگری وجود دارد که «افزایش چشمگیر دانشجویان نخبه» است، اما در تبلیغات، واقعیت اول بزرگنمایی می شود و واقعیت دوم به هیچ وجه گفته نمی شود.
حضرت آیت الله خامنه ای در نتیجه گیری این بحث تأکید کردند: فعال دانشجویی آرمانخواه که واقعیات را هم می بیند، در هیچ شرایطی، چه هنگام پیروزیهای شیرین و چه هنگام هزیمت های تلخ، دچار احساس انفعال و یأس و بن بست نمی شود زیرا در آرمانخواهی صحیح و واقع بینانه، بن بست وجود ندارد.
رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: توقع من از دانشجویان عزیز این است که همواره و در هر شرایطی، با نگاه واقع بینانه به دنبال آرمانها باشند.
حضرت آیت الله خامنه ای سؤال سوم خود را اینگونه مطرح کردند: «رابطه تکلیف مداری با دنبال نتیجه بودن چیست؟» ایشان در پاسخ به این سؤال به جمله معروف امام خمینی (ره) که می فرمودند: «ما به دنبال تکلیف هستیم»، اشاره کردند و افزودند: آیا این جمله بدین معنا است که امام با وجود آن سختی ها و زحماتی که سالها متحمل شده بودند، دنبال نتیجه نبودند؟ قطعاً چنین چیزی صحیح نیست.
رهبر انقلاب اسلامی گفتند: تکلیف گرایی صحیح آن است که انسان در راه رسیدن به نتیجه مطلوب براساس تکلیف عمل و از کارهای ضدتکلیف و نامشروع پرهیز کند.
حضرت آیت الله خامنه ای تأکید کردند: انسانی که برای رسیدن به نتیجه براساس تکلیف عمل می کند، اگر به نتیجه مطلوب هم نرسد، احساس پشیمانی و خسارت نمی کند.
ایشان در جمع بندی این موضوع گفتند: تکلیف گرایی هیچ منافاتی با دنبال نتیجه بودن، ندارد.
رهبر انقلاب اسلامی سپس به موضوع «ضرورت وجود شور و نشاط در دانشگاهها» پرداختند.
حضرت آیت الله خامنه ای خاطرنشان کردند: این شور و نشاط باید در محیط دانشگاه و در بخش های مختلف علمی، اجتماعی و سیاسی نمود پیدا کند.
ایشان، دانشگاه را محیط جستجوگر در زمینه مسائل کلان کشور و مسائل مختلف سیاسی دانستند و افزودند: بحث و تحلیل و فهم درست مسائل مختلف داخلی و بین المللی یکی از راههای ایجاد شور و نشاط در دانشگاهها است.
رهبر انقلاب اسلامی، شناخت مسائل اصلی و تفکیک آنها از مسائل فرعی و سرگرم نشدن به مسائل غیراولویت دار را یکی دیگر از زمینه های شور و نشاط در دانشگاهها، بیان کردند.
ایشان خاطرنشان کردند: محیطهای دانشجویی می توانند با بحثهای پرنشاط و تحرک آفرین، مسئولان کشور را در اولویت بندی صحیح مسائل کمک کنند.
رهبر انقلاب در تبیین مصادیقی که می تواند در دانشگاهها دستمایه بحثهای حقیقی نشاط آفرین قرار گیرد به موضوع حماسه اقتصادی اشاره کردند.
ایشان افزودند: حماسه اقتصادی از جمله مسائل سرنوشت سازی است که دانشجویان می توانند با بررسی عمیق حدود و راهکارهای آن به پیشرفت کشور، کمک بزرگی کنند.
حضرت آیت الله خامنه ای خاطرنشان کردند: البته حماسه اقتصادی، مسئله ای نیست که ظرف چند ماه نتیجه دهد بلکه یک حرکت بلندمدت است که باید در سال جاری شروع شود.
ایشان اقتصاد مقاومتی و سبک زندگی را از دیگر موضوعات واقعی برشمردند که بررسی ابعاد و زوایای آنها می تواند خون تازه ای در پیکره محیطهای دانشجویی و دانشگاهی جاری سازد.
رهبر انقلاب اسلامی، با دعوت از محیطهای دانشجویی برای بررسی عمیق «بیداری اسلامی» و فراز و نشیبهای آن در کشورهای منطقه تأکید کردند: بیداری اسلامی پدیده بسیار مهمی است که با آنتی تزهای استکباری از بین نمی رود.
ایشان با اشاره به حوادث جاری در برخی کشورهای منطقه افزودند: این حوادث نشان می دهد که عمق بیداری اسلامی در این کشورها وجود دارد اما به علت اینکه مسائل خوب مدیریت نشد و ناشیگری کردند امروز اوضاع کشور بزرگ مصر، بسیار دردناک شده است.
حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: تشکلها و محیطهای دانشجویی با بحثهای عمیق درباره «روند بیداری اسلامی، خاکریز طولانی استکبار در مقابل این پدیده، اشتباهات صورت گرفته در کشورهای منطقه و مقایسه حوادث آنها با روند استقرار و استمرار جمهوری اسلامی در ایران»، به کشور و ملت خدمت خواهند کرد.
رهبر انقلاب بررسی و تبیین عمق راهبردی نظام اسلامی را از دیگر موضوعاتی دانستند که می تواند به تحرک و نشاط فکری دانشگاهها کمک کنند.
ایشان خاطرنشان کردند: نگاه واقع بینانه به اوضاع منطقه نشان می دهد برخی موضوعات مایه استحکام نظام اسلامی و نشان دهنده عمق راهبردی و استراتژیک جمهوری اسلامی هستند.
حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: هدف از سخنان صریح امام خمینی درباره هسته های انقلابی خارج از کشور، تشکیل این عمق استراتژیک بود که امروز استکبار با دستپاچگی سعی در مبارزه با آن را دارد اما بجایی نخواهد رسید.
رهبر انقلاب تلاش دشمنان اسلام برای ایجاد اختلاف و دشمنی میان شیعه و سنی را خاطرنشان کردند و افزودند: شیعه را در نقاط مختلف می کوبند چرا که تصور می کنند شیعیان پایگاه طبیعی جمهوری اسلامی اند اما دشمنان نمی دانند که در بسیاری از کشورها، برادران اهل سنت با شدت بیشتری از نظام اسلامی دفاع می کنند.
رهبر انقلاب در جمع بندی این بخش از سخنانشان خطاب به جامعه دانشجویی تأکید کردند: «مسائل سیاسی – اجتماعیِ ناظر به واقعیات زندگی» می تواند نشاط و تحرک دانشگاهها را موجب شود و نتیجه مباحث را به عنوان فرآورده های علمی در اختیار مسئولان قرار دهد.
حضرت آیت الله خامنه ای در ادامه سخنانشان، تلاش علمی را صحنه دیگری برای افزایش نشاط حقیقی در دانشگاهها دانستند.
