آیه قرآن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
وصیت شهدا
وصیت شهدا
آمار و اطلاعات

بازدید امروز :10
بازدید دیروز :1
کل بازدید :95657
تعداد کل یاد داشت ها : 335
آخرین بازدید : 103/2/29    ساعت : 5:7 ع

اجلاس علما و بیداری اسلامی صبح امروز (دوشنبه) با حضور صدها نفر از علما، اندیشمندان، نخبگان و روحانیون برجسته جهان اسلام و با سخنان آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی، آغاز بکار کرد.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی در سخنان مهمی در این اجلاس ضمن آسیب شناسی نهضت های بیداری اسلامی در شمال آفریقا و منطقه از پنج منظرِ لزومِ"حفظ مرجعیت پایگاههای دینی"، "ترسیم هدف بلند مدت"، "پرهیز از تجربه تلخ دل خوش کردن به وعده های غرب"، "هوشیاری در قبال توطئه ایجاد درگیری خونین فرقه ای، مذهبی و قومی" و "فراموش نکردن موضوع فلسطین بعنوان شاخص اساسی و محک نهضت ها"، تاکید کردند: "ایستادگی بر سر اصول اسلامی" و "حضور مردم در صحنه"، دو عامل اصلی و کلیدی است که موجب خنثی شدن همه توطئه ها، ترفندها و مکر دشمنان خواهد شد.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در ابتدای سخنان خود، بیداری اسلامی را پدیده‌ی شگرفی خواندند که اگر سالم بماند و ادامه یابد، زمینه ساز سربرآوردنِ تمدن‌اسلامی در چشم‌اندازی نه چندان دور دست، خواهد بود.
ایشان با اشاره به وحشت سخنگویان جبهه‌ی استکبار و ارتجاع، ‌از به زبان آوردن نام بیداری اسلامی خاطر نشان کردند: بیداری اسلامی اکنون حقیقتی است که تقریباً در سراسر دنیای اسلام میتوان نشانه‌های آن را دید و بارزترین نشانه‌ی آن، اشتیاق افکار عمومی و بویژه قشرهای جوان، به احیاء مجد و عظمت اسلام و آشکار شدن چهره‌ی وقیح و ستمگر و مستکبر دولتهای سلطه گر است.
رهبر انقلاب اسلامی ابعاد این بیداری مبارک را بسیار گسترده‌ و دارای امتدادی رمزگونه دانستند و افزودند: همواره تحقق معجزگونه وعده‌های الهی، نشانه‌ی امیدبخشی است که تحقق وعده‌های بزرگتر را نوید میدهد.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با بیان نمونه های قرآنی از تحقق وعده های الهی که زمینه ساز تحقق وعده های بزرگتر بوده اند، آنها را تاکتیک ربوبی خواندند و تاکید کردند: پیروزی انقلاب اسلامی در ایران یک نمونه آشکار از این تاکتیک ربوبی است زیرا آن روز که اسلام در ایران پیروز شد و توانست دژ آمریکا و صهیونیزم را در یکی از حساسترین کشورهای این منطقه‌ی بسیار حساس، فتح کند اهل عبرت و حکمت دانستند که اگر صبر و بصیرت را به کار گیرند فتوحات دیگر پی‌درپی فرا خواهد رسید، که البته، فرا رسید.
ایشان با تاکید بر اینکه پیروزی انقلاب اسلامی و تحقق واقعیتهای درخشان آن، در سایه‌ی اعتماد به وعده‌ی الهی و صبر و مقاومت و استمداد از خداوند بوده است، افزودند: امروز این تجربه‌ی گرانبها در دسترس ملتهایی است که در برابر استکبار و استبداد قد علم کرده و توانسته‌اند حکومتهای فاسد وگوش به فرمان و وابسته به آمریکا را سرنگون ساخته یا متزلزل کنند.
رهبر انقلاب اسلامی بعد از بیان این مقدمه به آسیب شناسی بیداری اسلامی و تهدیدهای پیش روی نهضت های منطقه، پرداختند.
نقش برجسته، تاثیر گذار و هدایتگر علمای دین و مصلحان دینی در تحولات بزرگ و حرکت های اصلاحی منطقه و کشورهای اسلامی اولین نکته ای بود که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به آن اشاره کردند.
رهبر انقلاب اسلامی با یادآوری وظیفه‌ی سنگین عالمان دین در این خصوص، تاکید کردند: علمای دین و رجال دیندار و دین‌مدار، ‌باید بشدت مراقب و دقیق باشند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به تلاش مزدوران و وابستگان آمریکا و صهیونیسم برای تراشیدن مرجعیت های فکری نامطمئن و همچنین آلوده کردن اهل دین و تقوا، خاطر نشان کردند: نشستن بر سفره‌ی رنگین متاع دنیا وآلوده شدن به صله و احسان صاحبان زر و زور و نمک‌گیر شدن در برابر طاغوتهای شهوت و قدرت، خطرناکترین عامل جدایی از مردم و از دست دادن اعتماد و صمیمیت آنها است.
دومین نکته ای که رهبر انقلاب در آسیب شناسی بیداری اسلامی به آن اشاره کردند، لزوم ترسیم هدف بلندمدت و نهایی برای بیداری اسلامی بود.
 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای تأکید کردند: این هدف نهایی، نمیتواند چیزی کمتر از «ایجاد تمدن درخشان اسلامی» باشد.
ایشان با تاکید بر اینکه نباید با نگاه شتابزده و یا بدبینانه به این چشم‌انداز نگریست، در تبیین لوازم تمدن سازی اسلامی، افزودند: استقرار حکومت مردمی بر اساس‌ قوانین برگرفته از قرآن، اجتهاد و پاسخگویی به نیازهای نو به نوِ بشر، پرهیز از تحجر و ارتجاع و بدعت و التقاط، ایجاد رفاه و ثروت عمومی، استقرار عدالت، رهایی از اقتصاد مبتنی ‌بر ویژه‌ خواری و ربا و تکاثر، گسترش اخلاق انسانی، دفاع از مظلومان عالم، تلاش و کار و ابتکار، و شکستن حلقه انحصارات علمی و اقتصادی و سیاسی قدرتهای سلطه گر از شاخصه های تمدن اسلامی است.
