آیه قرآن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
وصیت شهدا
وصیت شهدا
آمار و اطلاعات

بازدید امروز :123
بازدید دیروز :39
کل بازدید :97915
تعداد کل یاد داشت ها : 335
آخرین بازدید : 04/2/2    ساعت : 2:41 ع

روایتی از حضور رهبر انقلاب اسلامی در اجلاس جهانی علما و بیداری اسلامی
حجت‌الاسلام والمسلمین محمدرضا زائری

آرزوی سید بود این... سید جمال الدین اسدآبادی، آرزوی سید بود این... سید موسی صدر، آرزوی سید بود این... سید روح‌الله خمینی. این که جماعتی از عالمان دینی و رهبران مسلمانان از این سوی و آن سوی دنیا دور هم جمع بشوند؛ همین... تا همین جایش به هزار و یک دلیل شدنی نبود.

حالا جماعتی، جمعیتی از سیاه و سفید، پیر و جوان، عرب و عجم، از آسیا و اروپا و آفریقا عمامه در عمامه دور هم نشسته‌اند و از در سالن که می‌خواهی وارد شوی پرده کعبه در قابی از چوب و شیشه تکلیف تو را معلوم می‌کند، می‌فهمی زیر کدام پرچم همه جمع شده‌اند.

و تو می‌دانی در چه وضع و احوالی دارد این اتفاق بزرگ و مبارک روی می‌دهد؛ اینها پاره‌های پیکری هستند که مجروح و نیمه‌جان هر روز زخمی تازه بر می‌دارد، جهان اسلام امروز چون جسمی است که هم حرامیان جامه و دستارش غارت کرده‌اند و هم گرگ‌های بیابان به جانش افتاده‌اند.

چنگ و دندان این گرگ‌ها امروز چنان در گوشت سوریه افتاده است که می‌دانی به این راحتی‌ها رهایش نمی‌کنند. آتش جنگ و جدال شیعه و سنی که ده‌ها سال نمی‌توانستند این طور شعله ور کنند حالا همه جا را گرفته است، از شبکه‌های تلویزیونی ماهواره‌ای  تا کوچه‌ها و خیابان‌های قاهره و طرابلس.
آیت‌الله خامنه‌ای تلاش غرب برای وانمودکردن جنگ ویرانگر سوریه به نزاع شیعه و سنّی را حربه‌ی ایجاد حاشیه‌ی امن برای دشمنان مقاومت برشمردند. ایشان قضایای بحرین را هم نمونه‌ای دیگر از این قلب واقعیت دانستند و همه‌ی این اتفاقات را در ذیل موضع کلی تبدیل نهضت‌ها به معارضه‌‌هاى فرقه‌‌اى و مذهبى و قومى و ملّى قرار دادند. [گزارشی از حضور رهبر معظم انقلاب در اجلاس جهانی علما و بیداری اسلامی]

در چنین روزهایی جماعت دور هم جمع شده اند! کدام جماعت؟ عمامه در عمامه از مصر و عراق و لبنان و فلسطین. کجا؟ در پایتخت جمهوری اسلامی ایران و حالا قرار است رهبر انقلاب از راه برسد و با این جماعت سخن بگوید.

جای سید جمال خالی و جای امام موسی صدر. چه آرزوها داشت سید جمال برای این جماعت و در خواب فقط می‌دید چنین روزی را، وقتی در قاهره و کابل و استانبول پنج نفر و ده نفر  آدم جمع می‌کرد تا شراره‌های سینه‌اش را بشنوند و سوختن دلش را ببینند.

چه خیال‌ها داشت امام موسی صدر وقتی بیقرار و بی‌آرام از آفریقا به اروپا و از قم به نجف می‌رفت، دیده‌ای و شنیده‌ای که چگونه سراسیمه و بی‌تاب به هر صاحب عمامه‌ای می رسید خواب‌ها را بر می‌آشفت و از بیداری سخن می‌گفت.

جای امام موسی صدر خالی، او که وقتی به منبر می‌رفت مسیحیان می‌گفتند گویی مسیح آمده است و مسلمانان می‌دیدند فرزند پیامبر در محراب ایستاده است و آن وقت بود که سنی و شیعه پشت سرش به نماز می‌ایستادند، در  قاهره و مسجد دانشگاه بزرگ «الازهر» مگر همگان را به همین شگفتی نیاورد؟

دلت هوای سید جمال را می‌کند و شوق امام موسی صدر را می‌یابد. به جماعتی نگاه می‌کنی که آرام آرام وارد سالن اجلاس می‌شوند، به نام بیداری اسلامی و در روزگاری که جهان اسلام بیش از هر زمان دیگر نیازمند بیداری است و محتاج فهم و شناخت تهدیدها و خطرها و نیازمند همدلی و وحدت.
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/22413/C/13920209_3822413.jpg http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/22413/C/13920209_0222413.jpg
تو که از حجم توطئه‌ها و سرعت تهدیدهای دشمن برای این جماعت خبر داری می‌فهمی معنی این همایش چیست، تو می‌فهمی کنار هم نشستن این آدم‌ها چه رمزی و چه رازی با خود دارد، تو می‌فهمی در زیر سنگباران دسیسه و نیرنگ و فتنه و آشوب وقتی چتر مفتی اعظم اهل سنت استرالیا برای انتشار کتابچه «ولایت فقیه» باز می‌شود چه فضایی ایجاد می‌کند و حضور امثال او در این گونه جلسات چه سدی در برابر  سیلاب توطئه‌ها می‌کشد.

امروز جای امام موسی صدر خالی است که با آن چهره‌ی زیبا و درخشان قدم به این سالن بگذارد، با آن قامت بلند و استوار در میان این جماعت قدم بردارد و بر این جایگاه بنشیند و با آن منطق استوار و بیان دلنشین و شیرین سخن بگوید.

وقتی مهمانان در سالن اصلی مستقر شده‌اند برخی به اتاق بزرگی هدایت می‌شوند که قرار است قبل از آغاز جلسه در آنجا رهبر انقلاب را زیارت کنند. مهمان‌های ویژه و شخصیت‌های مشهورتر و برجسته‌تر در این اتاق جمع شده‌اند که رهبر انقلاب از راه می‌رسند و به سراغ آنها می‌روند.
 