ایشان افزودند: نیاز علمی از نیازهای اساسی و درجه یک کشور است و باید تلاش کنیم روند پیشرفتهای ده سال اخیر، بطور مضاعف ادامه یابد.
رهبر انقلاب، پیشرفت های علمی را گره گشای مشکلات اقتصادی – سیاسی و اجتماعی برشمردند و تأکید کردند: کار و پیشرفت علمی در دانشگاهها و در کشور باید بصورت جهادی انجام شود.
ایشان دانشجویان را به افزایش ارتباط با اساتید ارزشی و مکتبی، گسترش روابط با «مراجع فکریِ مورد اعتماد و سالم» و تقویت مطالعات فکری فراخواندند.
در این دیدار قبل از سخنان رهبر معظم انقلاب 12 نفر از دانشجویان به نمایندگی از تشکلها و انجمن های علمی – فرهنگی –قرآنی و سیاسی دانشگاهها، دیدگاههای خود را درباره مسائل مختلف بیان کردند.
آقایان:
-    ابوالفضل چمندی – از اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان
-    سهیل عظیمی – به نماینده گی از فعالان قرآنی
-    مصطفی دینی – از انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران
-    احمد مداحی – نماینده بسیج دانشجویی
-    محمد رضایتی – از اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل
-    مهدی زینالو – نخبه علمی
-    علی محمدزاده – نماینده ی جنبش عدالتخواه دانشجویی
-    امین عباسی – نماینده تشکلهای اسلامی دانشگاه آزاد اسلامی
-    مصطفی صادقی فر – نماینده دفتر تحکیم وحدت
-    محمد مهدی کرامتی – نخبه علمی و دانشجوی دکترا
-    حمیدرضا صالحیان – نماینده گروههای جهادی دانشجویی
-    و خانم فرزانه فرشید نیک – به نمایندگی از انجمن های علمی
دانشجویانی بودند که در این دیدار دیدگاههای خود را مطرح کردند.
محورهای اصلی سخنان نمایندگان تشکلهای دانشجویی به این شرح است:
-    محکوم کردن فضاسازی برخی جریانها برای تطهیر فتنه گران سال 88 و حامیان آنها
-    انتقاد از تلاش برخی افراد و جریانها برای زیر سؤال بردن خدمات دولت
-    لزوم تبیین دقیق و روشن مقوله «اعتدال» از جانب رئیس جمهور منتخب
-    ضرورت ایجاد اندیشکده های اسلامی بمنظور عملی شدن کرسی های آزاداندیشی
-    وجود فضای عقلانی، علمی، پرنشاط و آزاد در دانشگاهها
-    هوشیاری در قبال طرح موضوع «مذاکره با امریکا» به بهانه لزوم حل مشکلات اقتصادی و شکستن تحریم ها
-    انتقاد از نگاه نادرست، صوری و فرمایشی به کرسی های آزاداندیشی
-    ضرورت نگاه صحیح به اسلامی کردن دانشگاهها
-    ایجاد بستر لازم برای فعالیت تشکل ها و کانونهای دانشجویی با سلایق مختلف و دیدگاههای انتقادی
-    پیشنهاد تشکیل دانشگاه «تربیت معلم و استاد قرآن کریم»
-    نگارش دروس معارف متناسب با رشته های تحصیلی در دانشگاهها
-    انتقاد از فرصت سوزی و ظلم عظیم به نظام، انقلاب و مردم در جریان فتنه 88 و محکوم کردن برخی تلاشها برای تطهیر فتنه سازان
-    اهمیت تعریف چارچوبهای نظری گفتمان امام خمینی به عنوان شاخص حرکت صحیح سیاسی – اجتماعی – اقتصادی و فرهنگی
-    لزوم حفظ و تقویت فضای آرام و به دور از سیاست زدگی در دانشگاهها در جهت ادامه حرکت پرشتاب و جهش های علمی کشور
-    گلایه از عدم حضور مسئولان در دانشگاهها
-    نظارت موشکافانه، نقادانه و منصفانه جریانهای دانشجویی بر عملکرد دولت یازدهم همچون دولتهای قبلی
-    ضرورت تبیین مرزهای تکلیف گرایی و نتیجه گرایی
-    اهمیت پرهیز از نگاههای جناحی و سیاسی در انتخاب وزیر جدید علوم
-    اثبات مجدد سلامت نظام انتخاباتی کشور در انتخابات خرداد 92 و روشن شدن دروغهای عناصر فتنه گر
-    گلایه از نبود نگاه عادلانه رسانه ای نسبت به مسائل و مشکلات مناطق مختلف کشور بویژه مناطق محروم
-    اهمیت نگاه جامع و متوازن به بخشهای خصوصی، تعاونی و دولتی
-    استفاده از ظرفیت های تشکلهای مردمی یا همان دیپلماسی عمومی در سیاست خارجی
-    انتقاد از نگاههای صوری و ویترینی برخی دستگاهها به فعالیتهای فرهنگی
-    انتقاد از خودداری برخی قوا، نهادها و دستگاهها از پاسخگویی و شفاف سازی
-    ضرورت توجه شورای نگهبان به تبیین شفاف ملاک های احراز صلاحیت
-    آسیب شناسی رفتار انتخاباتی برخی جریانها و شخصیت ها در انتخابات ریاست جمهوری
-    لزوم تدوین چارچوب های نظارت ساختار یافته بر قوا و دستگاهها
-    ضرورت حاکم شدن گفتمان قانونگرایی بر تمام اجزای کشور و اجرای بدون کم و کاست قانون اساسی
-    لزوم نقش دادن به مردم در جهت تحقق حماسه اقتصادی، همانند نقش آفرینی برجسته در حماسه سیاسی و اجرای دقیق اصل 44 قانون اساسی
-    گلایه از برخورد تبعیض آمیز با برخی تشکل های دانشجویی، در دانشگاهها
-    ضرورت تبیین مختصات فضای با نشاط در دانشگاهها بمنظور جلوگیری از برخوردهای سلیقه ای
-    لزوم بازنگری جدی در منابع ترجمه ای علوم انسانی و زمینه سازی برای تولید علم بومی
-    اهمیت نوسازی ادبیات گفتمان انقلاب اسلامی بمنظور فراگیرتر شدن آن در میان قشرهای مختلف مردم
-    ضروت تدوین طرحی جامع برای تأمین و ساماندهی منابع مالی دانشگاهها
-    بهره گیری از ظرفیت دانشجویی در سطوح مختلف مدیریت کشور
-    توجه بیشتر به هنر اسلامی و متخصصان برخوردار از مبانی دینی در جهت عینیت یافتن سبک زندگی اسلامی
-    برکات فراوان اردوهای جهادی نظیر کادرسازی و نخبه پروری فرهنگی
-    ضرورت توجه بیشتر به روستاها و مناطق محروم و پیشنهاد راه اندازی شبکه تلویزیونی روستا
-    لزوم تشکیل نهاد صنفی و غیردولتی برای بهره مندی و حمایت از حرکتهای جهادی