توجه به تجربه تلخ و دهشتناک تبعیت از غرب در سیاست و اخلاق و رفتار و سبک زندگی، سومین نکته ای بود که رهبر انقلاب اسلامی در بیان تهدیدهای پیش روی نهضت های بیداری اسلامی مطرح کردند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به آفات مهلکِ بیش از یک قرن تبعیت کشورهای اسلامی از فرهنگ و سیاست دولتهای مستکبر، از جمله وابستگی و ذلت سیاسی، فلاکت و فقر اقتصادی، سقوط فضیلت و اخلاق، و عقب‌ماندگی خجلت‌آور علمی افزودند: وعده‌ها و وعیدهای آمریکا و غرب نباید در تصمیم‌ها و اقدامهای نخبگان سیاسی و در حرکت عظیم مردمی اثر بگذارد.
ایشان خاطر نشان کردند: دولت ها و حکومت هایی که در طول سالیان به وعده‌های آمریکا دل خوش کردند و تسلیم مستکبران بودند، نتوانستند گِرهی از کار ملت خود بگشایند یا ستمی را از خود یا دیگران بر طرف کنند؛ و حتی نتوانستند از ویرانی یک خانه‌ی فلسطینی در سرزمینی که متعلق به فلسطینیان است، جلوگیری کنند.
نکته‌ی چهارمی که رهبر انقلاب اسلامی به ان اشاره کردند، تهدید خطرناکِ تبدیل نهضت های بیداری اسلامی به معارضه‌های خونین فرقه‌ئی و مذهبی و قومی و ملّی بود.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای گفتند: این توطئه هم‌اکنون از سوی سرویسهای جاسوسی غرب و صهیونیزم با کمک دلارهای نفتی و سیاستمداران خودفروخته، از شرق آسیا تا شمال آفریقا و بویژه در منطقه‌ی عربی، با جدیت و اهتمام دنبال میشود و پولی که میتوانست در خدمت بهروزی خلق خدا باشد، خرج تهدید و تکفیر و ترور و بمب‌گذاری و ریختن خون مسلمانان و برافروختن آتش کینه‌های دراز مدت شده است.
ایشان با تاکید بر اینکه نگاه هوشمندانه به صحنه‌ی درگیریهای داخلی، دست دشمن را در پس این فاجعه‌ها به روشنی نشان میدهد، تأکید کردند: وظیفه مصلحان و نخبگان دینی و سیاسی در این ماجرا بسیار سنگین است.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به شرایط لیبی، مصر، تونس، سوریه، پاکستان، عراق و لبنان افزودند: تبلیغات غرب و رسانه‌های منطقه‌ای وابسته و مزدور، جنگ ویرانگر در سوریه را نزاع شیعه و سنّی وانمود میکند و حاشیه‌ی امنی برای صهیونیستها و دشمنان مقاومت در سوریه و لبنان پدید می‌آورد، درحالیکه دو طرف نزاع در سوریه، نه سنّی و شیعه، بلکه طرفداران مقاومت ضدصهیونیستی و مخالفان آنند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به مسائل بحرین نیز اشاره کردند و گفتند: در بحرین، اکثریتی مظلوم که سالهای متمادی از حق رأی و دیگر حقوق اساسی یک ملت، محروم بوده، به مطالبه‌ی حق خود برخاسته‌اند، اما چون این اکثریت مظلوم، شیعه‌اند و حکومت جبارِ سکولار، متظاهر به سنی‌گری است، دستگاههای تبلیغاتی اروپا و آمریکا و هم پیاله های آنها در منطقه، آن را نزاع شیعه و سنی جلوه می دهند.
ایشان با طرح این سوال که آیا این تصویر، حقیقت ماجرا است؟ تأکید کردند: این مسایل است که علمای دین و مصلحان منصف را به تأمل و دقت و احساس مسئولیت فرامیخواند و شناختن هدفهای دشمنان در عمده کردن اختلافات مذهبی و قومی و حزبی را بر همه فرض می‌سازد.
پنجمین و آخرین نکته ای که رهبرانقلاب اسلامی بعنوان شاخص و محک شناخت درستی مسیر نهضت های بیداری اسلامی بیان کردند، چگونگی موضعگیری آنان در قبال مسأله‌ی فلسطین بود.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای تأکید کردند: هر کس که شعار آزادی قدس شریف و نجات ملت فلسطین و سرزمین فلسطین را نپذیرد و یا به حاشیه ببرد و به جبهه‌ی مقاومت پشت کند، متهم است.
ایشان افزودند: امت اسلامی باید در همه جا و همه وقت، این معیار و شاخص نمایان و اساسی را مدنظر داشته باشد.
رهبر انقلاب اسلامی در بخش پایانی سخنان خود در همایش علما و بیداری اسلامی، "ایستادگی بر سر اصول اسلامی" و "حضور مردم در صحنه" را دو عامل اساسی برای خنثی شدن توطئه دشمنان برشمردند و خاطر نشان کردند: این دو عامل در همه جا کلید فتح و فرج است.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای تحقق این دو عامل را منوط به "ایمان صادقانه به وعده‌ی الهی" و "تلاش مخلصانه و تبیین صادقانه" دانستند و افزودند: ملتی که صدق و صمیمیت پیشوایان را باور کند، صحنه را از حضور پر برکت خود رونق می‌بخشد؛ و هر جا که ملت با عزم راسخ در صحنه بماند هیچ قدرتی توان شکست دادن آن را نخواهد داشت.
در پایان سخنان رهبر انقلاب اسلامی در اجلاس علما و بیداری اسلامی، ایشان با حضور در جمع علما، نخبگان و متفکران از نزدیک با آنان دیدار و گفتگو کردند.