با یکایک مهمان‌ها احوالپرسی می‌کنند و آنها را در آغوش می‌گیرند؛ برخی دست آقا را می‌بوسند و برخی چون ارادتمندی آشنا و قدیمی صمیمانه سخن می‌گویند. اینها چهره‌های برجسته‌ای از  علمای جهان اسلام هستند و اگر بخواهی رهبر انقلاب را با آنها مقایسه کنی حتی اگر دشمنش باشی باید به حقیقت اعتراف کنی، حتی اگر او را نخواهی باید واقعیت را بپذیری که رهبر انقلاب یک سر و گردن از همه آنها بالاتر است، یعزّ من یشاء... کار عالم دست خداست؛ نه محاسبات و تدبیرات سیاسی و اقتصادی و حتی شخصی.

وقار و هیبت و شکوه و جلال ظاهری این مرد در عین رفتاری متواضعانه و بسیار صمیمی در ساده‌ترین برخورد و اولین نگاه به چشم می‌آید. بعد هم که همه به سالن اصلی می‌روند و برنامه با ورود رهبر انقلاب آغاز می‌شود و به جای مسئولان رسمی دو روحانی شیعه و دو روحانی سنی از ایران پشت سر ایشان قرار می گیرند باز ابهت و قدرت شخصیتی رهبر انقلاب به وضوح آشکار است؛ ذلک فضل الله یؤتیه من یشاء.
ابتدا به نظر می‌رسید سران قوای جمهوری اسلامی، ایشان را هنگام حضور در جایگاه مشایعت کنند، اما این بار بزرگانی از علمای اهل سنّت و شیعه، آیت‌الله خامنه‌ای را همراهی ‌کردند. آیت‌الله تسخیری و آیت‌الله اراکی در سمت راست ایشان و مولوی اسحاق مدنی و مولوی علی احمد سلامی در سمت چپ ایشان وارد جایگاه شدند. [گزارشی از حضور رهبر معظم انقلاب در اجلاس جهانی علما و بیداری اسلامی]

سرود جمهوری اسلامی پخش می‌شود و همه به احترام ایستاده‌اند... عالمان شهیدی که غریبانه زیر شکنجه‌های طاغوت جان دادند، روحانیون آزاده‌ای که در جبهه‌های نبرد در خاک و خون غلتیدند یا به اسارت بعثی‌ها درآمدند، آنها باید این هیمنه و عظمت را می‌دیدند؛ شهیدان پیچیده در گوشِ زمان فریادتان! این جا در تهران زیر پرچم سه رنگ جمهوری اسلامی و کلمه‌ی «الله» و به نام جاودانه‌ی امام خمینی، نمایندگان جهان اسلام به احترام ایستاده‌اند‌.
 
صحبت‌های آقا که آغاز می‌شود فضای سالن دیدنی است، طنین محکم سخنرانی با ترصیع آیات قرآنی و تلاوت آیات به لهجه‌ی عربی برای عالمان مسلمان از  هر کشور و با هر زبان که باشند تحسین برانگیز است. سیر منطقی بحث و ترتیب عالمانه‌ی موضوع شخصیت رهبری را بیشتر آشکار می‌کند... تا مرد سخن نگفته باشد، علم و هنرش نهفته باشد.
http://s2.khamenei.ir/ndata/news/22407/C/13920209_0222407.jpg http://s2.khamenei.ir/ndata/news/22407/C/13920209_2422407.jpg
در این جایگاه و در چنین روزهایی و با این مخاطبان و این فضا به راحتی بحث می‌توانست جنبه‌ی شعاری و احساسی پیدا کند، در حالی که خطابه‌ای مکتوب بود و قرائت متن از پیش نوشته‌شده توسط رهبر انقلاب هم نشان‌دهنده‌ی تأمل و دقت پیشین بود که کار ترجمه‌ی همزمان را آسان‌تر و دقیق‌تر می‌کرد و هم رفتاری کاملاً امروزین و در طراز جلسه‌ای بین‌المللی و با آداب القای سخنرانی در قالب‌های متعارف.

طرح موضوع ایجاد تمدن درخشان اسلامی به عنوان هدف بیداری اسلامی، افق دید وسیع و تفکر عمیق و آینده‌نگری رهبری را نشان می‌داد. می پرسی جماعت چه حالی داشتند؟ از مهمان مصری می‌گویم که فقط ذوق‌زده ماشاءالله و بسم‌الله می‌گفت و سر تکان می‌داد به شوق و تحسین که در گفتاری مختصر همه‌ی موضوعات به شکلی زیبا و دلنشین مطرح شد و حسرت می‌خورد که کاش دیگر رهبران و حاکمان کشورهای اسلامی چنین بودند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای از وعده‌های الهی می‌گویند و پیروزی انقلای اسلامی در ایران به عنوان یک نمونه و آیات قرآنی بشارت به مادر موسی علیه‌السلام را می‌خوانند: «بیداری اسلامی مبشّر حوادث بزرگتری است که در آینده اتفاق خواهد افتاد! تحقق معجزگون وعده‌های الهی نشانه امیدبخشی است که تحقق وعده‌های بزرگتر را نوید می‌دهد.»

ذکر رسانه‌های مدرن و هنر و سینما به عنوان لوازم تمدن‌سازی در کنار محورهایی چون اجتهاد و پاسخ‌گویی به نیاز روز و پرهیز از تحجر و التقاط و اشاره به ضرورت ایجاد رفاه عمومی در کنار نیاز به استقرار عدالت و گسترش اخلاق انسانی اندیشه‌ای جامع و پویا و اصیل را معرفی می‌کند. بعد هم رهبر انقلاب دفع دخل مقدر می‌کنند که: «تجربه نشان داده که اینها ممکن و در دسترس جوامع ماست، نه باید شتابزده و نه باید بدبینانه نگاه کرد.»
http://s2.khamenei.ir/ndata/news/22407/C/13920209_4122407.jpg http://s2.khamenei.ir/ndata/news/22407/C/13920209_5222407.jpg
توجه عمیق حضار به سخنرانی نشان می‌دهد همه متوجه اهمیت این گفتار در این مقطع زمانی هستند. آقا ادامه می‌دهند: ما با غرب و هیچ گروه از انسان‌ها مشکل نداریم، مبنای ما سخن امام علی‌بن‌ابی‌طالب علیه‌السلام است که «الناس صنفان، إما أخ لک فی الدین أو نظیر لک فی الخلق»1 راستی این سطح از اندیشه و تفکر و این شیوه از بیان و سخن را کدام یک از مهمانان می‌توانند در سران کشورهای خود سراغ بگیرند؟