توسط : بسیجی |   نظر بدهید
      

حسینیه‌ی امام خمینی (رضوان‌الله‌علیه) در شب میلاد کریم اهل بیت، امام حسن مجتبی علیه‌السّلام میزبان اهالی فرهنگ و هنر، استادان زبان و ادب فارسی و شعرای پیشکسوت و جوان کشور و جمعی از شاعران پارسی‌گوی افغانستان و تاجیکستان و هندوستان بود.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی در این دیدار، با اشاره به حرکت مستمرّ و رو‌به‌جلو و پیشرفت‌های قابل توجه در شعر کشور، خاطرنشان کردند: شعر یکی از برجسته‌ترین هنرهاست و هنرمندان شاعر مسئولیت سنگینی در قبال مسائل اصلی کشور و حرکت عظیم تاریخی و الهام‌بخش انقلاب اسلامی دارند که باید این هنر بسیار فاخر و کهنه‌نشدنی را در خدمت انجام این مسئولیت‌های بزرگ قرار دهند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای «احساسات بشری»، «دلتنگی‌ها» و «اندیشه و حکمت شاعر» را سه فصل تشکیل‌دهنده‌ی شعر خواندند و افزودند: بیان احساسات شاعرانه و عاشقانه و همچنین بیان دلتنگی‌ها از آن‌چه در زندگی جاری وجود دارد، دو بخش از شعر است که به رسمیت شناخته می‌شود، اما نباید با افراط در این دو بخش، حکمت و اندیشه در شعر نادیده گرفته شود.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به شعر برجستگان و بزرگان شعر و ادب فارسی نظیر سعدی و حافظ و صائب گفتند: در سروده‌های این شاعران بزرگ، بیان احساسات و دلتنگی‌ها وجود دارد، اما «حکمت و اندیشه» نیز در سراسر اشعار آنان گسترده است و در واقع اندیشه‌ی حکیمانه است که شعر و شاعر را به قله می‌رساند.
ایشان تأکید کردند: گنجاندن معارف اسلامی، سبک زندگی اسلامی، اندیشه‌ی حکیمانه و مسائل لازم برای آموختن به انسان‌ها نباید در شعر مورد غفلت قرار گیرد.
رهبر انقلاب اسلامی شاعر را در مواجهه با مسائل جامعه‌ی دارای مسئولیت دانستند و افزودند: امروز حرکت عظیم تاریخی ملت ایران الهام‌بخش مجموعه‌های بزرگ بشری است و مسأله‌ی انقلاب اسلامی و ایستادگی در برابر نظام سلطه‌ی بین‌المللی و زورگویی‌های جهانی می‌بایست در شعر شاعران ظهور و بروز داشته باشد.
رهبر انقلاب جهاد هشت‌ساله در دوران دفاع مقدس، جهاد برای بنای جامعه اسلامی، جهاد در زمینه‌ی اصلاح سبک زندگی، جهاد استحکام‌بخشیدن به ساخت قدرت ملی و مسائلی از قبیل بیداری اسلامی و فلسطین را از دیگر موضوعات مهم خواندند که باید در شعر شاعران تجلی پیدا کند.
توصیه‌ی آخر حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به جامعه شعر کشور توجه ویژه به شعر کودک و نوجوان بود.
ایشان شعر کودک را که متضمن مفاهیم حکمت اسلامی و سیاسی باشد، از موضوعات مهم و ضرورت‌های عرصه‌ی شعر خواندند و خاطرنشان کردند: در کنار پرورش استعدادهای جوان لازم است حکمت اسلامی و ایرانی در اشعار فارسی گنجانده شود.