توسط : بسیجی |   نظر بدهید
      

روایتی از حضور رهبر انقلاب در بخش آی.سی.یوی والدین شهدا در بیمارستان خاتم‌الأنبیاء

دکتر پیرحسین کولیوند مدیر بیمارستان خاتم‌الأنبیاء
ساعت شش و نیم عصر پنج شنبه بود که مطلع شدیم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای سرزده و بدون اطلاع قبلی به بیمارستان خاتم‌الأنبیاء تشریف آورده‌اند. ایشان در بخش آی.سی.یو حضور یافتند و در ابتدا با حضرت آیت‌الله طاهری خرم‌آبادی ملاقات کردند. سپس به عیادت بیمارانی که در بخش آی.سی.یوی ویژه‌ی والدین شهدا بستری بودند رفتند و با آنها گفت‌وگو کردند. در نهایت مجدداً دقایقی از آیت‌الله طاهری عیادت کردند و با دعای خیر برای کارکنان و پرستاران و دیگر عوامل، بیمارستان را ترک کردند.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif عیادت از آیت‌الله طاهری خرم آبادی
وقتی که حضرت آقا تشریف آوردند آیت الله طاهری هوشیاریشان خیلی بالا نبود و در ابتدا متوجه حضور رهبر انقلاب نشدند. آقا آمدند کنار تخت و دست نوازش به سر و صورت آقای طاهری کشیدند و سلام کردند. دو فرزند آیت‌الله طاهری خرم آبادی هم در بیمارستان حضور داشتند و در مورد وضعیت آقای طاهری با رهبر انقلاب صحبت کردند. حضرت آقا از فرزند آقای طاهری پرسیدند چند روز است که ایشان به این وضعیت هستند و چطور شد که این اتفاق افتاد. آقازاده‌ی آقای طاهری هم از وضعیت درمانی پدرشان گزارش مختصری ارائه کرد. بعد از اینکه رهبر انقلاب چند دقیقه‌ای در کنار تخت آیت‌الله طاهری با فرزندان ایشان صحبت کردند فرمودند که ما یک سری هم به بقیه بیمارانی که در این بخش بستری هستند میزنیم و دوباره برمیگردیم اینجا.
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/22344/C/13920129_0822344.jpg
بعد از اینکه حضرت آقا به دیدار والدین شهدای بستری در آی.سی.یو رفتند و سپس دوباره به بالای سر آیت‌الله طاهری بازگشتند، آقای طاهری کاملا چشم‌هایشان را باز کرده بودند و متوجه حضور حضرت آقا شدند. آقا هم دوباره سلام و احوال پرسی کرده و برای ایشان آرزوی شفا نمودند.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif ماجرای تأسیس آی.سی.یو ویژه‌ی والدین شهدا
سه سال پیش بود که حدود نیمه شب پدر شهیدی را به اورژانس آوردند که به تخت خالی احتیاج داشت و باید در بخش مراقبت‌های ویژه بستری می‌شد. اما ما حتی تخت عادی خالی هم نداشتیم. با همکارانم در دیگر بیمارستان‌ها تماس گرفتم و بالاخره یک جای خالی در آی.سی.یوی یکی از بیمارستانها هماهنگ شد. به آنها گفتم که شما به فلان بیمارستان بروید و فردا که در اینجا تخت آی.سی.یو خالی شد من هماهنگ میکنم که با آمبولانس به این بیمارستان بیایید.
فردا صبح تخت خالی شد و من تماس گرفتم که آن پدر شهید عزیز برگردد ولی با خبر شدم که متاسفانه به رحمت خدا رفته است. این ماجرا ما را تحت تاثیر قرار داد. در آن زمان در این طبقه آی.سی.یو فعلی قرار بود که تالار همایش ساخته شود. این تصمیم را تغییر دادیم و بنا گذاشتیم یک بخش مراقبت‌های ویژه‌ی مجهز ایجاد کنیم و فقط و فقط آن را به والدین شهدا اختصاص دهیم.
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/22348/2.jpg
ما مدیون این بزرگواران هستیم و حتی اگر جانمان را هم بگذاریم در این زمینه کم گذاشته‌ایم و نباید این‌ها دغدغه‌های این‌چنینی داشته باشند؛ لذا ما به سرعت این بخش را ایجاد و از نظر تجهیزات، فضا، پرسنل و پزشک بهترین‌ها را انتخاب کردیم و الحمدلله جواب هم گرفتیم. روز ولادت حضرت رسول اعظم صلوات‌الله‌علیه‌وآله هم این بخش افتتاح شد.
هم‌اکنون این بخش یکی از بزرگترین بخش‌های آی.سی.یو یا مراقبت‌های ویژه‌ی منطقه است و از نظر تجهیزات و امکانات و نوع بیماران، که همه خانواده شهید هستند تقریبا در منطقه منحصر به‌فرد است و امیدواریم این نوع خدمت‌رسانی به والدین شهدا، الگویی شود برای دیگر مراکز خدمات درمانی در سطح کشور.
من حس میکنم این آی.سی.یو به خاطر حضور این همه پدر و مادر شهید قطعه‌ای از بهشت است.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif ملاقات با والدین شهدا
روز پنج شنبه، سی و سه نفر از والدین شهدا در این بخش مراقبتهای ویژه مغزی بستری بودند که حضرت آقا در کنار تخت تک‌تک این عزیزان حاضر شدند و با آنها ملاقات کردند. به دلیل مشکلات مغزی این بیماران، عده‌ای از آنها بی‌هوش بودند و آنهایی که تقریبا بیدار بودند با حضرت آقا گفتگوی مختصری انجام می‌دادند. حضرت آقا دست نوازش به سر این عزیزان می‌کشیدند و یاد و خاطره شهدایشان را گرامی می‌داشتند و دعا می‌کردند که «انشاالله خداوند، شهید شما را با پیغمبر صلوات‌الله‌علیه‌وآله محشور کند». برخی از بیمارانی هم که به دلیل قرارداشتن دستگاه تنفس مصنوعی در دهانشان نمی‌توانستند صحبت کنند، با اشاره، به سخنان رهبر انقلاب پاسخ می‌دادند.
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/22345/C/13920129_1322345.jpg
وقتی پرستاران هر تخت بیماری را معرفی می‌کردند و حضرت آقا متوجه می‌شدند که آن بیمار دو شهید در راه خدا تقدیم کرده است با محبت بیشتری با آنها احوال‌پرسی می‌کردند و لحظات بیشتری در کنار آنها بودند.
یکی از بیماران، پدر دو شهید بود که از حضرت آقا بسیار تشکر کرد و خوشامد گفت. اشک شوق از چشمانش جاری شده بود و عرض کرد «آقای خامنه‌ای من رو دعا کنید». حضرت آقا هم فرمودند که ما شما رو دعا میکنیم، شما هم ما رو دعا کنید.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif ارائه گزارش به رهبر انقلاب درباره‌ی وضعیت بیمارستان و رؤیایی درباره‌ی شهدا
در هنگام ملاقات گزارش کوتاهی از وضعیت رسیدگی به والدین شهدا در آی.سی.یو، وضعیت تخصصی بیمارستان و فعالیت‌های جانبی فرهنگی برای بیماران را خدمت رهبر انقلاب ارائه کردم.
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/22348/1.jpg
به ایشان عرض کردم که من  قبل ازعید داشتم از آی.سی.یوی والدین شهدا بازدید می‌کردم، دیدم که همکاران دارند یکی از والدین شهدا را حمام می‌کنند (پرستاران عزیز این بیماران را هر دو - سه روز یک‌بار حمام می‌کنند). وقتی این صحنه را دیدم خیلی خوشحال شدم که پرستاران ما این‌گونه مؤمنانه وظایفشان را انجام می‌دهند. شب خواب دیدم که دارم بخش را بازدید می‌کنم در حالی که شهدا کنار تخت والدین‌شان ایستاده‌اند و نظاره‌گر زحمت پرستارانند. طوری به ما نگاه می‌کردند که انگار هم‌دیگر را می‌شناختیم. ما با شهدا سلام و احوالپرسی کردیم و آنها هم با ما مصافحه کردند و دست دادند طوری که در همان عالم رویا، گرمای دستشان را حس می‌کردیم. یکی از این شهدایی که کنار تخت ایستاده بود رو کرد به من و گفت دستتان درد نکند، شما خیلی زحمت ما را می‌کشید. بنده وقتی این رویا و زحمات پرستاران متعهد بیمارستان را خدمت آقا تعریف کردم، ایشان فرمودند «خوش به سعادت شما، واقعیت هم همین است». بعد هم پرستاران را چندبار دعا کردند. 