بی‌سبب نیست که یکی از مهمانان قبل از آغاز جلسه به ما که در باره موضوعات داخلی کشور خودمان بحث می‌کنیم می‌گوید: در مرحله‌ی فعلی و سال‌های آینده همه می‌دانند که نقش رهبری پررنگ‌تر از گذشته و صف‌بندی‌های بین‌المللی حساس‌تر و نقش ایران مهم‌تر از هر زمان دیگر است.»
از نخستین اجلاس جهانی بیداری اسلامی حدود 20 ماه می‌گذرد و در این مدت، تهران میزبان حدود 3000 میهمان از 80 کشور جهان با تنوع مذهبی و زبانی بسیار بوده است. در اجلاس اخیر، علمایی از مذاهب شافعی، حنفی، مالکی، حنبلی، سلفی و نیز شخصیت‌هایی از جریان اخوان‌المسلمین و روحانیونی امامی، زیدی، علوی، صوفی و اسماعیلی حضور داشتند. [گزارشی از اجلاس جهانی علما و بیداری اسلامی]

وقتی صحبت‌های آقا تمام می شود از میان مهمانان عبور می کنند. می‌پرسی چه شد؟ گفتنی نیست. من ازدحام و جمعیت زیاد دیده‌ام ولی این صحنه ها باور کردنی نبود. چند بار راستی برای جان آقا نگران شدم بس که جماعت بر دست و پای هم ریخته بودند. باور کردنی نبود اینها که عالمان شهر و دیار خویشند این‌گونه برای دست‌دادن و تبرک جستن به آقا سراسیمه شوند و بی‌قرار باشند.

در نهج البلاغه خوانده بودم که: «حتی شُقّ عطفای و وطئ الحسنان!؛ از هجوم مردم جامه هایم شکافته و انگشت‌ها فشرده شد...»2 و اکنون می‌دیدم که جلوه‌ی شکوهمند رهبری از سلاله آن حضرت – که خود را خاک پای غلام صاحب نهج‌البلاغه هم نمی‌داند- چنان جماعت را شیفته و دلداده کرده که بسیاری از آنان بی‌قرار و ناآرام شده‌اند. یکی چفیه‌ی آقا را می‌ستاند و یکی بر عبای ایشان دست می‌کشد. یک عالم سنی گریه می‌کند و چند نفر دیگر از گریه او متأثر می‌شوند.

باورت می شود در چنین حالی آقا متوجه عالمی لبنانی باشند که روی صندلی چرخ‌دار نشسته و تلاش کنند خود را به او برسانند؟ انبوه جمعیت سه بار موج بر می‌دارد و رهبر را با خود جا به جا می‌کند ولی با این حال برای سومین بار خود را به مهمان لبنانی می‌رسانند که نمی‌تواند حرکت کند و جلو بیاید. از دور می بینم که او را در آغوش می‌گیرند و می‌بوسند. آقا تشریف برده‌اند و جمعیت آرام شده است. مهمان لبنانی چنان از ابراز توجه و لطف آقا به وجد آمده که هنوز گریه می‌کند.
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/22412/C/13920209_2222412.jpg http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/22412/C/13920209_2622412.jpg
هنگامی که هیأت رئیسه در جایگاه خود نشسته‌اند، نماهنگ زیبایی درباره‌ی بیداری اسلامی در حال پخش است و با صدای «الله اکبر» تصویر شکستن بت‌ها روی چهره‌ی اوباما دیزالو می‌شود؛ یکی از مهمانان به دیگران نگاه می‌کند و لبخند می‌زند.

جای سید جمال خالی نیست، جای امام موسی صدر خالی نیست. رهبری با چنان ابهت و اقتداری در این صحنه حاضر شده‌اند که جای همه را پر کرده اند؛ سید جمال اگر بود آرزوهای خویش را این جا تجسم یافته می‌دید و امام موسی صدر اگر بود زبان به تحسین و آفرین می‌گشود که: آنچه خوبان همه دارند...

توسط : بسیجی |   نظر بدهید
      

در بازدید رهبر انقلاب از نمایشگاه کتاب، پیرمرد ناشری خود را به ردیف غرفه‌های بازدید رساند. رهبر انقلاب هنوز به او نرسیده بود که صلواتی به نیّت سلامتی رهبر انقلاب از مردم گرفت. بعد هم که رهبر انقلاب را دید، سر گفت‌وگو را باز کرد. رهبر انقلاب او را ‌شناخت. پیرمرد صاحب انتشارات اسلامی بود که یکی از قدیمی‌ترین ناشران ایران است؛ «حاج‌ قاسم نظیفی» حاج‌ قاسم نظیفی بعد از سلام و احوال‌پرسی، فرصت را غنیمت شمرد و از آقا  یک استفتاء فقهی کرد. پرسید: «ما در دوره‌ی طاغوت برخی کتاب‌ها را به صورت جلدسفید و مخفیانه چاپ و پخش می‌کردیم. در آن روزها برای چاپ آن کتاب‌ها حق‌التألیفی به نویسندگانش پرداخت نکردیم. آیا الان دِینی به گردن‌ ما هست؟» میهمان دفتر کار حاج‌ قاسم نظیفی در انتشارات اسلامی شدیم تا از روابط فرهنگی و فعالیت‌های انقلابی او بیشتر بشنویم.

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_2.gif سرآغاز آشنایی
بنده از سال 45-46  با حضرت آقا آشنا شده‌ام. ما وقتی به مشهد می‌رفتیم، حتماً برای نماز و منبر ایشان به مسجد امام حسن علیه‌السّلام می‌رفتیم. آن وقت‌هایی هم که ایشان در تهران سخنرانی داشتند -مثلاً در هیئت انصار- باز به مجالس ایشان می‌رفتیم. این آشنایی ما با حضور یک دوست مشترک بیشتر شد. رهبر انقلاب دوستی داشتند به نام حسن آقای تهرانی. حسن آقا  از دوستان قدیمی آقا بود و هر وقت به مشهد می‌رفت، خدمت ایشان می‌رسید. آقا هم هر وقت به تهران تشریف می‌آوردند، با آقای تهرانی دیداری داشتند. خیلی با هم صمیمی بودند. من به واسطه‌ی آقای تهرانی با آقا آشناتر شدم. آقای تهرانی در دفتر «کانون انتشار» بود. در کانون انتشار  سه چهار نفر از دوستان معمولاً دور هم جمع می‌شدند. ما هم بعضی مواقع خدمتشان می‌رسیدیم.