قبل از بیانات رهبر انقلاب اسلامی، تعدادی از شعرا سروده‌های خود را با مضامین اخلاقی، دینی، آیینی، سیاسی، انقلابی و اجتماعی قرائت کردند.
در ابتدای این دیدار نیز، شاعران در فضایی صمیمانه، با رهبر انقلاب از نزدیک گفت‌وگو کردند.
حاضران همچنین نماز جماعت مغرب و عشاء را به امامت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای اقامه کردند و روزه‌ی خود را همراه با ایشان گشودند.

توسط : بسیجی |   نظر بدهید
      
1392/05/07نسخه قابل چاپ

چه عواملی موجب ضعف تحلیل در جامعه امیرالمؤمنین (ع) شد؟

21 رمضان سال 40 ه.ق، امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام در اثر ضربه‌ی شمشیر ابن ملجم مرادی به شهادت می‌رسند. اگرچه ابن ملجم از خوارج بود، اما تمام جبهه‌ی مقابل حضرت خوارج نبود. «امیرالمؤمنین با سه گروه روبه‌رو شد: قاسطین، ناکثین و مارقین؛ آن کسانى که ظلم کردند، آن کسانى که بیعت را شکستند، آن کسانى که از دین خارج شدند.» سؤال این‌جا است که چرا جامعه‌ی معاصر حضرت و حتی برخی اصحاب ایشان در این رویارویی اشتباه کردند؟ رهبر انقلاب، «ضعف تحلیل» را دلیل این امر می‌دانند: «اگر ملتى قدرت تحلیل خودش را از دست بدهد، فریب و شکست خواهد خورد ... اصحاب امیرالمؤمنین، آنهایى که دل او را خون کردند، همه مغرض نبودند؛ اما خیلى از آنها -مثل خوارج- قدرت تحلیل نداشتند ... شاخص را گم مى‌کردند.» در گفت‌وگویی با حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر محسن الویری، عضو هیأت علمی دانشگاه باقرالعلوم علیه‌السلامبه بررسی دلایل و تأثیرات «ضعف تحلیل» در جامعه‌ی معاصر حضرت امیر علیه‌السلام پرداختیم.

* در این گفت‌وگو می‌خواهیم به میزان قدرت تحلیل نزد اصحاب و جامعه‌ی امیرالمؤمنین بپردازیم. اما می‌خواهیم با این سؤال شروع کنیم که به نظر شما نسبت بین دین‌داری و قدرت تحلیل پدیده‌های سیاسی و اجتماعی چیست؟ یعنی آیا می‌توان دین‌دار بود ولی تحلیل نداشت یا خیر؟ لزوماً دین‌داری همراه با قدرت تحلیل است؟
اگر قرار است دین نسبت به مسائل معنوی و عبادی و پرسش‌های اندیشه‌ای و نگاه انسان به عالم هستی پاسخ داشته باشد و هم‌چنین درباره‌ی چگونگی زیست اجتماعی و سیاسی انسان نظر بدهد، دین‌دار نیز باید به تبعیت از آن نسبت به همه‌ی این موارد موضع داشته باشد. بنابراین از جنبه‌ی نظری می‌توانیم بگوییم که دین‌داری کامل به همه‌ی این ابعاد انسان توجه دارد.

در عمل اما می‌دانیم که همه‌ی انسان‌ها از ظرفیت‌های یکسان برای عمل به آموزه‌های دینی برخوردار نیستند؛ همان‌طور که انسان‌ها در زندگی اجتماعی غیر دینی استعدادها و توانایی‌های مختلف دارند در مسأله‌ی دین‌داری نیز همین‌طور است و همه از استعداد یکسان برخوردار نیستند.
خوارج از گروه‌هایی هستند که حضرت به کرات درباره‌شان سخن گفته‌اند و از عدم بینش صحیح آنها گلایه کرده‌اند. در خطبه‌ی 35 نهج‌البلاغه بیان می‌کنند که سرپیچی کردن از کسی که خیرخواه و دوستدار شماست و عالم و آگاه است و تجربه دارد موجب حسرت شما خواهد شد. همین‌طور هم شد و پشیمانی در ماجرای حکمیت اتفاق افتاد.

این تفاوت ظرفیت انسان‌ها سبب می‌شود که همه‌ی دین‌داران الزاماً از درک سیاسی و اجتماعی یکسان برخوردار نباشند. باید بین دو مفهوم تمایز قائل شویم؛ این باور که کسی می‌تواند دین‌دار باشد و از اساس بگوید که من با این مسأله‌ی اجتماعی کاری ندارم، این حرفی کاملاً نادرست است. این همان جدایی دین از سیاست و همان سکولاریسم است. انسان باید موضع داشته باشد. اما این‌که همه‌ی انسان‌ها از قدرت تحلیل یکسانی برخوردار باشند، این‌طور نیست. برخی اصلاً استعداد این کار را ندارند، برخی استعداد دارند، اما علاقه‌ای ندارند؛ برخی استعداد و علاقه دارند، ولی به هر دلیلی این کار برای آن‌ها اولویت ندارد. عده‌ای هم هستند که از سر وظیفه‌ناشناسی در این زمینه کوتاهی می‌کنند.