توسط : بسیجی |   نظر بدهید
      

گفتاری از حجت‌الاسلام دکتر سعید مهدوی کنی، رئیس دانشکده‌ی معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق علیه‌السلام درباره‌ی چیستی سبک زندگی|

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_2.gif اهمیت پرداختن به بحث «سبک زندگی»
زندگی روزمرّه و عادی مردم در نیم قرن گذشته بسیار مورد توجه جدی جامعه‌شناسان و اندیشمندان حوزه‌ی فرهنگ قرار گرفته است. قبلاً به نظر می‌آمد که رفتارهای عادتی و معمول مردم اهمیت چندانی ندارد و معمولاً به دنبال بزنگاه‌ها و نقاط عطف زندگی نخبگان و برجستگی‌های فرهنگی اقوام بودند، اما در دهه‌های اخیر به این مسأله توجه ویژه‌ای شد که جریان زندگی عمومی مردم بسیاری از رفتارها و اتفاقات را در فضای سیاسی و اقتصادی جوامع رقم می‌زند.

زندگی عمومی مردم خصوصاً از وقتی مورد توجه قرار گرفت که به لحاظ سیاسی مسأله‌ی «قدرت مردم»، «رأی مردم» و «نگرش دموکراتیک» و به لحاظ اقتصادی «مصرف» به عنوان رکن تصمیم‌سازی سرمایه‌داری اهمیت یافت؛ آن‌قدر بازار اشباع ‌شده بود که مردم دیگر کالا نمی‌خریدند. پس باید کاری می‌کردند تا در زندگی مردم اتفاقاتی می‌افتاد که باعث می‌شد مردم بیشتر مصرف کنند.

نکته‌ی بعدی این بود که اندیشمندان متوجه شدند خیلی اوقات اندیشه و انتخاب افراد تابع نوع رفتارهای روزمره‌ی آنها است. قبلاً چنین باوری وجود نداشت و خیلی روی معانی، مقاصد و رفتارهای خاص سیاسی، اقتصادی و حقوقی تکیه می‌کردند، اما بعد متوجه شدند که اتفاقاً طرز خوردن و خوابیدن و راه‌رفتن انسان‌ها بر اندیشه‌های آنها اثر بسیاری می‌گذارد. به نوعی می‌توان گفت اگرچه این رفتارها می‌تواند برآمده از اندیشه باشد، اما می‌تواند اندیشه را هم ‌بسازد. البته در نگرش اسلامی این امری شناخته‌شده بود؛ همان‌طور که قرآن کریم بیان می‌کند: «وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذینَ یَمْشُونَ عَلَی الأرضِ هَوْناً»1. قرآن می‌گوید کسی که نه قدّش اندازه‌ی این کوه‌ها است و نه می‌تواند زمین را بشکافد، پس به عنوان بنده‌ی خدا بر روی زمین متواضعانه راه‌ می‌رود. یعنی اندیشه بر رفتار اثر می‌گذارد. البته از آن طرف هم اگر این آیه را در سیاق امر بخوانیم، وقتی رفتار متواضعانه انجام می‌دهیم، به‌تدریج «حقیقت تواضع و بندگی» بیشتر در مؤمن رسوخ می‌کند. یعنی هم تأثیر است و هم تأثّر. به عبارتی شما تفکری دارید، از تفکر شما رفتارتان و از رفتار شما تفکرتان دائماً تولید و بازتولید می‌شود. دنیای غرب روی این کار کرد و متوجه شد که برای تأثیرگذاری می‌تواند از همین نوعِ ساده‌ی رفتار روزمره استفاده کند تا عقاید و افکار و ایدئولوژی و نهایتاً طریقه‌ی زندگی و عمل مردم را تحت کنترل خود درآورد.
مردم بسیاری از رفتارها را بر حسب اجبار یا عادت انجام می‌دهند، اما بخشی از رفتارهایشان از سر انتخاب و ترجیح است. این انتخاب‌ها به باور‌ها و سلیقه‌های افراد بر‌می‌گردد و با هم تناسب و ربط دارد. از این مناسبات می‌شود الگو یا الگو‌هایی استخراج کرد. این الگومندی همان سبک زندگی است.

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_2.gif مفاهیم را نباید خلط کرد
متأسفانه بعضاً مفهوم «سبک زندگی» را با چند مفهوم نزدیک به آن، مثل فرهنگ، اخلاق، روش و مهارت‌های زندگی هم‌معنی گرفته و یکسان به‌کار می‌برند. حجم بالایی از مطالب معارف اسلامی توصیه‌هایی است برای بهزیستی و طرق بهتر زندگی ‌کردن. مثلاً دروغ نگویید! غیبت نکنید! محبت کنید! روابط نزدیک خانوادگی و قوم و خویشی داشته باشید! پیوندهایتان را حفظ کنید! بسیاری از این‌ها جنبه‌ی اخلاقی دارد. یا این‌که چگونه دوستان بیشتری داشته باشیم؟ چگونه خواب راحت‌تری بکنیم؟ چگونه از فضای کوچک آپارتمان‌مان استفاده‌ی بهینه کنیم و مواردی مشابه که در حوزه‌ی مهارت‌های زندگی مطرح است. اما این‌ها هیچ‌کدام سبک زندگی به معنی دقیق و کامل نیست! پس سبک زندگی را چه چیزی قرار بدهیم که بتوانیم به توسعه‌ی حوزه‌ی مفاهیم خودمان کمک کنیم؟

باید ادبیات‌مان را توسعه بدهیم، نه این که بگوییم این کلمه همانی است که قبلاً هم داشتیم و فقط عبارتش را امروزی و شیک‌تر کرده‌ایم! برای این کار پیشنهاد من این است که از همین ترکیبِ «سبک زندگی» کمک بگیریم. واژه‌ی «لایف‌استایل»2 که ریشه در ادبیات مدرن غربی دارد، هم کاربردی روزمره و ژورنالیستی دارد و هم تعبیری در علوم اجتماعی (فلسفه‌ی حیات‌گرا، زیبایی‌شناسی، مصرف‌گرایی، هویت و تمایزخواهی، تحقق خود و ...)، ولی مثل خیلی از چیزهای دیگری که ما از غرب یاد گرفته‌ایم و آورده‌ایم، می‌شود از آن گرته‌برداری کرد و آن را در فرهنگ خودمان بازتعریف نمود.