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_2.gif آقای تهرانی و ارتباطات فرهنگی
حسن آقای تهرانی  یکی از مخلصین انقلاب بود. هر یک از انقلابیون هر کار چاپی داشتند، به ایشان مراجعه می‌کردند. جالب این‌ بود که ایشان خودش چاپخانه‌ای نداشت و کارهایش را به صورت پراکنده به چاپخانه‌های مختلف می‌داد. من سال 1343 انتشارات اسلامی را تأسیس کردم. رابطه‌ی بنده با حاج حسن آقای تهرانی در حوزه‌ی کتاب‌های ممنوعه بود؛ کتاب‌هایی مثل  کشف‌الأسرار یا رساله‌ی عملیه‌ی امام خمینی رحمة‌الله‌علیه یا مثلاً غربزدگی جلال آل احمد. آقای تهرانی برخی از این کتاب‌ها را به صورت ورق ورق چاپ می‌کرد. یعنی کتاب را به چند بخش تقسیم می‌کرد و هر بخش را در یک چاپخانه به چاپ می‌رساند. آن‌قدر هم کارش را بلد بود که یک کارشناس ساواک گفته بود: من تعجب می‌کنم این کتاب را چگونه چاپ کرده‌اند! آقا کتاب‌ «صلح امام حسن» شیخ راضی آل یاسین را که ترجمه کردند، به آقای تهرانی دادند. او هم کتاب را برای چاپ به انتشارات آسیا داد. انتشارات آسیا کتاب‌های مذهبی چاپ نمی‌کرد. حسن آقا آن کتاب را به او داد تا گرایش به جریانات مذهبی پیدا کند. همین حسن آقای تهرانی تیپش را عوض می‌کرد. کلاه می‌گذاشت و با فُرغون این کتاب‌ها را از چاپخانه تحویل می‌گرفت و می‌آورد. خدا رحمتش کند! خیلی مرد مخلصی بود. خدا هم خیلی کمکش کرد. باور کنید اگر او را می‌گرفتند، ده‌ها بار اعدامش می‌کردند.

البته بیشتر نشست‌ها و جلسات فرهنگی آقا در «مرکز نشر کتاب» یعنی دفتر حاج آقای مصطفوی -خیابان بوذرجمهری، روبه‌روی خیابان پامنار- تشکیل می‌شد. آقایان فضل‌الله محلاتی، ربّانی شیرازی و عده‌ی دیگری از روحانیون انقلابی در آن‌جا جمع می‌شدند. حضرت آقا هم بیشتر پاتوق‌شان آن‌جا بود. دو برادر دیگر آقا هم می‌آمدند؛ یعنی آقا سیدمحمد و آقا سیدهادی. ما کتاب‌های ممنوعه را به دست دوستان، آشنایان و علاقه‌مندان می‌رساندیم. البته برای توزیع از کتابفروشی‌هایی استفاده می‌کردیم که آنها را خوب می‌شناختیم. عده‌ای از آقایان هم برای این‌گونه مراودات به مغازه‌ی بنده می‌آمدند. مثلاً آقای ربانی شیرازی، مرحوم آقا مهدی شاه‌آبادی، مرحوم الهی قمشه‌ای و مرحوم علامه جعفری از این جمله بودند.

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_2.gif کتاب‌هایی که می‌فروختند
من به خاطر توزیع رساله‌ی حضرت امام یک بار بازداشت شدم و سی و چهار پنج روز میهمان محبس بودم. شاید چند ده هزار نسخه از رساله‌ی عملیه‌ی امام چاپ کردیم. آن روزها برای این‌که بتوانیم این کتاب را پخش کنیم، در صفحه‌ی اولش اسم مرحوم آیت‌الله‌العظمی خوانساری را می‌نوشتیم. ما با بعضی از سیاسیون ارتباط داشتیم. آن‌ها به ما گفته بودند که هیچ‌وقت در بازجویی‌های ساواک راستش را نگویید! چون شهربانی و ساواک از روی کلام راست، سرنخ را می‌گیرد و خیلی از مسائل را کشف می‌‌کند. ما هم نمی‌گفتیم. یک بار در بازجویی‌ها از من پرسیدند «سیدعلی خامنه‌ای» را می‌شناسی؟ گفتم: بله! بازجو گفت چند سال است با او آشنا شدی؟ گفتم: هیچی! گفت: پس از کجا می‌شناسی؟ گفتم: ایشان کتابی ترجمه کرده به نام «صلح امام حسن» که انتشارت آسیا آن را چاپ کرده است. دفتر این انتشارات پشت مغازه‌ی من است. من یک بار که رفتم آن‌جا کتابی را بگیرم، دیدم آقای خامنه‌ای آن‌جا است. از من پرسیدند آقا مغازه‌ی شما کجاست؟ گفتم فلان‌جا. بازجو پرسید: همین؟ گفتم: همین! و ماجرا به‌خیر گذشت.

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_2.gif ماجرای دوچرخه‌ی جنگی
یک خاطره‌ی جالب دیگر هم از آقای خامنه‌ای دارم. زمان جنگ آقای خامنه‌ای خانه‌ای در خیابان ایران داشتند. خانه‌ی ما در نزدیکی منزل ایشان بود. ما همشیره‌زاده‌ای داشتیم که آن سال تصادف کرده بود. آن کسی که به او زده بود، برای دلجویی دوچرخه‌ای برایش خرید. او دوچرخه‌اش را داد به ما که هدیه کنیم به آقای خامنه‌ای برای اهدا به جبهه‌ها. خانواده‌ی ما دوچرخه را را فرستادند منزل آقا. آقا هم آن را به جبهه دادند. بعد از مدتی ایشان یک بار قصه‌ی این دوچرخه را در نماز جمعه تعریف کردند که پسربچه‌هایی که آرزوی داشتن دوچرخه را داشتند، اما دوچرخه‌شان را به جبهه اهدا کردند.  شنیدم که نویسنده‌ی خوش‌ذوقی همین جریان را تبدیل کرد به یک کتاب داستان کودکان. فکر می‌کنم اسمش داستان یک دوچرخه باشد.