من به خاطر دارم در سال‌های اوایل پیروزی انقلاب، توفیق داشتم خدمت یکی از علمای بزرگ اخلاقی در تهران می‌رسیدم. اما این احساس را داشتم که ایشان نسبت به مسائل سیاسی و دفاع مقدس و امام قدس‌سره، آن‌گونه که ما انتظار داشتیم در صحنه نبود و حرف نمی‌زد. البته در حاشیه در صحبت‌های خود گاهی اوقات اشاراتی داشتند اما توقع ما بیشتر بود. خدمت آیت‌الله مهدوی کنی رسیدم و کسب مشورت کردم و گفتم که ایشان از نظر اخلاقی خیلی مؤثر هستند اما اهل موضع‌گیری و تحلیل نیستند. ما چکار کنیم؟ برویم یا نرویم؟ ایشان فرمودند که این دو نکته را تفکیک کنید یعنی بروید از محضرشان بهره‌مند شوید اما اختیار خود را دست ایشان ندهید و انتظار بینش همه‌جانبه را نداشته باشید.
 
* پس این عدم داشتن تحلیل مناسب در بین بزرگان دین‌دار و خواص هم می‌تواند اتفاق بیفتد؟
بله؛ شما ببینید افرادی مثل امام قدس‌سره جامعیت در همه‌ی جنبه‌های علمی، اخلاقی، فلسفی، عرفانی، فقهی و اصولی داشتند و در صحنه حضور داشتند. به همین خاطر رهبر معظم انقلاب هم بارها فرمودند که امام قدس‌سره را همه قبول دارند و امام قدس‌سره یک شاخص است. شاخص از این نظر بود که کسی که میل عرفانی دارد گمشده‌ی خود را در امام قدس‌سره پیدا می‌کند؛ کسی که گرایش سیاسی دارد گمشده‌ی خود را در امام قدس‌سره می‌یابد؛ کسی که گرایش فلسفی دارد، گمشده‌ی خود را در امام قدس‌سره مشاهده می‌کند؛ کسی که پایبند فقه است هم گمشده‌ی خود را در وجود حضرت امام قدس‌سره می‌یابد. شاخص بودن امام بر همین مبنا است. امام قدس‌سره یک دین‌داری تمام‌عیار و همه‌جانبه داشتند.

اما از طرفی هم -که من نمی‌خواهم کسی را محکوم به سوء نیت کنم- افرادی وجود دارند که گاهی از سر ناتوانی و گاهی از سر عدم علاقه و گاهی از سر عدم تشخیص اولویت و... این بی‌تحلیلی یا تحلیل نادرست برایشان اتفاق می‌افتد. ما دین‌داری‌هایی را که در آن‌ها بینش سیاسی وجود نداشته باشد دین‌داری ناقص می‌دانیم.
 
* اما به هر حال فقدان تحلیل و بینش درست، ممکن است به جریان حق ضربه بزند؟
بله؛ حتماً این‌طور است. به همین خاطر حتی آن‌هایی که خودشان بینش ندارند، نیازمند یک راهبر هستند تا در مسیر درست حرکت کنند. ما باید بکوشیم تا نسبت به مسائل جامعه‌ی خود حساس باشیم. پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌فرماید اگر کسی شب را صبح کند و اهتمام به امور مسلمین نداشته باشد «لیس بمسلم»، یعنی او مسلمان نیست. یا جایی فرمودند: «العالم بزمانه لا تهجم علیه اللوابس» این شبهات و اندیشه‌های رنگارنگ و گوناگون بر کسی که زمان‌شناس باشد هجوم نمی‌آورد. جایی دیگر فرمودند عالم در برابر بدعت‌ها باید علم خویش را اظهار کند، خوب باید بدعت‌ها و علم دین را بشناسد تا بتواند علمش را اظهار کند. بنابراین بی‌تردید عدم بینش درست، پیامدهایی دارد.
حضرت این مطلب را مطرح می‌کنند که مردم به جایی رسیدند که حق و باطل را در هم آمیخته می‌بینند. می‌فرمایند که ما اکنون در زمانه‌ای زندگی می‌کنیم که مردم به حیله و نیرنگ، زیرکی می‌گویند؛ نیرنگ را کیاست می‌دانند و جاهلان را اهل تدبیر می‌خوانند.

در جایی حضرت آقا می‌فرمایند افرادی که در کنار حضرت امیر علیه‌السلام بودند و بعضاً مشکلاتی هم برای ایشان به وجود آوردند، این‌ها لزوماً افراد غیردین‌دار و غیر مؤمن نبودند اما قدرت تحلیل نداشتند؛ این مسأله در چه برهه‌هایی و به چه شکلی به روند کاری که حضرت امیر علیه‌السلام پیش می‌بردند ضربه زد؟
امیرالمؤمنین علیه‌السلام در تمام مقاطع زندگی، پس از رحلت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله تا لحظه‌ی شهادت، با این مسأله روبرو بودند. در تمام این دوره‌ها ما رد پایی از این را می‌بینیم که فهم و تحلیل درست نداشتن مردم چطور پیامدهایی منفی را برای آن حضرت ایجاد کرد.