برداشت من از مفهوم سبک زندگی در علوم اجتماعی این است که سبک زندگی «الگوی کنش‌های مرجّح است یا کنش‌های مرجّحی که دارای الگو است.» پس بنا به این تعبیر، سبک زندگی دو ویژگی اصلی دارد: یکی داشتن الگو و سبک و دوم این که در این کنش‌ها نوعی ترجیح وجود دارد. به عبارتی مردم بسیاری از رفتارها را بر حسب اجبار یا عادت انجام می‌دهند، اما بخشی از رفتارهایشان از سر انتخاب و ترجیح است. این انتخاب‌ها به باور‌ها و سلیقه‌های افراد بر‌می‌گردد و در نتیجه با هم تناسب و ربط دارد. یا حداقل هر دسته از رفتار‌های ناشی از ترجیحات در حوزه‌ی خود با هم تناسب دارد و از این مناسبات می‌شود الگو یا الگو‌هایی استخراج کرد. این مناسبات یا الگومندی همان سبک زندگی است.

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_2.gif سبک زندگی دینی و سبک زندگی اسلامی-ایرانی
بر اساس معنی ارائه‌شده‌ی فوق از سبک زندگی، آیا ترکیب «‌سبک زندگی دینی» ترکیبی درست و بامعنی است یا نه؟ پاسخ مثبت است. سبک زندگی دینی سبکی است که الگوهای مطرح در آن از ترجیحات دینی یا مبتنی بر مبانی دینی پدید آمده است. به لحاظ عینی ما می‌توانیم درون هر نوع فرهنگ مبتنی بر مذهب و مکتبی (اعمّ از شیعه، سنی، مسیحی، بودایی و ...) این الگو‌ها را دنبال کنیم و اتفاقاً این یکی از حوزه‌های مطالعاتی فعال در مورد سبک زندگی در مجامع علمی است. در حوزه‌ی اندیشه و فرهنگ اسلامی و شیعی هم مطالعاتی شده و می‌توان تحقیقات بسیار دیگری انجام داد، چون اسلام همه‌ی حوزه‌های زندگی را پوشش داده و برایشان دستور دارد. لذا اسلام کامل‌ترین سبک‌های زندگی را عرضه می‌کند.
کلیپ صوتی: «سبک زندگی»

اما ترکیب سبک زندگی «اسلامی-ایرانی» یعنی چه؟ آیا این یک اصطلاح توصیفی (عینی و انضمامی) است یا تجویزی (ذهنی و آرمانی)؟ به عبارتی آیا ما با واقعیتی در زندگی روزمره‌مان‌ رو‌به‌رو هستیم که می‌شود آن را سبک زندگی اسلامی-ایرانی نامید؟ یا این‌که ما مجموعه‌ای از گزاره‌ها‌، آموزه‌ها و دستور‌العمل‌های‌ برآمده از اسلام را فراهم کرده‌ایم و به مردم ایران 1392 می‌گوییم این‌ها را انجام دهند تا رستگار شوند؟ پاسخ این است که این ترکیب هم می‌تواند توصیفی باشد و هم تجویزی. هم در تاریخ و فرهنگ این مرز و بوم و هم در زندگی روزمره‌ی مردمان امروز می‌توان به الگوهای متعدد رفتاری اشاره کرد که برآمده از ترجیحات اسلامی و شیعی است. همچنین می‌توان از میان آموزه‌های دینی، الگو‌هایی رفتاری را تجویز کرد که مردم را با توجه خصائص تاریخی و جغرافیایی‌شان بهتر از هر مرجّحی به سعادت برساند. پس این الگوی اسلامی-ایرانی از یک سو تجویز است و رو به سعادت و معنویت انسان دارد و از سوی دیگر با واقعیات زندگی انسان ایرانی و محیط او پیوند و تناسب دارد.

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_2.gif سبک‌های زندگی اسلامی
نکته‌ی دیگری را هم من این‌جا تذکر بدهم: آیا ما سبک زندگی اسلامی داریم یا سبک‌های زندگی اسلامی؟ این نکته بسیار مهم است. برای این که ببینیم آیا اسلام حدی از ترجیح، ذوق و سلیقه را می‌پذیرد؟ به تعبیر دیگری آیا اسلام اختیار و انتخابی افزون بر انتخاب سعادت یا شقاوت (إنّا هَدَیْناهُ السّبیلَ إمّا شاکِراً و إمّا کَفُوراً)3 در مسیر دستیابی به کمال و قرب الی‌الله برای انسان قائل است یا نه؟ مسلّم است که انسان‌ها در پایه‌های وجودی‌شان با هم متفاوت‌اند. کسی نمی‌تواند نفی کند که پدر و مادر متفاوت، زمان متفاوت، مکان متفاوت، استعداد‌های متفاوت تربیت اجتماعی‌اند. واقعیت این است که حتی دو بچه‌ای که ‌از یک سلّول اولیه پدید آمده‌اند و درون یک خانواده بزرگ شده‌اند، با هم شبیه نیستند؛ بزرگ که می‌شوند، یکی‌شان مثلاً تند‌خو است و یکی‌شان نرمخو است‌.