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_2.gif حکم همان است که امام گفته بود
امام خمینی ‌فرموده بودند کسی که یک کتاب را خرید، مالک آن کتاب می‌شود و هر نوع استفاده‌ای از آن کتاب می‌تواند بکند. ما با جمعی از دوستان -از جمله مرحوم علامه‌ی جعفری، مرحوم آقای آخوندی و تعداد دیگری از ناشران- خدمت حضرت امام در قم رسیدیم.  مرحوم آقای غفاری هم بود. او ملبّس به لباس روحانیت نبود، ولی در زمینه‌ی حدیث، عالِم بود. او از امام پرسید: حضرت امام! من صد هزار تومان خرج کردم تا این کتاب چاپ شده است. کسی اگر آمد این کتاب را یک دانه خرید و از روی کتاب چاپ یا کپی کرد و دیگر از من نخرید، تکلیف صد هزار تومان من این وسط چه می‌شود؟ امام فرمودند: «کسی حق ندارد به برادر دینی خودش ضرر بزند.» عین عبارت امام این بود. بعدها البته حقوق معنوی تبدیل به قانون شد و جلوی‌ سوء استفاده را گرفتند. من چندی قبل طی نامه‌ای از رهبر انقلاب پرسیدم که من در سال‌های قبل از انقلاب در انتشارات اسلامی کتاب‌هایی از جلال آل‌ احمد، مرحوم طالقانی و ... چاپ کردم. حالا انتفاعی هم شاید داشته، ولی این کار را بیشتر در جنبه‌ی آگاهی‌رسانی انجام داده‌ام. آیا ما دِینی بر گردنمان هست؟

وقتی روز شنبه خبردار شدم که رهبر انقلاب برای بازدید از نمایشگاه به مصلّی آمده‌اند، خودم را به مسیر حرکت ایشان رساندم. توفیق شد که در غرفه‌ی «سوره مهر» بالأخره ایشان را از نزدیک زیارت کنم. از ایشان پرسیدم: «ما در دوره‌ی طاغوت برخی کتاب‌ها را به صورت جلدسفید و مخفیانه چاپ و توزیع می‌کردیم. در آن روزها برای چاپ آن کتاب‌ها حق‌التألیفی به نویسندگانش پرداخت نکردیم. آیا الان دِینی به گردن‌ ما هست؟» فرمودند: «شما مقلد کی هستید؟ عرض کردم: مقلد امام خمینی بودم و بعد از ایشان مقلد شما هستم. پرسیدند: نظر امام چی بود؟ گفتم: امام فرمودند اشکالی ندارد و چیزی بر عهده شما نیست. حضرت آقا فرمودند: پس من هم می‌گویم به گردنتان نیست.

البته وقت و فرصت کافی برای حرف زدن با آقا پیدا نشد. می‌خواستم به آقا بگویم که آسوده‌شبی ‌خواهد و خوش مهتابی ...  خیلی حرف و درد دل داریم.


توسط : بسیجی |   نظر بدهید
      
رهبر انقلاب هرازگاه و به مناسبت‌هایی در سخنان‌شان به کتاب‌هایی ارجاع می‌دهند یا در پاره‌ای موارد بدون اینکه از کتابی اسم ببرند، از مخاطبان خود می‌خواهند در موضوعات خاصی مطالعه نمایند. برای نخستین‌بار دو حوزه از این مطالبات را در اقتراحی با دو تن از کارشناسان متخصص، طرح کردیم و از آن‌ها خواستیم که برای دو موضوع «مقایسه‌ی انقلاب‌های بزرگ» و «شناخت مشروطه» کتاب مطلوب و مناسبی را پیشنهاد بدهند. کتابی که هم تازه و خواندنی باشد و هم همانی باشد که رهبر انقلاب مطالبه کردند. آقایان دکتر موسی حقانی، معاون پژوهشی مؤسسه‌ی مطالعات تاریخ معاصر و محمد حسین صفارهرندی، وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی، مطالعه‌ی دو کتاب «انقلاب اسلامی در مقایسه با انقلاب‌های فرانسه و روسیه» و «مشروطه‌شناسی» را پیشنهاد نمودند.

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_2.gif بخش اول:مقایسه انقلاب‌های بزرگ
رهبر انقلاب در دیدار شرکت‌کنندگان در همایش آسیب‌شناسی انقلاب فرموده‌اند:
«با وجود این‌که علیه این انقلاب، تهاجم‌ها و ضربه‌ها و محاصره‌ها بیش از همه‌ى انقلاب‌هایى که من مى‌شناسم بوده، آسیب‌پذیرى این انقلاب، از همه‌ى انقلاب‌هاى بزرگ دنیا به‌مراتب کمتر بوده است. من یادداشت کرده‌ام که انقلاب‌مان را با سه انقلاب معروف -که کم‌وبیش شما آقایان مى‌شناسید- مقایسه کنم؛ البته غیر از این‌ها هم مواردى هست، اما این سه انقلاب، مهم است. یکى انقلاب کبیر فرانسه است -از انقلاب‌هاى دور دست؛ با دویست و خرده‌اى سال فاصله- یکى انقلاب شوروى -در فاصله‌ى تقریباً نزدیک به ما- که یکى از بزرگ‌ترین انقلاب‌هاى قرون اخیر است، یکى هم یک انقلاب اسلامى، یعنى انقلاب الجزایر که حقیقتاً انقلاب بود. آدم نمى‌تواند این کودتاهایى که به اسم انقلاب، در آفریقا و آمریکاى لاتین انجام گرفت، واقعاً خیلى انقلاب بداند؛ و الّا من بعضى از این‌جاهایى که انقلاب کردند -کشورهاى آفریقایى و غیر آفریقایى، موزامبیک، زیمبابوه، یا آن‌چه در هند اتفاق افتاد- دیده‌ام؛ اگر بشود اسم آنها را انقلاب گذاشت!

ما این‌ها را از نزدیک مشاهده کردیم؛ هیچ کدام آن‌چنان خصوصیتى را ندارند که اصلاً بشود آن‌ها را با انقلاب ما مقایسه کرد. اما این سه انقلاب، تا حدودى قابل مقایسه‌اند. البته به نظر من مقایسه‌ى این‌ها هم یک کار بسیار شیرین علمى است؛ چقدر خوب است که کسانى هم این کار را بکنند! هم علمى، به معناى جامعه‌شناسى است، هم علمى، به معناى تاریخى است.»
 
  http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif برای پاسخ به این مطالبه‌ی رهبر انقلاب به سراغ آقای محمدحسین صفارهرندی رفتیم. او کتاب «انقلاب اسلامی در مقایسه با انقلاب‌های فرانسه و روسیه» را پیشنهاد می‌دهد.