مشهور است که معمولاً در دوران خلافت امیرالمؤمنین علیه‌السلام سه رویداد بزرگ یعنی جنگ‌های جمل و صفین و نهروان را به عنوان رویدادهای زمان حضرت ذکر می‌کنند، اما یک رویداد چهارم به نام «غارات» داریم. اهمیت پدیده‌ی غارات اتفاقاً به نظر بنده بیشتر از موارد قبلی است، چون این مسأله بود که نهایتاً جامعه را به این سمت‌وسو که خلافت به دست معاویه بیفتد سوق داد. ما در هر چهار رویداد شاهد هستیم که چطور ضعف بینش‌ها و تحلیل‌ها همواره مثل یک ریسمانی دست و پای امیرالمؤمنین علیه‌السلام را می‌بندد و مانع از این می‌شود که حضرت بتوانند کار خود را انجام دهند.

مثلاً در ماجرای جنگ جمل می‌بینیم که اطرافیان امیرالمؤمنین علیه‌السلام، آن حضرت را از مواجهه با اصحاب جمل بازداشتند و به آن حضرت توصیه می‌کردند که شما خودتان را با افرادی مانند طلحه و زبیر درگیر نکنید. در خطبه‌ی ششم نهج‌البلاغه امیرالمؤمنین علیه‌السلام به این موضوع پرداخته‌‌اند. حضرت در این خطبه می‌فرمایند که «وَ اللَّهِ لَا أَکُونُ کَالضَّبُعِ تَنَامُ عَلَى طُولِ اللَّدْمِ حَتَّى یَصِلَ إِلَیْهَا طَالِبُهَا وَ یَخْتِلَهَا رَاصِدُهَا» یعنی من مثل کفتاری نیستم که همین‌طور آهنگی خوانده شود و به خواب برود و فریب بخورد. بعد از جنگ جمل هم می‌بینیم که آن حضرت در چندین جا این سخن را در مذمت مردم بصره بر زبان می‌آورند که فریب طلحه و زبیر را خوردند و در کنار آن‌ها ماندند. امیرالمؤمنین از ضعف تحلیل و بینش مردم شکایت می‌کنند که این جهل بینش شما سبب شد که این جنگ به پا شود.

ما همین بحث را در جنگ صفین مشاهده می‌کنیم. در این جنگ هم امیرالمؤمنین علیه‌السلام چندین جا شکایت و گله دارند، از جمله وقتی که نخستین نشانه‌های ورود سپاهیان معاویه به مرزهای حکومت حضرت پدیدار شد، آن عبارت معروف «یَا أَشْبَاهَ الرِّجَالِ وَ لَا رِجَالَ» را گفتند که بخشی از خطبه‌ی 41 نهج‌البلاغه است. حضرت فرمودند نام شما مرد است اما سیرت شما مردانه نیست. همچنین در خطبه‌ی 27 نهج‌البلاغه بیان می‌کنند «حُلُومُ الْأَطْفَالِ وَ عُقُولُ رَبَّاتِ الْحِجَالِ» اندیشه‌های شما اندیشه‌هایی کوتاه مانند خردسالان است و عقل‌های شما عقل‌های کمی است. این بیان ایشان خطاب به مردم کوفه است که آن‌ها را برای حضور در مقابل سپاهیان معاویه فرا می‌خوانند.

حضرت در جای دیگری در خطبه‌ی 41 نهج‌البلاغه که مربوط به جنگ صفین است این مطلب را مطرح می‌کنند که مردم به جایی رسیدند که حق و باطل را در هم آمیخته می‌بینند. حضرت می‌فرمایند که ما اکنون در زمانه‌ای زندگی می‌کنیم که مردم به حیله و نیرنگ، زیرکی می‌گویند. «وَ لَقَدْ أَصْبَحْنَا فِی زَمَانٍ قَدِ اِتَّخَذَ أَکْثَرُ أَهْلِهِ اَلْغَدْرَ کَیْساً»؛ مردم نیرنگ را کیاست می‌دانند؛ «وَ نَسَبَهُمْ أَهْلُ الْجَهْلِ فِیهِ إِلی حُسْنِ الْحِیلَةِ» و جاهلان را اهل تدبیر می‌خوانند. این جا هم حضرت به صراحت از این‌که مردم قدرت تشخیص و تحلیل ندارند گله دارند.
خوارج هم از گروه‌هایی هستند که حضرت به کرات و فراوان درباره‌شان سخن گفته‌اند و از عدم بینش صحیح آنها گلایه کرده‌اند. از جمله در خطبه‌ی 35 نهج‌البلاغه بیان می‌کنند که «فَإِنَّ مَعْصِیَةَ اَلنَّاصِحِ اَلشَّفِیقِ اَلْعَالِمِ اَلْمُجَرِّبِ تُورِثُ اَلْحَسْرَةَ» سرپیچی کردن و سر باز زدن از کسی که خیرخواه و دوستدار شماست و عالم و آگاه است و تجربه دارد موجب حسرت شما خواهد شد. همین‌طور هم شد و پشیمانی در ماجرای حکمیت اتفاق افتاد. در ادامه می‌فرمایند: «قَدْ کُنْتُ أَمَرْتُکُمْ فِی هَذِهِ اَلْحُکُومَةِ أَمْرِی»؛ من راه را به شما نشان دادم، اما شما به مثابه یک انسان جفاکار با من مخالفت کردید.