پس ما باور داریم که تفاوت‌های مربوط به فضای پیدایش و آن‌چه مربوط به ذات و طبیعت افراد است و هم قبول داریم که تفاوت‌های افراد در حوزه‌ی تربیت و تأثیر‌پذیری از جامعه را. همین‌ها سبک‌های زندگی متفاوتی پدید می‌آورد یا طلب می‌کند. یعنی شما نمی‌توانید به همه بگویید یک‌جور باشند و نمی‌شود این‌گونه توصیه کرد. البته در همه‌ی ما فطرت و ماهیت انسانی در حوزه‌ی تکوین و اصول و جهت و محدوده‌ها در حوزه‌ی تشریع مشترک است، اما نقطه‌ی شروع با هم برابر نیست. حتی دو برادر هم چه‌بسا از یک نقطه شروع نمی‌کنند و این تعبیری از همین عبارت است که «الطّرق الی الله بعدد نفوس (أنفاس) الخلائق»4. (البته بسیاری از این عبارت تعابیر غلط و تسامحی به معنی لیبرالیستی می‌کنند.)
پس نمی‌توان از همه انتظار داشت که از ابتدا از یک جا شروع کنند، چون هر کسی از یک دامنه‌ای برخاسته است، اما جهتِ حرکت، شیوه‌ی حرکت، ممنوعیت‌ها و محدودیت‌های آدم‌ها یکی است، چون همه‌ انسان‌اند و در ماهیت انسانی با هم برابرند. فطرت‌های پایه یکی است‌. در اصل جریان خلقت همه‌‌ی انسان‌ها حرکت «إنّا لله و إنّا إلیه راجعون»5 را طی می‌کنند. صراط یکی است. شاهراه یکی است، اما سُبُل متعدد است و البته «الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهدِیَنَّهُم سُبُلَنا»6. نفرموده یک سبیل. یک سبیل نیست؛ سبل است، برای این‌که هر کسی از نقطه‌ای آغاز می‌کند.

پس اسلام اقتضائات افراد را پذیرفته و نفی نکرده است: «قُل کُلٌّ یعملُ علی شاکِلَتِهِ»7. اثر این بحث را به‌خوبی در فروعات و احکام و اخلاق اسلامی می‌بینیم که از آن به مقتضیات زمان و مکان و ارجاع به عرف و منطقة‌الفراغ و مشابه این مفاهیم تعبیر می‌کنند.
بحث رهبر معظم انقلاب در مورد سبک زندگی را تبدیل به یونیفورمازیسیون نکنیم. این نکته بسیار مهم است، زیرا اصلاً یک نوع دلزدگی ایجاد خواهد کرد که همه باید یک‌جور بخورند و یک‌جور بخوابند. بحث از سبک زندگی بحث از ترجیح و انتخاب است.

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_2.gif عنصر تدریج کارگشا است
به این نکته هم ‌باید توجه داشت که نفوس تدریجاً با امور خو می‌گیرند. ملکه‌ی تقوا و عدالت در وجود افراد هم همین‌گونه است. ما باید به این تدریج در امر هدایت انسان‌ها و اداره‌ی امورشان -به‌ویژه در حوزه‌ی سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی فرهنگی- توجه کنیم. مثلاً برخی‌ها به‌خاطر تقدسی که قائل‌اند و بعضی سوابق، با ورود هر کسی به خیمه‌ی ابا‌عبداللهعلیه‌السلام مخالف‌اند. معتقدند اول آدم باید حسینی شود. بعضی‌ها هم معتقدند این آقا که آمده در خیمه‌ی اباعبدالله علیه‌السلام، با هر لباسی که هست، باید تحملش کنیم و بپذیریمش. (کاری ندارم با آنها که دینداری را فقط به «دل پاک!» تعبیر می‌کنند و به همان بسنده می‌کنند و صلح کل‌اند.) دسته‌ی دوم می‌گویند این قدم اول است و در خیمه برای او برنامه داریم‌. بگذار بیاید داخل، به این قلاب ما که گیر کرد، ما کارمان را انجام می‌دهیم. این همان کاری است که در غرب هم می‌کنند. یعنی اول که شما می‌روید غذا بخورید، برای یک ساندویچ همبرگر می‌روید داخل رستوران. قرار است همبرگر بخرید، اما با همبرگر به شما یک ذائقه و انتظار جدید می‌دهند. به بچه‌تان هم یک عروسک یا اسباب‌بازی (هپی‌میل)8 می‌دهند. بچه‌تان دفعه‌ی بعد می‌گوید بابا باز هم برویم همان جا؛ این قلاب گیر کرده است. کارش این است که با همین اقدام مرحله‌به‌مرحله شما را پیش می‌برد تا برسید به دنیای مکدونالد و بپیوندید به جامعه‌ی جهانی و نظم نوین آن‌.

اما بحث سر این است که ما متأسفانه «تدریج» را فراموش می‌کنیم. ما می‌خواهیم یک شبه مؤمن تنوری درست کنیم. (به یاد بیاوریم داستانی را که امام صادق علیه‌السلام در مورد آن تازه‌مسلمان و آن مرد عابد نقل می‌کنند.) خوب نمی‌شود. مگر همه مخلص و حزب‌اللهی و رزمنده و بسیجی‌اند؟! بسیاری این مسیر را نرفته‌اند و ندیده‌اند و لذتش را نچشیده‌اند. باید تدریجی آمد. در بحث مقوله‌ی سبک زندگی هم باید تدریجی بیاییم و این را رتبه‌بندی و مرحله‌بندی کنیم. ما می‌گوییم افراد تمایلات متفاوتی دارند و اگر این تمایلات برگرفته از شهوات و هوای نفس است، اسلام کلاً نهی‌اش نمی‌کند، بلکه آموزه‌ها و دستور‌هایی را ارائه‌ می‌کند که ‌تدریجاً به این سلیقه و سبک و دلیل ترجیح‌گذاری، رنگ و بوی الهی می‌دهد. تفاوت در انتخاب و تفاوت در سلیقه را می‌پذیرد. اسلام نمی‌گوید همه رنگ سبز یا آبی و قرمز را دوست داشته باشند. واقعیت این است که هر کسی بنا بر نوعی که به دنیا آمده و تربیت شده است، یک رنگی را دوست دارد و اسلام هم نفی‌اش نمی‌کند. یعنی حدی از سلیقه، حدی از تفاوت انسان‌ها در اسلام پذیرفته شده است. می‌فرماید ترجیحت را در مسیر و محدوده‌ی الهی قرار بده. همه قرار نیست سلمان باشند یا ابوذر. بسته به توانایی‌ها وساختار وجودی‌شان است؛ «لا یُکَلّفُ اللهُ نَفْساً الاّ وُسْعَها»9. سلمان و ابوذر هم اول در رتبه‌ای نبودند که در آخر رسیدند. تا آخر هم نه سلمان ابوذر شد و نه ابوذر سلمان؛ «لا یَزالُونَ مُخْتَلِفینَ وَ لِذَلِکَ خَلَقَهُمْ»10.