او می‌گوید: این کتاب نوشته‌ی دکتر منوچهر محمدی و از انتشارات دفتر نشر معارف است. آقای دکتر محمدی از جمله افرادی است که در حوزه‌ی تاریخ معاصر کار تطبیقی کرده است.  در همه‌ی انقلاب‌ها اتفاقاتی می‌افتد که مشابه آن را می‌توان در انقلاب‌های دیگر هم سراغ گرفت. مثلاً این‌که افراد تا مقطعی با انقلاب همراه هستند و در مقطعی دیگر از آن جدا می‌شوند. یا نیروهایی که با انقلاب درگیر می‌شوند، گاهی خاستگاه‌های درگیری‌شان تکرارشونده است. لذا تجربه‌ی این انقلاب‌ها به درد انقلاب بعدی می‌خورد.

آن‌چه در انقلاب فرانسه رخ داد، برای ما از آن جهت عبرت‌آموز است که این انقلاب با همه‌ی عظمتش -که معروف به انقلاب کبیر شده- حوادثی را پس از پیروزی تجربه کرد که شنیدنش برای بسیاری افراد ناآشنا به تاریخ فرانسه جذاب و حیرت‌آور است. این انقلاب چند بار دست به دست شد؛ ابتدا به دست ضد انقلاب افتاد و انقلابیون اعدام شدند، نظام جمهوری براندازی و دوباره نظام پادشاهی برپا شد. دوباره پس از سقوط ناپلئون، دوباره جمهوری جدید شکل گرفت.

انقلاب فرانسه صد سال پس از خاستگاه آغازینش دائم در تلاطم و تغییر بود و به نظر من دانستن این موارد برای برانگیختن روح قدردانی نسبت به انقلاب اسلامی مفید است که به لطف خداوند و با گذشت 35 سال، ما همچنان آهنگ یگانه‌ای را از آن شنیده‌ایم. تحرکات ضد انقلابی در برابر چنین انقلابی راه به جایی نبرده و ان‌شاءالله در آینده هم نخواهد برد. بنابراین با توجه به آن‌چه گذشت، مطالعه‌ی یک کار تطبیقی مانند این کتاب می‌تواند برای مخاطبان مفید و مؤثر باشد.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif
http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_2.gif بخش دوم:شناخت مشروطه
رهبر انقلاب در دیدار مسئولان صدا و سیما فرموده‌اند:
«یکى از چیزهایى که انسان از رسانه توقّع دارد این است که از حوادث گذشته براى توضیح تهدیدهاى آینده و حوادثِ در شرف تکوین استفاده کند و مردم را نسبت به آنها حسّاس نماید. قضایاى جوامع انسانى و جهانى حقیقتاً مشابهند؛ چون با همه‌ى تغییرى که در وضع زندگى انسان‌ها به‌وجود مى‌آید، عوامل تأثیرگذار حقیقى در زندگى انسان‌ها همیشه چیزهاى معیّنى است. «سنّت‌اللَّه» که در قرآن مى‌بینید، همین است. «و لن تجد لسنّة اللَّه تبدیلاً و لن تجد لسنّة اللَّه تحویلاً» همین‌هاست؛ یعنى سنّت‌هایى وجود دارد و تبدیل‌ها و تحوّل‌هایى به‌وجود مى‌آید. مثلاً امروز قضایاى مشروطه براى ما کاملاً قابل درس‌گیرى و درس‌آموزى است. چون بنده در برهه‌اى از سال‌هاى زندگى‌ام با مسائل و قضایاى مشروطه خیلى اُنس داشته‌ام و کتاب‌ها و گزارش‌هاى متعدّد را نگاه مى‌کردم، امروز که نگاه مى‌کنم، مى‌بینم این قضایا و حوادث خیلى به هم نزدیک است.»

  http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif دکتر موسی حقانی، از کارشناسان تاریخ معاصر ایران، برای شناخت بهتر از مشروطه، کتاب «مشروطه‌شناسی» را پیشنهاد می‌دهد.

او می‌گوید: کتاب مشروطه‌شناسی اثر دکتر موسی نجفی در واقع یک شناخت تاریخی تحلیلی از نهضت‌های تاریخ معاصر ایران ارائه می‌کند. عنوان این کتاب مشروطه‌شناسی است، اما زمینه‌های مشروطه را هم مورد برسی قرار می‌دهد؛ زمینه‌هایی همچون نهضت تحریم تنباکو، جریان‌های اصلاحی عصر نادری یا اقدامات مرحوم جمال‌الدین اسدآبادی. این کتاب همچنین دوران پس از مشروطه را مورد بررسی قرار می‌دهد؛ مثل اقدامات شهید مدرس برای بازگرداندن مشروطه به مسیر اصلی. نکته‌ی مهم این کتاب که می‌تواند راهگشای افراد کمترآشنا با مشروطیت باشد، معرفی برخی شخصیت‌های مشروطه‌طلب و دیدگاه‌های ایشان است؛ نظیر مرحوم میرزای نایینی، مرحوم حاج‌آقا نور‌الله اصفهانی یا مرحوم شیخ فضل‌الله نوری.

نگارنده می‌کوشد که این‌ اشخاص و به‌ویژه حاج‌آقا نور‌الله و مرحوم نایینی را از طریق رساله‌هایشان معرفی کند. هرچند که نگاه تاریخ‌نگاری به معنی ذکر وقایع بر این کتاب حاکم نیست و بیشتر به تحلیل جریان‌ها پرداخته است، اما خواننده را با جریانات درگیر در مشروطه آشنا می‌کند و با نوع نگاه آنها به مشروطه و طرح مسائل و آراء آنها آشنا می‌سازد.

رویکرد دیگر این کتاب که از محاسن آن هم هست، توجه به تمدن اسلامی است. نگارنده مشروطه را به عنوان یک گام از مسیر احیای تمدن اسلامی می‌داند. البته اگرچه مشروطه در این راه موفق نبود، ولی زمینه‌ی بسیاری تحولات را در ایران فراهم کرد.