* پدیده‌ی غارات را که اشاره کردید توضیح می‌دهید؟
ابو اسحاق محمد بن ثقفی متوفی 283 کتابی به نام «الغارات» دارد که مربوط به ماجرای غارات یعنی مجموعه حملاتی که بعد از ماجرای صفین و حکمیت به سرزمین‌های تحت حکومت حضرت شده است می‌باشد. معاویه افرادی را می‌فرستاد که به منازل و اموال مؤمنین در این سرزمین‌ها حمله می‌کردند و هدف آن‌ها اثبات ناتوانی امیرالمؤمنین علیه‌السلام در اداره‌ی جامعه و سوق دادن مردم به سوی معاویه بود. مهم‌ترین این حملات را فردی به نام بُسر بن‌ابی ارطاة انجام داد که شهر را غارت می‌کرد و برمی‌گشت و جنایات زیادی انجام می‌داد. امیرالمؤمنین علیه‌السلام وقتی در خطبه‌ی 25 به ماجرای بسر بن‌ابی ارطاة اشاره می‌کنند می‌فرمایند: «أُنْبِئْتُ بُسْراً قَدِ اطَّلَعَ الْیَمَنَ» شنیده‌ام که بسر به یمن حمله کرده است؛ «وَإِنِّی وَاللهِ لأظُنُّ أَنَّ هؤُلاءِ الْقَوْمَ سَیُدَالُونَ مِنْکُمْ بِاجْتِمَاعِهمْ عَلَى بَاطِلِهمْ، وَتَفَرُّقِکُمْ عَنْ حَقِّکُم» حضرت می‌فرمایند که من پیش‌بینی می‌کنم که این جماعت آینده را در دست خواهند گرفت؛ به خاطر این‌که در مسیر باطل خود هم‌گرا و منسجم هستند و وحدت دارند، اما شما در مسیر حقی که قرار دارید واگرا و غیر منسجم هستید. حضرت ادامه می‌دهند که «وَبِمَعْصِیَتِکُمْ إِمَامَکُمْ فی الْحَقِّ» شما در مقابل امام حق خود نافرمانی و سرپیچی می‌کنید؛ تبعیت و تابعیت ندارید؛ ولی آن‌ها امام باطل خود را که آن‌ها را به جهنم خواهد برد اطاعت می‌کنند و تابع او هستند: «وطاعتهمْ إمامهُمْ فی الباطل»
 
* به نظر شما علت این بی بصیرتی و نداشتن تحلیل درست از وقایع چه بوده است؟
به چندین دلیل و نکته می‌شود اشاره کرد؛ نخست این‌که بعد از رحلت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله تا روی کارآمدن امیرالمؤمنین علیه‌السلام یک اندیشه‌ی مبرا از جهل و خطا و برخوردار از عصمت بر جامعه‌ی دینی حاکم نبود. وقتی که انتقال درست اطلاعات دینی به مردم صورت نگیرد، در چنین فضایی هرچیزی امکان دارد رخ بدهد. در پرتو نور است که می‌توان تشخیص درست داشت، اگر نور نباشد، خیلی چیزها در همدیگر آمیخته می‌شوند و خیلی از گوهرها سنگریزه جلوه می‌کنند و خیلی از سنگریزه‌ها گوهر جلوه خواهند کرد. در این خلأ 25 ساله، اندیشه‌های نادرستی در میان مردم رواج یافت و این افکار ذره ذره رشد کرد. وقتی که امیرالمؤمنین علیه‌السلام در مسند قرار گرفتند و خواستند جامعه را اداره کنند، تن بیمار این جامعه، عوارض خود را نشان داد و قاسطین و مارقین و ناکثین شکل گرفتند. بنابراین این اندیشه‌ها یک‌باره در جامعه پیدا نشده بود.
به امیرالمؤنین گفتند: در جنگى که تو بخواهى بروى با کفار و مردم روم و سایر جاها بجنگى، ما با تو مى‌آییم و در خدمتت هستیم؛ اما اگر بخواهى با مسلمانان بجنگى ما در کنار تو نمى‌جنگیم؛ نه با تو مى‌جنگیم، نه بر تو مى‌جنگیم. حالا امیرالمؤمنین اینها را چه‌کار کند؟ خودشان گفتند ما را به مرزبانى بفرست. امیرالمؤمنین قبول کرد. (بیانات رهبر انقلاب 1370/1/26)

مسأله‌ی دیگر «هوا و هوس‌ها» بود. امیرالمؤمنین علیه‌السلام در خطبه‌ی 50 نهج‌البلاغه عبارتی دارند که «انما بدء وقوع الفتن اهواء تتبع و احکام تبتدع» همانا آغاز پدید آمدن فتنه‌ها هواپرستی و بدعت‌گذاری در احکام آسمانی است.

عامل سوم که به صراحت از سوی امیرالمؤمنین علیه‌السلام بیان شده است، «آمیختگی حق و باطل» است؛ حضرت باز در خطبه‌ی 50 می‌فرمایند: «فَلَوْ اَنَّ الْباطِلَ خَلَصَ مِنْ مِزاجِ الْحَقِّ لَمْ یَخْفَ عَلى المُرتادینَ وَ لَوْ اَنَّ الْحَقَّ خَلَصَ مِنْ لَبْسِ الْباطِلِ انْقَطَعَتْ عَنْهُ اَلْسُنُ الْمُعانِدینَ» اگر باطل و حق صریح و بى‌شائبه وسط میدان بیایند، اختلافى باقى نمی‌ماند؛ همه‌ حق را دوست دارند و همه از باطل بدشان مى‌آید، اما وقتی حق و باطل در هم آمیخته شدند، فرصتی برای شیطان پدید می‌آید که بیاید دوستان خود را در این میان پیدا کند و بر ‌آ‌ن‌ها مسلط شود.