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_2.gif یونیفورم‌سازی نکنیم
نکته‌ی دیگر این است که ما تجارب خوبی نداریم از این نوع یکسان‌سازی‌ها و یونیفورم دادن‌ها. تاریخ هم این مسأله را تأیید می‌کند؛ (بررسی تاریخ کمونیسم و کشورهایی مانند شوروی و چین و آلبانی و کره درس‌آموز است.) بحثی را که رهبر معظم انقلاب در مورد سبک زندگی بیان فرمودند، تبدیل به یونیفورمازیسیون نکنیم. این نکته بسیار مهم است، زیرا اصلاً یک نوع دلزدگی ایجاد خواهد کرد که همه باید یک‌جور بخورند و یک‌جور بخوابند. بحث از سبک زندگی بحث از ترجیح و انتخاب است. در الگو‌های تجویزی باید جنبه‌ی ترجیحی قوی باشد. یعنی باید ذهن آدم‌ها را طوری تربیت نمود که به خاطر خدا بخورند. باید مرجّحشان شرعی باشد. اقتضای این بدن یک چیزی است. اقتضای این زمان و اقتضای این خانواده یک چیزهایی است. باید این تفاوت‌ها را بپذیریم و لِحاظ کنیم. اصلاً بسیاری از مسائل شرعی به عرف واگذار شده ‌است. مثلاً در امر عزاداری از امام علیه‌السلام سؤال ‌کرده‌اند که آقا ما چه کنیم درعزاداری‌ها؟ فرموده‌اند آن طوری که برای مرگ عزیزترین عزیزانتان عزاداری می‌کنید، آن را انجام بدهید [البته حریم شرعی را نگهدارید.] ببینید مردم چگونه می‌فهمند که شما به بیشترین حد عزادار هستید، همان را نشان بدهید. نمی‌فرمایند رسم ما اهل بیت علیهم‌السلام این است و شما هم در عزاداری چنین کنید. البته خود ایشان هم روشی داشته‌اند، اما امام علیه‌السلام امر به یک شکل خاص نمی‌کنند؛ مؤمنان را امر به محتوا و نتیجه و البته رعایت محدوده‌ی شرعی می‌کنند.
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/21413/C/13910816_0321413.jpg
لذا شناخت مخاطب برای ما یک اصل است. اگر ما این کار را انجام دهیم و بتوانیم سبک‌های متعدد را با توجه به حفظ آن اصول و حریم‌های شرعی تولید کنیم، آن وقت خواهید دید که بسیاری این الگو را می‌پذیرند. «لَوْ عَرَفُوا مَحاسِنَ کَلامِنا لَاتَّبَعُونا»11. اصلاً من این‌جوری به شما بگویم که سرمایه‌داری غرب همراهی با خود را به وسیله‌ی هدایت میل و تمایل مردم فراهم می‌کند‌. بسیاری عقیده‌ و جهت‌گیری‌ و اهداف نظام سرمایه‌داری را در دنیا قبول ندارند، اما پوشش آن را می‌پذیرند و بعد تمایلاتشان نیز همسو می‌شود؛ مانند بسیاری از اندیشمندان منتقد سرمایه‌داری. البته باید تفاوتی را که این‌جا وجود دارد نیز لحاظ کرد؛ این‌که اسلام حرکت آگاهانه و معقولانه و از سر اختیار را مطلوب می‌داند و نه همسو‌ کردن مردم از سر اضطرار یا کشش غرائز یا سوء استفاده از جهالت انسان‌ها را.

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_2.gif فرصتی برای نشر فرهنگ اهل بیت علیهم‌السلام
ما یک فرهنگ‌ بسیار غنی داریم، منتها بی‌جهت و به یک معنی و ناخواسته و ناآگاهانه اکثریت مسلمانان در مقابلش موضع گرفتند. منظورم فرهنگ اهل بیت علیهم‌السلام و به تبع آن، فرهنگ اسلامی-ایرانی است. متأسفانه به دلیل این‌که این فرهنگ منتسب به شیعه است، از ابتدا در مقابلش موضع گرفته شده است. در امر تبلیغ بسیاری اوقات ضرورتی ندارد که شما اسمی از شیعه ببرید، بلکه اگر همان فرهنگ اهل بیت علیهم‌السلام را تبدیل به سبک زندگی کنید و در اختیارشان قرار دهید، آنها می‌بینند که این حلّال مشکلات‌شان است و مطمئناً خواهند پذیرفت. این روش مورد تصدیق هر وجدان پاکی است. مکتب اهل بیت علیهم‌السلام معانی و مضامین بسیار وسیع و متعددی دارد و محدود نیست. این معانی متعدد را می‌توانیم به جلوه‌های متعددی در مصر، عربستان، افغانستان، پاکستان و ... تکثیر کنیم. اصلاً مکتب اهل بیت علیه‌السلام خودش فضاسازی می‌کند و راهش را باز می‌کند. این اتفاق مبارک تاکنون در حد کمی رخ داده است، ولی سازمان‌یافته و برنامه‌ریزی‌شده نیست‌. دشمنی با این فرهنگ نیز سازمان‌یافته است، اما دوستان ما متأسفانه غیر سازمان‌یافته کار می‌کنند.

برای رسیدن به تمدن نوین و مطلوب اسلامی باید الگو داشته باشیم‌. نقطه‌ی آغاز آن نیز تولید سبک‌های زندگی اسلامی متناسب با مخاطبان است. اصل موضوع در همان بحثی است که رهبر معظم انقلاب در الگوی پیشرفت مطرح ‌کرده‌اند، منتها باید نمادهایش را -همان‌گونه که فرموده‌اند- در حوزه‌ی سبک زندگی روشن کنیم. هر کشوری، هر قومی، هر فرهنگ و هر پاره‌فرهنگی نمادهای خاص خودش را می‌خواهد؛ «إنّا خَلَقْناکُم مِنْ ذَکَرٍ و أُنْثی وَ جَعَلْناکُم شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إنّ أکْرَمَکُم عِنْدَ اللهِ أتقیکُمْ»12. لبنانی‌ها هم شیعه هستند، اما واقعش این است که تفاوت بسیاری با شیعیان ایران و پاکستان دارند.