توسط : بسیجی |   نظر بدهید
      
«ادبیات جنگ متولد می‌شود؛ ساخته نمی‌شود. ارزش کلمه‌ها در این‌گونه‌ی نوشتاری بیش از هر چیزی انسانی است. انسان‌ها پس از تحمل جنگ‌‌های طاقت‌سوز و خانمان‌برانداز به خلوت خود می‌آیند و بدون اینکه آگاهی حرفه‌ای از چگونه نوشتن داشته باشند، دست به قلم می‌برند.»1 یکی از فعال‌ترین مراکز گردآوری، تنظیم و انتشار خاطرات دوران دفاع مقدس، دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه‌ی هنری است. مرتضی سرهنگی، رئیس این دفتر همان کسی است که به همراه هدایت‌الله بهبودی، سال‌ها در نشریه‌ی کمان2 همین رسالت را دنبال می‌کرده است. فعالیت‌هایی که تحسین رهبر انقلاب را برانگیخت تا آن‌جا که ایشان در جلسه‌ای گفتند: «اگر بنده شاعر بودم، یقیناً در مدح شماها، در مدح آقاى سرهنگى، در مدح آقاى بهبودى، ... در مدح همین خاطره‌سازان و خاطره‌انگیزان قصیده مى‌ساختم؛ حقیقتاً جا دارد؛ چون کارِ بسیار بزرگ و بااهمیتى است.» گفت‌وگوی کوتاه ما با مرتضی سرهنگی درباره‌ی ادبیات جنگ و کتاب لشکر خوبان است.

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_1.gif روایت‌نگاری و تدوین کتاب «لشکر خوبان» در کجا و چگونه صورت گرفت؟
دفتر ادبیات و هنر مقاومت تبریز اوایل دهه هفتاد در این شهر با تلاش جناب آقای سیدقاسم ناظمی و چندتن از دوستان ایشان راه‌اندازی شد. تقریباً همه کارهای کتاب "لشکر خوبان" همان‌جا صورت گرفت. یعنی از سوژه‌یابی، ‌مصاحبه،‌ پیاده‌سازی نوارها، بازنویسی، تدوین و حتی عنوان کتاب هم انتخاب دوستان تبریزی بود. انصافاً تلاش سرکار خانم سپهری برای سامان دادن به این کتاب ستودنی است. آماده‌سازی نهایی و چاپ کتاب هم در تهران انجام شد.
تقریباً همه‌ى این کتاب‌هایى که شما از «دفتر هنر و ادبیات مقاومت» منتشر کرده‌اید، خوانده‌ام و بعضى از آنها را بسیار فوق‌العاده یافته‌ام. من وقتى اینها را مى‌خواندم، به این فکر مى‌افتادم که اگر ما براى صدور مفاهیم انقلاب، همین جزوه‌ها و کتابها را منتشر بکنیم، کار کمى نکرده‌ایم.[رهبر انقلاب در دیدار با مسئولان دفتر هنر و ادبیات مقاومت]

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_1.gif چرا کتاب‌های تازه‌ی دفتر از رزمندگانی است که شناخته شده نیستند و از راویان ساده‌ی جنگ است؟
می‌دانید ادبیات جنگ از زندگی مردمی که با جنگ روبرو بوده‌اند، سرچشمه می‌گیرد. به همین خاطر با توده‌ی مردم پیوند محکمی دارد. در دفاع هشت ساله‌مان، هم فرماندهان از مردم عادی بودند و هم رزمندگان. ذات جنگ‌های دفاعی مردمی است و خالق آن مردم عادی هستند. ناگفته نماند آثار خوبی هم از فرماندهان شناخته شده منتشر شده است.

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_1.gif به نظر شما متن کتاب‌های تازه‌ی حوزه‌ی هنری در زمینه‌ی جنگ کمی مطول و بلند نیست؟ چرا ما باید زندگی عادی یک راوی ناشناس را از ابتدا تا انتها بدانیم؟
بعضی از این کتاب‌ها، زندگی‌نامه هم هست. لازم است زمینه‌های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی راوی را بدانیم. از کودکی با او بزرگ شویم و او را بیشتر و بهتر بشناسیم و دوستش داشته باشیم. از رفتار و معرفت او تأثیر بگیریم. عکس‌ها، اسناد و پانوشت‌ها و پی‌نوشت‌ها که گاهی در پایان کتاب و گاهی در میانه‌های متن می‌آید به استحکام سندی و علمی کتاب کمک می‌کند و اطلاعات تازه و مستندی به مخاطب می‌دهد. همه‌ی فصول این کتاب‌ها منطقی و با یک نظم روایی در پی هم می‌آید و خاطره را به یک پیکره‌ی واحد تبدیل می‌کند. وقتی این جذابیت و نظم در یک کتاب خاطره بود دیگر مطول بودن یا نبودن کتاب ملاک نیست.
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/22199/01.jpg
http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_1.gif کارهای شما با نمونه‌های ادبیات جنگ در دنیا چه تفاوت‌ها و شباهت‌هایی دارد؟
ادبیات جنگ یک ادبیات انسانی است. در جنگ پای انسان در میان است. معمولاً مردم جهان می‌خواهند بدانند کسانی مثل خودشان در شرایط دشواری مثل جنگ چگونه تاب آورده‌اند. به همین خاطر به خواندن این آثار علاقه نشان می‌دهند. اگر بگوییم ادبیات جنگ برای عبور از مرزها نوشته می‌شود، شاید بیراه نگفته باشیم. در این آثار هم تفاوت‌ها به چشم می‌آید و هم شباهت‌ها. نکته‌ی اصلی برمی‌گردد به جهان‌بینی و تلقی راوی از جنگی که با آن درگیر شده است. مخاطب هم با خط‌کش خودش اندازه‌ی این شباهت‌ها و تفاوت‌ها را با آثاری که مطالعه کرده است می‌سنجد.
 
پی‌نوشت‌ها:
1. سرهنگی، مرتضی،
1388، حرف ما (گزیده سرمقاله‌های کمان)، تهران، سوره‌ی مهر
2. نشریه‌ی تخصصی فرهنگ و ادبیات پایداری که بین سال‌های 1375 تا 1383 به مدیرمسئولی هدایت‌الله بهبودی و سردبیری مرتضی سرهنگی منتشر می‌شد. گردانندگان این نشریه پس از 8 سال، با انتشار دویستمین شماره به کار آن پایان دادند.