عامل چهارم در این زمینه نوعی «دنیاخواهی به نام دین» است. در جامعه‌ی دینی الزاماً همه‌ی آن‌هایی که مخالف حق واقعی هستند، لباس باطل بر تن نکرده‌اند و آشکارا پنجه در چهره‌ی حق نمی‌اندازند. حضرت در خطبه‌ی 32 نهج‌البلاغه مردم را به پنج دسته تقسیم می‌کنند. در این تقسیم‌بندی گروه سوم را گروهی می‌گویند که «وَ مِنْهُمْ مَنْ یَطْلُبُ الدُّنْیا بِعَمَلِ الْآخِرَةِ» این گروه، دنیاگرا و دنبال دنیا هستند، اما رفتار آن‌ها رفتار آخرت‌گرایانه است و با زبان دین حرف می‌زنند. امیرالمؤمنین علیه‌السلام در این خطبه می‌فرمایند که چنین افرادی جایی که لازم باشد تن‌پرور و جایی که لازم باشد آسوده‌خاطر هستند و جایی که لازم باشد خیلی اهل حضور جدی اجتماعی نیستند؛ ولی در عین حال با یک زیور دروغین خود را مثل یک انسان مجاهد فی سبیل الله می‌آرایند. یعنی کارها و مقاصد دنیایی و حتی گناهانشان را به نام خدا، پیامبر، انقلاب، ولایت و رهبری انجام می‌دهند.

عامل پنجم «جهل» است. جهل می‌تواند مردم را به ضعف تحلیل بکشاند و موجب درهم‌ریختگی فکری مردم شود. در این زمینه مثالی در خطبه‌ی 79 نهج‌البلاغه آمده است. معروف است که وقتی امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌خواستند به جنگ خوارج بروند، شخصی آمد و به حضرت گفت من از طریق علم نجوم تشخیص دادم که زمان برای حرکت، زمان خوبی نیست. حضرت با او صحبت کردند و تصریح کردند که باید نگاه خرافی را کنار گذاشت.
 
* برای رفع این آفت و تصحیح تحلیل مردم چه باید کرد؟ امیرالمؤمنین چه اقداماتی داشتند؟
امیرالمؤمنین از یک روش واحد استفاده نکردند. حسب این‌که خاستگاه این ضعف تحلیل‌ها چه بوده است، متناسب با آن برخورد داشتند. در یک جایی روش ایشان صرفاً برهانی و گاهی این برهان آمیخته با اقناع است و گاهی همراه با یک نوع شماتت و سرزنش. گاهی هم از این شماتت‌ها دور است و گاهی هم سکوت است. البته وجه تبیینی و روشن‌گرایانه در همه جا وجود دارد. شاید درجه‌ی آن کم و زیاد باشد اما وجود دارد تا موضوع اگر هم برای مخاطب آن روز روشن نشود، برای آیندگان معیاری را به دست بدهد و بتواند آن‌‌ها را در موارد مشابه هدایت کند.
امیرالمؤمنین حسب این‌که خاستگاه ضعف تحلیل‌ها چه بوده، با آن برخورد داشتند. در جایی روش ایشان صرفاً برهانی و گاهی برهان آمیخته با اقناع است و گاهی همراه با سرزنش. گاهی هم از شماتت دور است و گاهی هم سکوت است. در جایی حضرت می‌فرمایند که یکی از روش‌ها پناه بردن به علم و بهره‌گیری از سرچشمه‌های دانش است.

مثلاً در جایی حضرت می‌فرمایند که یکی از روش‌ها پناه بردن به علم و بهره‌گیری از سرچشمه‌های علم و دانش است؛ «فبادروا العلم من قبل تصویح نبته» قبل از این‌که بوته و نهال علم خشک شود، به سوی علم بروید. یک روش دیگر رفتن به سراغ کسانی است که در عمل حقانیت آن‌ها اثبات شده و به آن‌چه خود می‌گویند عمل کرده‌اند: «یا ایها الناس استصبحوا من شعلة مصباح واعظ متعذ» فرصت آزمون و خطا در امور مهم و حوادث اجتماعی نیست. از آن چشمه‌ای آب بنوشید که هیچ کدورت و هیچ آلودگی در آن به چشم نمی‌خورد و زلال زلال است و زلال بودن آن را به عینه می‌بینید.

یک نکته‌ی دیگر این است که انسان واقعاً در درون خویش حق‌طلب و حق‌مدار باشد. دنبال این باشد که حق را بیابد. اگر کسی واقعاً حق‌مدار باشد، حق خودش را به او نشان خواهد داد و او حق را پیدا خواهد کرد. حق از او پنهان نخواهند ماند. حضرت در آغاز خطبه‌ی 105 نهج‌البلاغه می‌فرمایند: «أَلاَ إِنَّ أَبْصَرَ الأَبْصَارِ مَا نَفَذَ فِی الْخَیْرِ طَرْفُهُ! أَلاَ إِنَّ أَسْمَعَ الأَسْمَاعِ مَا وَعَى التَّذْکِیرَ وَ قَبِلَهُ» انسان با چشم نگاه می‌کند اما آن بصیرتی که از او انتظار می‌رود، فقط بصیرت با چشم نیست، بصیرترین نگاه‌ها در این‌ جا آن نگاهی است که واقعاً به سوی خیر امتداد پیدا کند. اگر گوش واقعاً به دنبال حق باشد، صدای حق به گوش او خواهد رسید.

راهکار دیگر هم که مطرح می‌شود ایجاد فضا برای طرح و نقد آراء است. تعداد خطبه‌ها و نامه‌های نهج‌البلاغه مربوط به سه حادثه‌ی مهم جنگ جمل و نهروان و صفین که تعداد آن‌ها کم نیست نشان می‌دهد امیرالمؤمنین علیه‌السلام در حد بسیار وسیعی در کنار مسائل نظامی برای مسأله‌ی روشنگری وقت گذاشته‌اند.

توسط : بسیجی |   نظر بدهید
      
<      1   2   3   4