اگر می‌خواهیم الگوسازی کنیم، باید باور کنیم که جوامع انسانی با هم تفاوت دارند. باید این تمایزها را بشناسیم؛ «وَ مِنْ آیاتِهِ [...] اخْتِلافُ ألْسِنَتِکُم وَ ألْوانِکُمْ»13. یک کاری ژاپنی‌ها و چینی‌ها می‌کنند؛ در جاهای مختلفی و از جمله ایران می‌گردند تا روش‌ها و عادات و رسوم مردم را ببینند. مثلاً طریقه‌ی پخت برنج و دم‌کردن چای ما را. بعد پلوپز و سماور خاص و ویژه‌ی ایرانی‌ها می‌سازند و به ما می‌فروشند. ما هم باید دنیا را ببینیم. باید ببینیم برای این آدم در هند و یمن چه‌ می‌توان کرد. بالأخره این آدم اسماعیلی است، زیدی است، هر چه هست، محبّ اهل بیتعلیهم‌السلام است و افکار کلّی ما را قبول دارد، اما در هند یا یمن زندگی می‌کند. باید شیوه‌های مناسب برای زندگی او را نیز تولید کنیم. این یکی از گام‌های بسیار مؤثر در مسیر «بیداری اسلامی» و نهادینه‌سازی آن است.
در امر تبلیغ بسیاری اوقات ضرورتی ندارد که شما اسمی از شیعه ببرید، بلکه اگر همان فرهنگ اهل بیت علیهم‌السلام را تبدیل به سبک زندگی کنید و در اختیارشان قرار دهید، آنها می‌بینند که این حلّال مشکلات‌شان است و مطمئناً خواهند پذیرفت.

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_2.gif سبک زندگی غربی تهدید محض نیست
از جمله مسائل ما با غرب، اختلاف در نگرش به زندگی و سبک زندگی است. آنها مقوله‌ی لذت را مبنا قرار می‌دهند و ما تقرّب به خدا را اصل قرار می‌دهیم، ولی لذت مشروع را هم ممنوع نمی‌دانیم. سبک زندگی هم بر همین اساس شکل می‌گیرد. چند نکته نیز قابل تأمل است: اول این که یادمان باشد غرب همه‌اش سرمایه‌داری نیست و تجارب تاریخی که در آنجا وجود دارد، همه‌اش کفرآمیز نیست. اندیشه‌های اندیشمندان بزرگ را نباید از نظر دور داشت. اخلاق مسیحیت را نباید دست کم گرفت. اخلاق یهود را نباید دست کم گرفت. تأثیر آموزه‌ها و اندیشه‌های اسلامی در آن‌جا را نباید فراموش کرد. اگرچه از تحریف‌ها هم در آنها نباید غافل بود.

دوم این‌که بالأخره سیستم سرمایه‌داری در درون نظام عقلانی و با بهره‌گیری از نعمات الهی و قانون‌مندی‌های طبیعت شکل گرفته است. این‌ها واقعیت‌هایی است که در آن جامعه وجود دارد. آن‌چه در غرب به عنوان سبک(های) زندگی غرب وجود دارد، یکسره باطل نیست؛ مثل همین مفهوم سبک زندگی که اتفاقاً حاصل مطالعات و تحلیل سرمایه‌داری است و ما امروزه از آن استفاده می‌کنیم و داریم از مزایای آن می‌گوییم. عناصری در آن وجود دارد که قابل تأمل است، منتها همیشه باید توجه کنیم که آن عنصر، درونِ ترکیب است. اگر ما این عنصر را استخراج کردیم، باید توجه داشته باشیم که ایدئولوژی‌اش را همراه نیاوریم. پیشینه، کار کرد، ساختار و بافتی را که یک عنصر در آن بوده، به‌خوبی بشناسیم. جداسازی بسیار سخت است، ولی نباید حاصل اندیشه و راه‌های رفته‌ی دیگران را نادیده گرفت.

دنیای غرب -چه در حوزه‌ی نظری و چه در حوزه‌ی مصداقی و عملی- تجربیاتی دارد که باید این تجربیات را پالایش نمود و استخراج کرد و در تماس با غرب به آنها توجه داشت. آن‌چه که در دنیای غرب می‌گذرد، درست است که در نظام و گفتمان مسلط سرمایه‌داری است، اما همه‌ی غربی‌ها بی‌دین و سکولار و نامعقول نیستند. این برای تعاملات ما با دنیای غرب بسیار مهم است. هم برای این‌که ما از دستاورد آنها استفاده کنیم و هم برای این‌که ما با آنها تعامل کنیم. این قضیه باعث نشود که ما چشم روی هم بگذاریم و یک حکم کلی و عام بدهیم. این قضیه ما را از واقع‌نگری دور خواهد کرد. فرهنگ اسلامی و جامعه‌ی مسلمانان از روزی که درست شد، اصلاً نفی همه‌ی عناصر موجود در فرهنگ جاهلیت نبود. پالایش و جهت‌دهی به آن بود. مثلاً پیامبر صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله روزی که آمد، فرمود: من تمام معاملات شما را امضا می‌کنم غیر از ربا «أحلّ اللهُ البیعَ و حرّم الرّبا»14. فرمودند که محدوده‌ی من این است، بقیه‌ی معاملات را قبول دارم. به آنها که نگران التقاط هستند، باید گفت که ما زمانی دچار التقاط می‌شویم که با سهل‌گیری و تسامح جهان‌بینی و ایدئولوژی و مقاصد آن‌ها را با ابزارها، نمادها، طرق، تکنیک‌هایشان خلط کنیم و از فرط شوق و رعب از مسیر اعتدال خارج شویم. ما می‌توانیم از دستاورد دیگران -چه در حوزه‌ی عملی و چه در حوزه‌ی نظری- بهره ببریم و نباید خودمان را محروم کنیم و مثلاً چرخ را دوباره ابداع کنیم. نباید بن‌بست‌هایی را که دیگران آزموده‌اند، دو‌باره بیازماییم. می‌توان با بعضی از آجرهای آنها بنای خودمان را بسازیم. سبک‌های زندگی‌ای که از این رهگذر ایجاد می‌شوند، فرصت مفاهمه و ایجاد گرایش آنها را به فرهنگ غنی اسلامی با سرعتی بیشتر فراهم خواهند کرد.


توسط : بسیجی |   نظر بدهید
      

 

رهبر انقلاب اسلامی عصر امروز (پنجشنبه) با حضور در بیمارستان خاتم‌الانبیاء از آیت‌الله طاهری خرم‌آبادی و جمعی از والدین شهدا که در بخش مراقبت‌های ویژه این بیمارستان بستری هستند، عیادت و برای سلامتی آنان دعا کردند.

توسط : بسیجی |   نظر بدهید
      
<      1   2   3   4   5