توسط : بسیجی |   نظر بدهید
      

گفتاری از آیت‌الله علامه محمد واعظ‌زاده خراسانی، نخستین دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_2.gif در اندیشه‌ی وحدت مسلمین
این اصل را باید پذیرفت که تمام افراد آرزومند بازگشت مسلمانان به عظمت گذشته‌شان‌، طرفدار وحدت نیز بوده‌ و هستند، زیرا مهم‌ترین خطر و آفت برای مسلمانان، اختلاف بوده و هست. آیت‌الله خامنه‌ای از مدت‌ها پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در اندیشه‌ی وحدت اسلامی، بیداری اسلامی و بازگشت مسلمانان به عظمت گذشته بودند. ایشان با طیف وسیعی از علما و روشنفکرانی که از طرفداران بیداری اسلامی بودند ارتباط و دوستی و همکاری داشتند؛ شخصیت‌هایی همچون مرحوم شهید دکتر بهشتی، مرحوم آیت‌الله مطهری، مرحوم آیت‌الله طالقانی، مرحوم آیت‌الله کاشانی و مانند ایشان.

همچنین آیت‌الله خامنه‌ای مدتی که در قم بودند، با آراء و افکار مرحوم آیت‌الله‌العظمی بروجردی و مرحوم آیت‌الله سید صدرالدین صدر نیز آشنا شدند. همان‌طور که می‌دانید، مرحوم آیت‌الله بروجردی به‌شدت بر مسأله‌ی وحدت اسلامی تکیه می‌کرد و به‌شدت از حامیان دارالتقریب قاهره بود. مرحوم آقا سید صدرالدین صدر نیز چنین دیدگاه‌هایی داشتند.

خاطره‌ی رهبر انقلاب درباره‌ی «شکل‌گیری هفته‌ی وحدت» را از اینجا بخوانید


امام خمینی رحمه‌الله هم قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی دائماً بر وحدت مسلمین و وحدت شیعه و سنّی تأکید داشتند. حتی خاطرم هست که یک بار فرمودند: کسانی که امروز از اختلاف شیعه و سنّی دم می‌زنند، نه شیعه هستند و نه سنّی. آیت‌الله خامنه‌ای هم از همان آغاز، طرفدار عزّت و عظمت اسلامی و نظریه‌ی وحدت بودند. ایشان از زمانی که توسط نظام سابق به تبعیدهای مکرّر در شهرهای مختلف و از جمله شهرهای اهل سنت در اطراف زاهدان فرستاده شدند، با علمای اهل سنت رفیق بودند و تا امروز هم رفاقت‌شان باقی است.

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_2.gif تشکیل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی
یکی از اقدامات آیت‌الله خامنه‌ای در دوران رهبری، تشکیل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی است. ماجرا از این قرار بود که ایشان تصمیم گرفتند یک مرکز اجتماعی به نام مجمع اهل بیت تشکیل شود که این مجمع تشکیل شد. من یادم می‌آید در همان روز اول که جلسه‌ای تشکیل شد، افرادی مطرح کردند که خوب است یک مجمع دیگری هم به نام دارالتقریب تأسیس شود. بعد از مدت کوتاهی، آیت‌الله خامنه‌ای تصمیم گرفتند چنین مرکزی برای تقریب تأسیس کنند. ایشان ابلاغی به من دادند و ما با امکانات مختصری شروع کردیم.

یک هیأت ‌اُمناء برای دارالتقریب تشکیل شد که شامل شخصیت‌هایی همچون آیت‌الله خامنه‌ای، دکتر بی‌آزار شیرازی، مرحوم شهید سید محمدباقر حکیم و دیگران بود. در مورد اسم مجمع هم آقای خسروشاهی با آقای شیخ محمدتقی قمی تماس گرفت. ایشان گفتند که نام «دارالتقریب» را بگذارید برای قاهره بماند و شما یک نام دیگری انتخاب کنید. ما هم بالأخره نام مجمع تقریب را انتخاب کردیم. یک روز که خدمت رهبری بودیم پیشنهاد شد که نام مجمع را بگذاریم «مجمع جهانی»، ایشان هم موافقت کردند.
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/22455/in2.jpg
  دیدار رهبر انقلاب با میهمانان شرکت‌کننده در نوزدهمین کنفرانس بین‌المللی وحدت اسلامی؛ 1385 [گزارش تصویری]
«مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی» تا امروز کارهای بسیاری کرده است؛ از جمله تأسیس دانشگاه مذاهب اسلامی، راه‌اندازی کتابخانه‌ی غنی و مرکز تحقیقاتی که در قم فعالیت می‌کند و تاکنون بیش از صد کتاب چاپ کرده است. قبل از این‌که مجمع تأسیس شود، هر سال در ایام تولد رسول اکرم صلّی‌الله‌علیه‌وآله یک کنگره‌ی وحدت در تهران تشکیل می‌شد و علمای شیعه و سنی شرکت می‌کردند، اما بعد از این‌که مجمع جهانی تقریب تأسیس شد، رهبری فرمودند که این کنگره را مجمع‌التقریب دنبال کند. این کنگره از سوی مجمع در تهران برگزار شد و هر سال افراد بیشتری از جهان اسلام و حتی علما و شخصیت‌ها دعوت می‌کردیم و یک موضوع را به بحث می‌گذاشتیم.

یکی از اقدامات جالب توجه، دیدار شرکت‌کنندگان در کنفرانس وحدت با رهبر انقلاب است که نشان می‌دهد آیت‌الله خامنه‌ای دائماً به مسأله‌ی تقریب توجه دارند و همین باعث شده ایشان با بسیاری از علمای اهل سنت کشورهای اسلامی آشنا شوند.

پاسخ‌های آیت‌الله خامنه‌ای به پرسش‌ها درباره‌ی «اقتدا کردن به اهل‌سنت در نماز جماعت» را از اینجا بخوانید


غیر از کنگره‌ی عظیمی که هر سال به نام تقریب در تهران برگزار شده است، دو اجتماع دیگر هم در زمان دبیرکلی من برگزار شد؛ یکی کنگره‌ی سید جمال‌الدین اسدآبادی که رهبر انقلاب پیامی خطاب به آن فرستادند. کنگره‌ی دیگری هم به نام مرحوم آیت‌الله‌العظمی بروجردی و شیخ محمود شلتوت برگزار کردیم که برای این کنگره هم ایشان پیام دادند.

تأسیس مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی در داخل و خارج کشور مؤثر بوده است. یکی از آثار خارجی آن این است که همه می‌دانند رهبر جمهوری اسلامی جزو طرفداران تقریب است. ایشان در حرمت توهین به مقدسات اهل سنت فتوا داده‌اند و این موضوع تأثیر بسیار زیادی در میان اهل سنت کشورمان و همچنین اهل سنت جهان اسلام داشته است.


توسط : بسیجی |   نظر بدهید
      
<   <<   36   37   38   39   40   >>   >